Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
underplot
U
یک سلسله حوادث تبعی و عرفی نمایش توط ئه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scripts
U
ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
consuetudinary
U
عرفی
conventional
U
عرفی
ghaut
U
سلسله سلسله کوه
chains
U
سلسله سلسله مراتب
chain
U
سلسله سلسله مراتب
civil time
U
زمان عرفی
solar or astronomical d.
U
روز عرفی
civil year
U
سال عرفی
common law
U
حقوق عرفی
ure
U
عرفی ساختن
common-law
U
حقوق عرفی
customs of war
U
اداب عرفی جنگ
subordinative
U
تبعی
subordinate
U
تبعی
subordinating
U
تبعی
subordinates
U
تبعی
subordinated
U
تبعی
corollary
U
اصل تبعی
subdominant
U
تابع تبعی
subalternation
U
حالت تبعی
corollary discharge
U
تخلیه تبعی
corollaries
U
اصل تبعی
accessory punishment
U
مجازات تبعی
consequential loss
U
زیان تبعی
consequential damages
U
خسارت تبعی
incidental effect
U
اثر تبعی
texts
U
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
text
U
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
analog
U
صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
benefit of clergy
U
مصونیت روحانیون ازمحاکمه شدن در دادگاههای عرفی
meteorgraph
U
حوادث جوی
natural disaster
U
حوادث طبیعی بد
goings on
U
اتفاقات حوادث
the course of events
U
جریان حوادث
accident prevention
U
پیشگیری از حوادث
sequence of events
U
رشته حوادث
accident insurance
U
بیمه حوادث
focussed
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focuses
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussing
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focus
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focusses
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focused
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
march of events
U
جریان یا سیر حوادث
incidence rate
U
میزان حوادث و تصادفات
current of everts
U
روش یا جریان حوادث
eventfully
U
با داشتن حوادث و اتفاقات
all risk insurance
U
بیمه تمام حوادث
meteoric phenomena
U
رویداها یا حوادث جوی
colour
U
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colours
U
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
natural phenomena
U
حوادث طبیعی تجلیات طبیعت
dopester
U
پیش بینی حوادث سیاسی
accident ambulance
U
اتومبیل اضطراری برای حوادث
acts of God
U
قوه جابره حوادث غیرمترقبه
The situation is fI'lled with impending troubles (incidents).
U
اوضاع آبستن حوادث است
act of God
U
قوه جابره حوادث غیرمترقبه
command channels
U
سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
forecasts
U
پیش بینی وضع هوا یا حوادث
forecasted
U
پیش بینی وضع هوا یا حوادث
forecast
U
پیش بینی وضع هوا یا حوادث
fatidic
U
وابسته به پیش گویی حوادث و وقایع
adventure
درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
adventures
U
: درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
NDR
U
سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
act of God
U
حوادث ناگهانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی
acts of God
U
حوادث ناگهانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی
floating fender
U
زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
scans
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
image
[ناحیه ای از میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند.]
monitor
U
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitors
U
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
screenful
U
فریم کامل اطلاعات نمایش داده شده روی صفحه نمایش
images
U
ناحیهای ز میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند
monitored
U
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
page
U
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
intermezzo
U
حادثه عشقی نمایش کوتاه در میان پردههای نمایش جدی
pages
U
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
name part
U
بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند
menu
U
مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
menus
U
مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
graphic
U
صفحه نمایش کامپیوتری که اطلاعات گرافیکی را میتواند نمایش دهد
paged
U
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
roll scroll
U
متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
screening, screenings
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screened
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
dress rehearsals
U
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
screens
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screen
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
texts
U
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
animations
U
ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
dress rehearsal
U
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
marching display
U
وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
animation
U
ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
window
U
فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
pop down menu
U
منو قابل نمایش روی صفحه نمایش در هر لحظه با انتخاب کلید مناسب
text
U
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
edited
U
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
edit
U
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
previews
U
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
preview
U
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
format
U
تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
non destructive cursor
U
نشانه گر در صفحه نمایش که حروف نمایش داده شده را با عبور از آنها پاک نمیکند
animations
U
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
resolutions
U
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
formats
U
تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
animation
U
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
resolution
U
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
ansi
U
که نحوه نمایش رنگها و تصاویر کوچک و ساده را روی صفحه نمایش بیان میکند
dot
U
آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش
dotting
U
آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش
wetzel
U
عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد
areas
U
ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
area
U
ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
graphics
U
تصاویر یا خط وطی که قابل رسم روی کاغذ یا صفحه نمایش باشد برای نمایش اطلاعات
high resolution bit mapped display
U
تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
composition and make up terminal
U
صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغییر دقیق اندازههای نقاط و پهنای کاراکترها را دارد
enhancing
U
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhance
U
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhanced
U
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
mat
U
مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
mats
U
مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
splash screen
U
صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
enhances
U
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
screen
U
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screening, screenings
U
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screened
U
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
snowing
U
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snows
U
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
screens
U
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
snowed
U
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snow
U
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
resolutions
U
تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش
resolution
U
تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش
alphanumeric
U
وسیله نمایش که حروف و اعداد را نمایش میدهد
system
U
سلسله
range
U
سلسله
gradations
U
سلسله
systems
U
سلسله
catena
U
سلسله
gradation
U
سلسله
ranges
U
سلسله
ranged
U
سلسله
kingdom
U
سلسله
trained
U
سلسله
chains
U
سلسله
trains
U
سلسله
nexus
U
سلسله
strips
U
سر سلسله
dynasty
U
سلسله
train
U
سلسله
run
U
سلسله
runs
U
سلسله
genealogies
U
سلسله
chain
U
سلسله
genealogy
U
سلسله
dynasties
U
سلسله
data scope
U
یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد
scrolls
U
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll
U
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
enhance
U
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhancing
U
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhances
U
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhanced
U
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
divertissement
U
بالت یا نمایش بین پردههای نمایش
to put on the stage
U
بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
the vascular system
U
سلسله اوندهاومجراها
hierachy
U
سلسله مراتب
ommiades
U
سلسله امیه
ommiad
U
سلسله امیه
sequences
U
سلسله مراتب
sequence
U
سلسله مراتب
coneatenation
U
تسلسل سلسله
ghat
U
سلسله کوه
system
U
سلسله رشته
pulse train
U
سلسله تپش ها
channels
U
سلسله مراتب
channelled
U
سلسله مراتب
systems
U
سلسله رشته
train
U
رشته سلسله
trained
U
رشته سلسله
range
U
سلسله ردیف
ranged
U
سلسله ردیف
channeled
U
سلسله مراتب
trains
U
رشته سلسله
channel
U
سلسله مراتب
ghat
U
رشته سلسله
ranges
U
سلسله ردیف
phylon
U
اجداد سلسله
protomartyr
U
سر سلسله شهدا
string
U
ردیف سلسله
hierarchy
U
سلسله مراتب
rank
U
سلسله مقام
series
U
سلسله ردیف
ranks
U
سلسله مقام
nervous systems
U
سلسله عصب
ranked
U
سلسله مقام
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com