English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Church of England U کلیسای انگلستان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
he was sent to england U به انگلیس اعزام کردند
new england U نام شش ایالت در شمال خاوراتازونی در امتداداقیانوس اهالی انراگویند
he was sent to england U اورا فرستادندبانگلستان
England U انگلستان
primate of all england U سراسقف که بزرکترین مقام روحانی انگلیس را داراست
primate of england U سر اسقف YORK
to set out for England U به سوی انگلیس رهسپار شدن [با وسیله نقلیه]
king of england U پادشاه انگلستان
the common wealth of england U جمهوری یا شبه جمهوری که در فاصله سالهای 9461 تا0661 در انگلستان برقراربود
lord high stew of england U رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی
He smuggled the car into England ( across the British frontier ) . U اتوموبیل را قاچاقی وارد مرز انگلستان کرد
the church e. U سازمان قانونی کلیسا
church U کلیسا
church U کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
fortified church U [کلیسایی دارای استحکامات نظامی]
hall-church U [کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
double church U کلیسا دو طبقه
cross-church U کلیسای صلیبی
Collegiate church U کلیسای وقف ایتام
ante-church U پیش ناو کلیسا
ambulatory church U [کلیسایی که حرم و نمازخانه آن با رواق جدا شده است.]
Episcopal Church U کلیسائیدرآمریکاواسکاتلند
Coptic Church U کلیسای بومی مصر و اتیوپی
Coptic Church U کلیسای قبطی
High Church U فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
church goer U کلیسارو
church warden U متصدی دارایی کلیسا
established church U کلیسای قانونی و شرعی
facing the church U روبروی کلیسا
greek church U کلیسای خاور
greek church U کلیسای شرقی
the church militant U قاطبه مسیحیان جهان
the church militant U همه کسانی که در راه دین مسیحی می جنگند
church text U یکجورحروف سیاه قلم که بیشتربرای نوشتن لوحههای گورستان بکارمی رود
the orthodox church U کلیسای خاور
the orthodox church U کلیسای ارتودوکس
to be [as] poor as a church mouse <idiom> U بیش از اندازه تنگدست بودن
as poor as a church mouse U مثل گدای شب جمعه [فقیر]
The Catholic Church springs [comes] to mind as an obvious example. U کلیسای کاتولیک به عنوان یک نمونه بارز به ذهن می آید.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com