Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Beats me!
<idiom>
U
من رو گیر انداختی.
[نداشتن جوابی برای سوالی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
beats
U
: تپیدن
beats
U
زدن
beats
U
کتک زدن
beats
U
چوب زدن
beats
U
شلاق زدن کوبیدن
beats
U
: ضرب
beats
U
ضربان نبض
beats
U
قلب
beats
U
تپش
beats
U
ضربت موسیقی
beats
U
غلبه
beats
U
پیشرفت زنش
beats
U
زنه
beats
U
ضربان
beats
U
غالب شدن
beats
U
مغلوب کردن
beats
U
پیروزی
beats
U
گل زدن
beats
U
گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
beats
U
حرکت قایق بسمت باد
beats
U
تعدادپاروزنها در هر دقیقه
beats
U
تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
beats
U
تغییرات شدت صوت در اثرتداخل ضربان
beats
U
تداخل
the heart beats
U
زدن قلب
the heart beats
U
تپش
the waves beats or the shore
U
امواج به ساحل می کوبد
He beats up his wife.
U
زنش راکتک می زند
That is all we needed!That caps ( beats ) all !
U
واقعا" همین یکی دیگه مانده بود !
He beats his own child to frighten his neighbour.
<proverb>
U
بچه خود را مى زند که همسایه بترسد .
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com