English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
user U گرداننده
user U بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
user U پروتکل که بخشی از TCP/IP است و در مدیریت شبکه و برنامههای SNMP استفاده میشود
user U بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
user U رکوردی که کاربر را مشخص میکند و حاوی کلمه رمز آن و حقوق دستیابی آن است
user U انجمن یا کلوپ کاربران یا کامپیوتر مشخص
user U سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
user U انتفاع از اموال
user U کاربر
user U مصرف کننده
user U استعمال کننده کاربر
user U آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
user U متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن
user U متصدی
user U اپراتور
user U کاربر
user U نرم افزار یا سخت افزاری که برای این طراحی شده اند که ارتباط با ماشین ساده تر شود
user U حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
user U نام شناسایی یک کاربر که به شماره صحیح کاربر دستیابی دارد
user U زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
user U یکی از دو حالت ممکن برا ی اجرا برنامه چندرسانهای ولی عدم تغییر آن
user U کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
user U دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
user U نرم افزاری کامپیوتری که کاربر و نه تولیدکننده نوشته است
user U بکار برنده
user U مشابه 10322
user U 1-شخصی از کامپیوتر یا ماشین یا نرم افزار استفاده میکند. 2-به ویژه اپراتورصفحه کلید
user U استفاده کننده
common user U خدمات عمومی
common user U مشترک
common user U عمومی
end user U شخصی که از وسیله یا برنامه یا محصول استفاده خواهد کرد
end user U استفاده کننده نهایی
computer user U استفاده کننده کامپیوتر
single user U تک کاربری
user program U برنامه استفاده کننده
naive user U شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
dominant user U یکان مصرف کننده عمده
dominant user U استفاده کننده عمده
end user U کاربر نهایی
power user U کاربر پیشرفته
user group U گروه استفاده کننده
user program U برنامه کاربر
multi user U چند کاربری
mid user U اپراتوری که اطلاعات مربوطه را از پایگاه داده ها دریافت میکند برای مشتری یا کاربر
user area U فضای مخصوص استفاده کننده
user supplied U تامین شده توسط کاربر
user terminal U پایانه کاربر
user profile U جدول نمودار استفاده کننده
user interface U میانجی کمکی
user's manual U کتاب راهنمای استفاده کننده
user freindly U کاربریار
user freindly U کاربرپسند
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
user defined U تعریف یا انتخاب کاربر
user group U گروه کاربران
user defined U تعریف شده توسط کاربر
user default U پیش فرض کاربر
user cost U هزینه استفاده
user's terminal U ترمینال استفاده کننده
user cost U هزینه استعمال
user library U کتابخانه استفاده کننده کتابخانه کاربر
user friendly U که استفاده و کار با آن ساده است
user-friendly U که استفاده و کار با آن ساده است
user programmable terminal U ترمینال قابل برنامه نویسی استفاده کننده
common user items U کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
common user items U امادمشترک
common user items U اقلام عمومی
common user items U اقلام مشترک المصرف بین یکانها
marginal user cost U هزینه استفاده نهائی یاهزینه بکارگیری نهائی
user oriented language U زبان استفاده کننده گرا
multiple user system U سیستم چند استفاده کننده
common user supplies U کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
multi user system U سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
user defined function U عملکردی که توسط استفاده کننده تعریف شده است
user defined key U کلید تعریف شده توسط استفاده کننده
user cost of capital U هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
highway user tax U مالیات حق عبور
graphical user interface U میانجی نگارهای کاربر
graphical user interface U استفاده میکند و به نرم افزار امکان کنترل آسانتر میدهد. دستورات سیستم که لازم به نوشتن نیستند
graphical user interface U واسط بین سیستم عامل و برنامه و کاربر از تصاویر گرافیکی و نشانه ها برای نمایش توابع یا فایل
common user net work U شبکه مخابراتی مشترک
agent U نماینده عامل شیمیایی خرج
agent U عامل اطلاعاتی
agent U عنصر
agent U پیشکار
agent U نماینده
agent U گماشته وکیل
agent U مامور
agent U عامل
agent U کاگزار
agent U واسطه عامل
agent U فرستنده
agent U واسطه
agent U ارگان
agent U مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agent U برنامه یا نرم افزاری که روی یک ایستگاه کاری در شبکه اجرا میشود
agent U نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
agent U ماده
agent U وکیل
insurance agent U نماینده بیمه
news agent U خبرگزار
news agent U روزنامه فروش
land agent U دلال معاملات ملکی
overseas agent U نماینده درکشور بیگانه
oxidizing agent U عامل اکسیداسیون
oxidizing agent U عامل اکسنده
incapacitating agent U گازبیهوشی
psychoactive agent U ماده روانگردان
proxy agent U نرم افزاری که دستورات مدیریت شبکه را ترجمه میکند تا به نرم افزار مدیریتی امکان دهد تا وسیلهای که از پروتکل دیگر استفاده میکند را کنترل کند
precipating agent U عامل رسوب دهنده
press agent U مامور اگهی و تبلیغ
overseas agent U نماینده خارجی
nerve agent U گازعصب
mercantile agent U بازرگانی
manufacturers' agent U نماینده تولیدکننده
masking agent U عامل پوشاننده
scholastic agent U دلال تدریس
law agent U نماینده قضایی
manufacturers' agent U نماینده سازنده
manufacturer's agent U نماینده سازنده
manufacturer's agent U نماینده تولیدکننده
warning agent U گند گاز
law agent U نماینده حقوقی
nerve agent U عامل شیمیایی عصبی
insurance agent U عامل بیمه
mercantile agent U نماینده
undercover agent U مامورتحقیق مخففی
vesicant agent U عامل شیمیایی تاول زا
vesicant agent U گاز تاول زا
stripping agent U رنگ زدا
releasing agent U عامل رهاکننده
universal agent U وکیل مطلق الوکاله
universal agent U وکیل تام الاختیار
toxic agent U گاز سمی
toxic agent U عامل شیمیایی سمی
vomiting agent U گازاستفراغ اور
vomiting agent U عامل تهوع اور
wetting agent U ماده خیس کننده
undercover agent U کارآگاه مخففی
washing agent U مواد شوینده
stripping agent U ماده رنگ بر
publicity agent U نمایندهافکارعمومی
estate agent U فروشندهزمینوملک
secret agent U جاسوس
secret agent U مامور مخفی
wetting agent U عامل خیس کننده
toxic agent U ماده سمی
thickening agent U عامل غلیظ کننده
shiping agent U کارگزار بارگیری کشتی
sequestering agent U عامل منزوی کننده
sequestering agent U عامل کمپلکس دهنده
scholastic agent U شاگرد پیدا کن
sales agent U نماینده فروش
resolving agent U عامل تفکیک کننده
reducing agent U عامل کاهنده
psychochemical agent U گاز عصبی
shiping agent U حق العمل کار بارگیری کشتی
shipping agent U شرکت حمل
shipping agent U موسسه حمل کالا
stripping agent U عامل رنگ گیر
special agent U وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
sole agent U نماینده منحصر بفرد
sole agent U نماینده انحصاری
smoke agent U ماده دودانگیز
smoke agent U عامل شیمیایی دودانگیز
shipping agent U نماینده شرکت کشتیرانی
shipping agent U اژانس حمل
psychochemical agent U عامل عصبی
incapacitating agent U عامل بیهوش کننده
coloring agent U رنگ مصرفی
bleaching agent U عامل رنگبر
biological agent U عامل زیستی
biological agent U عامل میکربی
antiplant agent U عامل ضد رویش گیاهان
antimateriel agent U عامل مخصوص فاسد کردن اماد
antimateriel agent U عامل فساد اماد
anticrop agent U عامل ضدمحصولات کشاورزی
anticrop agent U عامل ضد غلات
alloying agent U عنصر الیاژی
alkylation agent U عامل الکیل دار کننده
alkylating agent U عامل اکلیل دار کننده
blister agent U عامل تاول زا
blister agent U گاز تاول زا
blood agent U مدت پرواز
coloring agent U ماده رنگ
choking agent U گاز خفه کن
choking agent U عامل خفه کننده
chlorinating agent U عامل کلردار کننده
chemical agent U ماده شیمیایی
chemical agent U عامل شیمیایی
chelating agent U عامل کی لیت ساز
catalytic agent U عامل فعل وانفعال شیمیایی بوسیله اثرمجاورتی
casualty agent U عامل ایجاد تلفات و ضایعات
blowing agent U عامل پف کننده
blood agent U عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
free agent U بازیگر بدون قرارداد
agent representative U عامل
acidulating agent U ماده اسیدی کننده
acidulating agent U اسیدی کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com