Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
array
U
ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
array
U
صف
array
U
منظم کردن
array
U
درصف اوردن
array
U
اراستن
array
U
می باشند
array
U
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
array
U
با داشتن سط ر و ستون و عمق
array
U
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
array
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array
U
نظم
array
U
ارایش ارایه
array
U
آرایهای که عناصرش می توانند به صورت رشته هایی
array
U
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
array
U
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
array
U
آرایهای که عناصرش حروف واعداد هستند
array
U
بخشی از داده در آرایه
array
U
دستگاه انتن
array
U
ارایه
array
U
رژه
a wide array of ...
U
آرایه وسیعی از ...
three dimentional array
U
ارایه سه بعدی
array declaration
U
اعلان ارایه
subscribted array
U
ارایه زیرنویس دار
phased array
U
ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
battle array
U
جنگ ارایی
billboard array
U
انتن بدسپرینگ
mattress array
U
انتن بدسپرینگ
sparse array
U
ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
sparse array
U
ارایهای که در ان اکثرورودی ها دارای مقدار صفرمی باشند
storage array
U
ارایه انباره
target array
U
نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
target array
U
نیمرخ هدف
battle array
U
صف جنگ
two dimensional array
U
ارایه دو بعدی
one dimensional array
U
ارایه یک بعدی
array processor
U
پردازشگر ارایه
logic array
U
ارایه منطقی
linear array
U
ارایه خطی
indexed array
U
ارایه شاخص دار
uncommitted logic array
U
مشابه 10328
programmable logic array
U
ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
video graphics array
U
ارایه نگاره سازی بصری
uncommitted logic array
U
جدول محلهای حافظه در سیستم که خالی هستند یا اختصاص داده نشده اند
solar array deployment
U
گسترشنظمشمسی
array index number
U
عدد شاخص ارایه
memory controller gate array
U
ارایه درگاه کنترل حافظه
zero field
U
بی حوزه
field
U
رشته
[دانشی]
to keep the field
U
جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
well field
U
حوزه تغذیه کننده چاه
zero field
U
بی میدان
zero field
U
میدان صفر
right field
U
سمتراستزمین
To take field against somebody .
U
بر علیه کسی وارد شدن
field
U
شاخه
[دانشی]
field
U
میدان
to take the field
U
جنگ اغازکردن
to keep the field
U
درجای خودثابت ماندن
field name
U
نام فیلد
field
U
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
field
U
شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field
U
دشت کشتزار
field
U
حوزه
field
U
میدانه
field
U
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field
U
مشابه 4036
field
U
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field
U
نوشتن داده روی PROM
field
U
توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
field
U
زمین بازی
field
U
فرودگاه
field
U
دایره
field
U
پایکار
field
U
بمیدان یا صحرا رفتن
field
U
رشته
field
U
میدان دید
field
U
زمینه رزمی صحرایی
field
U
میدان رزم صحرا
field
U
دشت
field
U
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
field
U
صحرا
field
U
زمین
field
U
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
field
U
بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است
field
U
کارگاه
field
U
بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
field
U
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
field
U
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field
U
خارج اداره یا کارخانه
field
U
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
field
U
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
field
U
فیلد
field
U
بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
field
U
بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
field stockade
U
کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
field shop
U
تعمیرگاه صحرایی
field splice
U
وصله کارگاهی
field strcture
U
ساخت میدانی
field template
U
قالب فیلد
field template
U
الگوی فیلد
grain field
U
کشتزار
field stockade
U
ذخایر صحرایی
field survey
U
نقشه برداری زمینی
field strength
U
شدت میدان
field study
U
بررسی میدانی
field storage
U
انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
field theory
U
نظریه میدانی
gold field
U
ناحیه زرخیز
field wire
U
سیم صحرایی
field work
U
کار میدانهای
field type
U
نوع رزمی
field upgradable
U
سخت افزار قابل توسعه درمحل
field vector
U
بردار میدان
field work
U
استحکامات صحرایی استحکامات
field work
U
کار در صحرا
field work
U
پژوهش میدانی
field voltage
U
ولتاژ میدان
field wire
U
سیم جنگی
field work
U
کار صحرایی
field worker
U
پژوهشگر میدانی
fixed field
U
میدان ثابت
free field
U
حوزه ازاد
free field
U
میدان عمل ازاد
field theory
U
تئوری میدان ها
field theory
U
نظریه اساسی میدان
field trial
U
مسابقه تازیهای شکاری
field winding
U
سیم پیچ اهنربایی
force field
U
میدان نیرو
field trip
U
گردش علمی
flying field
U
میدان فرودگاه
field type
U
از نوع جنگی
field winding
U
سیم پیچی میدان
field officer
U
افسر رزمی
field officer
U
افسر رسته رزمی
field operating
U
عمل کننده در صحرا
field operating
U
فعال درصحرا رده صحرایی
field order
U
دستورالعمل رزمی
field order
U
دستورعملیاتی دستور رزمی
field pea
U
نخود سبز فرنگی
field piece
U
توپ صحرائی
field player
U
بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
field officer
U
افسر عملیات صحرایی
field of vision
U
میدان دید
field of vision
U
میدان بینایی
field of gravity
U
میدان ثقل
field of honor
U
صحنه دوئل
field of play
U
زمین بازی
field of play
U
پیست شمشیربازی
field of regard
U
میدان دید
field of view
U
میدان دید
field of view
U
منظره
field of view
U
حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
field point
U
سر تیر بسیار نازک
field pole
U
قطب میدان
field privilege
U
امتیاز فیلد
field rheostat
U
رگولاتورمیدان
field round
U
یک دور تیراندازی صحرایی
field roving course
U
مسابقه تیراندازی جنگلی
field separator
U
جدا ساز میدان
field service
U
خدمات پایکار
field service
U
تعمیر در محل
field service
U
خدمات رزمی
field service
U
پشتیبانی سرویس رزمی
field services
U
قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
field rheostat
U
تنظیم کننده میدان
field rheostat
U
رئوستای میدان
field regulator
U
تنظیم کننده میدان
field radio
U
بی سیم صحرایی
field radio
U
رادیوی قابل حمل صحرایی
field range
U
میدان تیر رزمی
field range
U
میدان تیرجنگی
field ration
U
جیره صحرایی
visual field
U
میدان دید
field ration
U
جیره رزمی
field rectifier
U
یکسوساز میدان
field regulator
U
نافم میدان
field shop
U
کارگاه صحرایی
rotary field
U
میدان دوار
stray field
U
میدان هرز
tension field
U
میدان کششی
track and field
U
وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
track and field
U
ه
track and field
U
چکش
track and field
U
دیسک و غیره
track and field
U
دو و میدانی
two phase field
U
میدان دو فاز
uniform field
U
میدان یکنواخت
sort field
U
فیلد مرتب سازی
sort field
U
میدان مرتب سازی
rotating field
U
میدان گردان
rugby field
U
زمین بازی رگبی
sensory field
U
میدان حسی
series field
U
میدان زنجیری
shunt field
U
میدان شنتی
signed field
U
میدان علامت دار
solenoidal field
U
میدان سولنئیدی
sort field
U
فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل
sort field
U
میدان جور کردن
unprotected field
U
میدان حفافت نشده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com