Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
yellow black myrmidon
U
هلیله زرد یا سیاه
yellow jack
[colloquial]
[yellow fever]
U
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
yellow jack
[colloquial]
[yellow fever]
U
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
magenta
U
یکجور رنگ قرمز
magenta
U
جوهرفرمز
yellow
<adj.>
زرد
yellow
U
ترسو
yellow
U
زردی
yellow a
U
زرنیخ
yellow
U
اصفر
aniline yellow
U
زرد انیلینی
yellow-bellied
<idiom>
U
ترسو
yellow daisy
U
گل پنچ هزاری
hansa yellow
U
زرد هنسا
king's yellow
U
مارهای صیادجوندگان امریکای مرکزی
have a yellow streak
U
بزدل و ترسو
visual yellow
U
زرد بینایی
lemon yellow
U
رنگ زرد لیمویی
yellow press
U
مطبوعات جنجالی
straw yellow
U
رنگ زرد براق مایل به قرمز رنگ زرد کهربایی
yellow streak
<idiom>
U
توسیی درشخصیت
anthracene yellow
U
زرد انتراسن
yellow arc
U
محدودهای از طیف نمایش الات دقیق که به عنوان احتیاط و بالاتراز حد نرمال نصب شود
Yellow Pages
U
بخش آگهیهای دفتر تلفن
yellow rhubard
U
ریوند خراسانی
yellow rocket
U
ایهقان
yellow rose
U
گل زرد
yellow sighted
U
زرد بین
yellow spot
U
نقطه زرد
yellow ocher
U
اخری زرد
yellow ocher
U
گل اخری
yellow mullen
U
دم گاو
yellow jacket
U
زنبور زرداجتماعی
yellow jack
U
پرچم قرنطینه کشتی
yellow jack
U
تب زرد
yellow flag
U
پرچم زرد بمعنای خطر درجلو
yellow daisy
U
گل ژاپونی
Yellow Book
U
مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
yellow bile
U
مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
yellow bile
U
صفرا
yellow bile
U
سودا
yellow ocher
U
رنگ اخری
chrome yellow
U
زرد کرومی
yellow grease
U
پیه خوک
canary yellow
U
رنگ زرد روشن
yellow fever
U
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
yellow fever
U
تب زرد
yellow fever
U
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
yellow dog contract
U
قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
blue yellow blindness
U
رنگ کوری ابی- زرد
yellow green alga
U
جلبک دارای رنگدانه زرد تا سبز
acetyl pure yellow
U
زرد خالص استیلی
greenish-yellow
[mossgreen]
U
رنگ ماشی
greenish-yellow
[mossgreen]
U
سبز جلبکی
greenish-yellow
[mossgreen]
U
سبز چمنی
black
U
تهدید امیز عبوسانه
black
U
بازیگر دوم شطرنج
black
U
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black
U
بی رنگ
black
U
بستانکار بودن در حساب
to black out
U
قلم زدن
black
U
سیاه کردن
black
U
سیاه رنگی
black
U
دوده لباس عزا
black d.
U
دم گاز خفه کننده
black
U
سیاهی
black
U
چرک وکثیف
black
U
سیاه رنگ
black
U
سیاه شده
black
U
تیره
black
U
سیاه
to black out
U
سیاه کردن
black
U
زشت
black
U
وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
he went there in black
U
اوبا جامه سیاه انجا رفت
black out
U
قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
black out
U
خاموشی
look black
U
متغیر بنظر امدن
in the black
<idiom>
U
سود بردن
black out
U
حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
ivory black
U
رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
bone black
U
عاج سیاه
he wears black
U
سیاه پوشیده است
to be in ones black books
U
مغضوب کسی واقع شدن
carbon black
U
دوده
channel black
U
دوده
gas black
U
دوده
black wash
U
نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
furnace black
U
سیاهی کوره
ivory black
U
گرد سوخته استخوان
eriochrome black
U
سیاه اریوکروم
the black sea
U
دریای سیاه
to lool black
U
خشمگین یا متغیر بنظر امدن
black will take no other hue
U
بالای سیاهی رنگی نیست
the black race
U
نژاد سیاه
slate black
U
رنگ سیاه سنگ لوحی
slate black
U
رنگ ارغوانی مایل بسیاه
night black
U
سیاه
platinum black
U
پلاتین سیاه
black widow
U
نوعی عنکبوت زهردارکه جنس ماده ان سیاه رنگ است
platinum black
U
گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
black writer
U
چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
blacker than black
U
تراز فراسیاه
black wash
U
رنگ سیاه
black ant
U
مورچه سیاه
[حشره شناسی]
to look at the black side
[about something]
U
بدبین بودن
[برای چیزی]
black armband
U
سرآستین
[برای سوگواری ]
black coffee
U
قهوه سیاه
black coffee
U
قهوه بدون شیر
There is no colour beyond black .
<proverb>
U
بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
You went in a black veil, but must come out in a w.
<proverb>
U
با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
Black will take no other hue.
<proverb>
U
بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
in black and white
<idiom>
U
بصورت نوشتار
Black and white.
U
سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
They were dressed all in black.
U
همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
give someone a black look
U
با خشم به کسی نگاه کردن
black wool
U
پشم سیاه
black box
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
black vomit
U
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
black vomit
U
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
Black sheep
U
جوجه اردک زشت
[اصطلاح روزمره]
They were all dreesd in black.
U
تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
blue-black
U
آبیپررنگ
black mark
U
سابقهی بد
black Marias
U
اتومبیل گشتی پلیس
black Maria
U
اتومبیل گشتی پلیس
black eyes
U
سیاهی اطراف چشم
black eyes
U
چشم سیاه
black eyes
U
سیه چشم
black eye
U
بدنامی
black eye
U
سیاهی اطراف چشم
black eye
U
چشم سیاه
black eye
U
سیه چشم
black and white
U
چاپ
black and white
U
دستنوشته
black marks
U
سابقهی بد
jet-black
U
سیاه براق و تیره
jet-black
U
سیاه شبقی
black spot
U
جادهباآمارتصادفبالا
black section
U
گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
black pudding
U
سوسیستولیدشدهازگوشتوخونخوک
black marketeering
U
دادوستددربازارسیاه
black marketeer
U
کسیکهدربازارسیاهفعالیتدارد
black economy
U
پولیکهبدوناطلاعدولتبرایفرارازمالیاتکسبشود
black stone
U
مهرهیسیاه
black square
U
خانهسیاه
black salsify
U
شنگ
black bread
U
نانسیاه
black ball
U
توپسیاه
jet-black
U
سیاه سیاه
black and white
U
سیاه و سفید
black diamond
U
الماس سیاه
black body
U
قسمت خطرناک
black bile
U
سوداء
black bile
U
صفرای سیاه
black beetle
U
سوسک گرمابه
black ash
U
خاکستر سیاه
black art
U
سحر
black art
U
جادوگری
black anneal
U
سیاه گداختن
black a vised
U
سیه چرده
black a vised
U
سبزه دارای پوست تیره
animal black
U
ذغال حیوانی
aniline black
U
سیاه انیلینی
acetylene black
U
دوده استیلنی
aceko black
U
نوعی رنگ سیاه اسیدی
pitch-black
U
خیلی سیاه
black body
U
جسم سیاه
black book
U
دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black designation
U
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
black death
U
طاعون یا وبا
black coral
U
شبه
black coral
U
پسر
black concept
U
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
black coffee
U
قهوه بی شیر
black coffee
U
قهوه تلخ
black cherry
U
الوبالو
black capitalism
U
سرمایه داری سیاه
black cap
U
کلاه سیاه
black cap
U
کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
black buzzard
U
قره سنقر
black brittleness
U
ترک سیاه
black brittleness
U
شکستگی سیاه
black book
U
کتاب سیاه
pitch-black
U
قیرگون
pitch black
U
خیلی سیاه
pitch black
U
قیرگون
black markets
U
دربازارسیاه معامله کردن
black markets
U
بازار سیاه
black market
U
دربازارسیاه معامله کردن
black market
U
بازار سیاه
black tie
U
لباس عصر مردانه
black tie
U
کت نیمه رسمی مردانه
black belts
U
کمربند سیاه استاد جودو
black belt
U
کمربند سیاه استاد جودو
black sheep
U
بزگر
black sheep
U
بچه گیج وبی هوش
black sheep
U
کسی که مایه ننگ وخجالت خانوادهای باشد
black and blue
U
کبود و سیاه
black box
U
جعبه سیاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com