Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bazooka
U
یکنوع سلاح قابل حمل بازوکا
bazookas
U
یکنوع سلاح قابل حمل بازوکا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bazookas
U
بازوکا
bazooka
U
بازوکا
range card
U
کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
balalaikas
U
یکنوع رقص
balalaika
U
یکنوع رقص
boldface
U
یکنوع حرف درشت
baccara
U
یکنوع بازی ورق
boxcar
U
یکنوع واگن باری
gaskets
U
یکنوع کلاه کاسک
chutney
U
یکنوع چاشنی غذا
baccarat
U
یکنوع بازی ورق
hogfish
U
یکنوع عقرب ماهی
pignut
U
یکنوع بادام زمینی
balas
U
یکنوع یاقوت سرخ
gasket
U
یکنوع کلاه کاسک
davenport
U
یکنوع میزتحریر فریف
balmoral
U
یکنوع نیم تنه پشمی
reed organ
U
یکنوع الت موسیقی بادی
balmoral
U
یکنوع کلاه نوک تیز
bingo
U
یکنوع بازی شبیه لوتو
cithara
U
یکنوع الت موسیقی قدیمی
fer de lance
U
یکنوع مار سمی یاافعی
napalmed
U
یکنوع گاز سوزاننده و اتش زا
napalming
U
یکنوع گاز سوزاننده و اتش زا
balmoral
U
یکنوع چکمه یا پوتین بندی
baboon
U
یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه
napalms
U
یکنوع گاز سوزاننده و اتش زا
baboons
U
یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه
napalm
U
یکنوع گاز سوزاننده و اتش زا
emboly
U
یکنوع عمل جراحی مخصوص فتق
brownie
U
یکنوع نان شیرینی میوه دار
electric eel
U
یکنوع ماهی بزرگ شبیه مارماهی
thaler
U
یکنوع سکه بزرگ نقره المانی
bireme
U
یکنوع قایق کوچک قدیمی دوپارویی
homosporous
U
دارای یکنوع هاگ غیر جنسی
brownies
U
یکنوع نان شیرینی میوه دار
bongos
U
یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
bongo
U
یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
beanie
U
یکنوع عرقچین کوچک که محصلین برسر می گذارند
balalaikas
U
بالالایکا یکنوع الت موسیقی شبیه گیتار
balalaika
U
بالالایکا یکنوع الت موسیقی شبیه گیتار
kevel
U
چوب یکنوع تیشه برای سنگ تراشی
balbriggan
U
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
barong
U
یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
armour
U
سلاح
armaments
U
سلاح
armouring
U
سلاح
armor
U
سلاح
weaponless
U
بی سلاح
arm
U
سلاح
weapons
U
سلاح
weapon
U
سلاح
armament
U
سلاح
addax
U
یکنوع بز کوهی که رنگ روشن دارد و در افریقاو سیبری دیده میشود
bock
U
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
flukes
U
یکنوع ماهی پهن دارای دو انتهای نوک تیز اصابت اتفاق
fluke
U
یکنوع ماهی پهن دارای دو انتهای نوک تیز اصابت اتفاق
pieces
U
قبضه سلاح
ranged
U
برد سلاح
piece
U
قبضه سلاح
disarmament
U
خلع سلاح
ranges
U
برد سلاح
loading
U
پر کردن سلاح
half loaded
U
سلاح نیمه پر
weaponry
U
تهیه سلاح
chemical munition
U
سلاح شیمیایی
accident
U
علامت سلاح
accidents
U
علامت سلاح
panoply
U
سلاح کامل
automatic weapon
U
سلاح خودکار
distance
U
برد سلاح
distances
U
برد سلاح
airguns
U
سلاح بادی
airgun
U
سلاح بادی
to carry arms
U
سلاح برداشتن
to fly to arms
U
سلاح برداشتن
arms control
U
کنترل سلاح
dis armament
U
خلع سلاح
under arms
U
تحت سلاح
spica
U
سماک بی سلاح
offensive weapon
U
سلاح تهاجمی
side armor
U
سلاح کمری
heavy arm
U
سلاح سنگین
offensive weapon
U
سلاح خطرناک
range
U
برد سلاح
range correction
U
تصحیح برد سلاح
disarms
U
خلع سلاح کردن
artillery carriage
U
قنداق سلاح توپخانه
safety lock
U
چفت ضامن سلاح
brandish
U
تکان دادن سلاح
brandished
U
تکان دادن سلاح
disarm
U
خلع سلاح کردن
disarmed
U
خلع سلاح کردن
cycle of operation
U
دوره عمل سلاح
intermediate range
U
سلاح برد متوسط
bear arms
U
تحت سلاح رفتن
brandishing
U
تکان دادن سلاح
brandishes
U
تکان دادن سلاح
unarm
U
خلع سلاح کردن
failures
U
عمل نکردن گیر سلاح
nukes
U
با سلاح اتمی حمله کردن
nuking
U
با سلاح اتمی حمله کردن
nuke
U
با سلاح اتمی حمله کردن
jutte
U
نوعی سلاح بنام ده دست
loading
U
خرج گذاری کردن سلاح
nuked
U
با سلاح اتمی حمله کردن
failure
U
عمل نکردن گیر سلاح
to lay down ones arms
U
سلاح خودرا بزمین گذاشتن
heavy weapon
U
سلاح و جنگ افزار سنگین
to a oneself
U
خودرا اماده یامجهزکردن سلاح پوشیدن
set
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
setting up
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
sets
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
concrete steel
U
سلاح یا میله فولادی بتن ارماتور
half loaded
U
سلاح نیمه خرج گذاری شده
range calibration
U
تعیین دقت مسافت تنظیم برد سلاح
civil nuclear powers
U
کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
range board
U
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
bear arms
U
سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
catches
U
ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
linsey woolsey
U
یکنوع پارچه پشم ونخ یا پشم وکتان زبر
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
ionic
U
وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
disarm
U
خلع سلاح کردن بی اثر کردن مین
disarms
U
خلع سلاح کردن بی اثر کردن مین
disarmed
U
خلع سلاح کردن بی اثر کردن مین
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
sensible
U
قابل درک قابل رویت
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
extraction
U
عمل اخراج در عمل سلاح
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
inspection arms
U
سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
levee en masse
U
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
firing order
U
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
ablest
U
قابل
qualified
U
قابل
incapable
U
نا قابل
sensible
U
قابل حس
apt
U
قابل
capable
U
قابل
thorough paced
U
قابل
solvable
U
قابل حل
abler
U
قابل
good
U
قابل
soluble
U
قابل حل
able
U
قابل
acceptor
U
قابل
dissoluble
U
قابل حل
erodible
U
قابل سایش
inflexional
U
قابل صرف
exactable
U
قابل تحمیل
effaceable
U
قابل زدودن
inferable
U
قابل استنباط
exactable
U
قابل مطالبه
effable
U
قابل تغییر
inquirable
U
قابل تحقیق
erectile
U
قابل نعوظ
inhabitable
U
قابل سکنی
erodible
U
قابل فرسایش
inferible
U
قابل استنباط
inflamable
U
قابل اشتعال
inoculable
U
قابل تلقیح
eradicable
U
قابل استیصال
evaporable
U
قابل تبخیر
inheritable
U
قابل توارث
enforcible
U
قابل اجرا
evocable
U
قابل احضار
eludible
U
قابل گریز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com