English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3074 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
iceneedle U یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
diatomite U ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
binders U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
binder U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
wet filter U فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
glassine U نوعی کاغذ نازک شفاف یانیمه شفاف که هوا یا روغن از ان نمیتواند عبور کند
thick U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thickest U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
intermoleculary U بین ذرات در داخل ذرات
filigree U تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
avalanche U هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد
avalanches U هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد
alfresco U درهوای ازاد
outdoor U درهوای ازاد
outdoors U درهوای ازاد بیرون
bedding U رشد کننده درهوای ازاد
hedge school U مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
frostbiter U قایق مخصوص حرکت درهوای سرد
corposant U گلولههای روشنایی که گاهی درهوای طوفانی بردکلهای کشتی دیده م
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
precieux U فریف
precieuse U فریف
svelt U فریف
mignon U فریف
svelte U فریف
delicate U فریف
subtile U فریف
chichi U فریف
pindling U فریف
finest U فریف
fined U فریف
fine U فریف
minikin U فریف
slender U فریف
elegant U فریف
superfine U بسیار فریف
tinnily U بطور فریف
elegant maners U اطوار فریف
fine adjustment U تنظیم فریف
fine boring U سوراخکاری فریف
airy-fairy U فریف و لطیف
fine structure U استخوانبندی فریف
wiredrawn U طویل و فریف
sheer U مستقیما فریف
fine skill U مهارت فریف
fine structure U ساختار فریف
hyperfine U فوق فریف
high grade zink U زینک فریف
elegant style U انشا فریف
in miniature U بطور فریف
aesthetically U فریف طبع
aesthetic U فریف طبع
quaint U خیلی فریف
lenis U رقیق فریف
crystals U شفاف
lucid U شفاف
pellucid U شفاف
perspicuous U شفاف
clear U شفاف
hyaline U شفاف
clearer U شفاف
clearest U شفاف
transparently U شفاف
nitid U شفاف
transparent U شفاف
crystal U شفاف
translucid U شفاف
overlaying U شفاف
clear ice U یخ شفاف
clears U شفاف
glaze ice U یخ شفاف
crystalline U شفاف
transparency U شفاف
diaphanous U شفاف
overlays U شفاف
transparencies U شفاف
overlay U شفاف
transpicuous U شفاف
finely U بطورعالی یا فریف یا ریز
dainty U هر چیز فریف و عالی
finesse U ضربه فریف و ماهرانه
capillaries U فریف عروق شعریه
serrulated U دارای دندانههای فریف
fret saw U اره فریف کاری
capillary U فریف عروق شعریه
fretsaw U اره فریف کاری
hyperfine structure U ساختار فوق فریف
sheer U پارچه فریف حریری
serrulate U دارای دندانههای فریف
fimbrillate U دارای ریشه فریف
edition de luxe U چاپ فریف یا تجملی
fine miscle movement U حرکت فریف عضلانی
nobby U فریف خیلی شیک
commercial light gage sheet U ورق فریف تجارتی
fine motor skills U مهارتهای حرکتی فریف
floc U کلالهای ازرشتههای فریف
fine boring machine U دستگاه مته فریف
supersubtle U فوق العاده فریف
davenport U یکنوع میزتحریر فریف
lucidity U شفاف بودن
amorphous U غیر شفاف
translucent U نیم شفاف
sleek U صاف شفاف
clear picture U تصویر شفاف
tumbler U لیوان [شفاف]
sharp picture U تصویر شفاف
sharp image U تصویر شفاف
sleekest U صاف شفاف
sleeker U صاف شفاف
hyaloid U زجاجی شفاف
clearer U شفاف زدودن
semitranslucent U نیمه شفاف
semitransparent U نیمه شفاف
opaque U غیر شفاف
clearest U شفاف زدودن
shellac U لاک شفاف
clears U شفاف زدودن
fluoresce U شفاف شدن
clear varnish U لاک شفاف
translucid U شفاف کننده
transparent color U رنگ شفاف
transluscent U نیم شفاف
semiopaque U نیمه شفاف
semigloss U نیمه شفاف
black ice U یخ شفاف روی اب
translucent U نیمه شفاف
clear U شفاف زدودن
ingredients U ذرات
ingredient U ذرات
reticulated U دارای شبکه سه بعدی فریف
wire gauze U تور فریف سیم مانند
rugulose U دارای چینهای فریف وکوچک
penicillate U دارای شبکه توری فریف
plumulate U دارای پرهای فریف و ریز
fluoroscope U صفحه شفاف رادیوسکپی
elucidate U توضیح دادن شفاف
elucidated U توضیح دادن شفاف
elucidating U توضیح دادن شفاف
elucidates U توضیح دادن شفاف
in petto U سری بصورت خیلی ریز و فریف
curvacious U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
cambric U نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
curvaceous U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
h.f.s U structure hyperfine ساختار فوق فریف
wirespun U زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
intermolecular U در داخل ذرات
denseness U تراکم ذرات
radioactive rays U ذرات رادیواکتیو
barrier penetration by particles U نفوذ ذرات در سد
roily U پر از ذرات رسوبی
fundamental particles U ذرات بنیادی
blood corpuscles U ذرات خون
cosmic particles U ذرات کیهانی
molecular attracticm U جاده ذرات
weight of solids U وزن ذرات
metal foulings U ذرات فلز
intermolecular U بین ذرات
particle physics U فیزیک ذرات
elementary particles U ذرات بنیادی
allergen U ذرات الرژی زا
planetesimal U ذرات سیارهای
sand blasting U ذرات سنگ
mignonette U یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
mechlin U توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
close grain U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grained U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
emulsioned U ذرات چربی دراب
effective size of grain U قطر موثر ذرات
absorption of charged particles U جذب ذرات باردار
pollinium U توده ذرات گرده گل
thershold temperature U استانه دمای ذرات
segregation U تفکیک ذرات بتن
emulsioning U ذرات چربی دراب
emulsions U ذرات چربی دراب
cascade impactor U دستگاه جداسازی پی در پی ذرات
particle physics U فیزیک ذرات اتمی
scattering of alpha particles U پراکندگی ذرات الفا
planetesimal hypothesis U فرضیه ذرات سیارهای
nebulize U تبدیل به ذرات کردن
emulsion U ذرات چربی دراب
particulate U دارای ذرات ریز
dioptrics U مبحث انکسار نور در اجسام شفاف
Cellophane U لایه پلاستیکی شفاف با بنیان سلولزی
isometric U دارای ذرات ریز متساوی
emulsifies U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
leucocytosis U افزودگی ذرات سفید خون
emulsified U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
granulate U دارای ذرات ریز کردن
isometrics U دارای ذرات ریز متساوی
cohesion U التصاق یا قوه جاذبه ذرات
fall out U ذرات رادیواکتیوی که از جو بزمین میریزد
dispersion U متلاشی شدن خاکدانه ها به ذرات
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1popsicle
1construed
1The outright abolition of the death penalty.
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com