Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
copper oxide rectifier
U
یکسوکننده مس- اکسید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zinc oxid
U
اکسید روی به فرمول ZnO اکسید دو زنگ
rectifier
U
یکسوکننده
alternating current rectifier
U
یکسوکننده
surface contact rectifier
U
یکسوکننده سطحی
single phase rectifier
U
یکسوکننده یک فازه
selenium rectifier
U
یکسوکننده سلنیمی
arc rectifier
U
یکسوکننده قوسی
linear rectifier
U
یکسوکننده خطی
bridge rectifier
U
یکسوکننده بریج
contact rectifier
U
یکسوکننده مجاورتی
rectifier meter
U
سنجه با یکسوکننده
rectifier efficiency
U
بازده یکسوکننده
vibrating rectifier
U
یکسوکننده لرزشی
pool rectifier
U
یکسوکننده مایعی
mercury arc rectifier
U
یکسوکننده جیوهای
ideal rectifier
U
یکسوکننده ایده ال
gas filled rectifier
U
یکسوکننده گازی
measuring rectifier
U
یکسوکننده سنجش
electronic rectifier
U
یکسوکننده الکترونی
direction rectifier
U
یکسوکننده سمتی
commutating rectifier
U
یکسوکننده جابجاگری
electrolytic rectifier
U
یکسوکننده الکترولیتی
grid current rectifier
U
یکسوکننده جریان شبکه
half wave rectifier
U
یکسوکننده نیم موجی
full wave rectifier
U
یکسوکننده تمام موجی
high inverse voltage rectifier
U
یکسوکننده با برگشت قوی
hot chathode rectifier
U
یکسوکننده با کاتد گرم
controlled rectifier
U
یکسوکننده تنظیم پذیر
current sensitivity of a crystal rectifi
U
حساسیت یکسوکننده بلورین
half wave rectifier
U
یکسوکننده نیم موج
crystal video rectifier
U
یکسوکننده بلورین ویدئو
burnout of a crystal rectifier
U
سوختن یکسوکننده دیودی
aluminium cell rectifier
U
یکسوکننده با پیل الومینیمی
equivalent circuit of a contact rectifie
U
مدار هم ارز یکسوکننده مجاورتی
scr
U
Rectifier SiliconControlled یکسوکننده کنترل شده سیلیکونی
copper oxide
U
اکسید مس
oxides
U
اکسید
oxide
U
اکسید
oxyde
U
اکسید
zirconium dioxide
U
زیرکونیم دو اکسید
zirconium oxide
U
زیرکونیم اکسید
minium
U
اکسید قرمز
oxidant
U
اکسید کننده
zinc oxide
U
اکسید روی
oxidation film
U
قشر اکسید
refractory oxide
U
اکسید دیرگداز
yttrium oxide
U
ایتریم اکسید
oxidizer
U
اکسید کننده
yttria
U
ایتریم اکسید
refractory oxide
U
اکسید نسوز
ytterbia
U
ایتربیم اکسید
oxide skin
U
پوسته اکسید
dioxide
U
دارای دو اکسید
aluminum oxide
U
اکسید الومینیوم
lime
U
کلسیم اکسید
alumina
U
اکسید الومینیوم
silica
U
اکسید سیلیسیوم
ferrous oxide
U
اکسید فرو
caustic lime
U
کلیسم اکسید
benzophenone oxide
U
بنزوفنون اکسید
calcium oxide
U
کلسیم اکسید
carbon dioxide
U
دی اکسید کربن
calx
U
کلیسم اکسید
ytterbium oxide
U
ایتربیم اکسید
burnt lime
U
کلیسم اکسید
limes
U
کلسیم اکسید
acid oxide
U
اکسید اسیدی
red oxide of zinc
U
اکسید قرمز روی
ruby zinc
U
اکسید قرمز روی
alumina
U
گل پاک یا اکسید الومینیوم
tutty
U
گرد اکسید دو زنگ
incandescent metallic oxid cathode
U
کاتد اکسید فلزی
red zinc ore
U
اکسید قرمز روی
oxide cathode
U
کاتد اکسید اندود
zincite
U
اکسید قرمز روی
oxide skin
U
قشر نازک اکسید
oxide coated cathode
U
کاتد اکسید اندود
oxidation coefficient
U
ضریب اکسید شوندگی
spatalite
U
اکسید قرمز روی
arsenic
U
اکسید ارسنیک بفرمول 3O2As
hypercapnia
U
افزایش کربن اکسید در خون
oxymercuriation
U
اکسید جیوه دار کردن
metallic oxide semiconductor
U
نیمه هادی اکسید فلزی
complementary metal oxide semiconductor
U
نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
goethite
U
اکسید اهن معدنی ئیدرژن دار
oxydizing agents
U
مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
photochemical oxidant
U
اکسید کننده نور شیمیایی اکساینده فتوشیمیایی
dry ice
U
یخی که از جامدکردن اکسید دو کربن بدست میاید
mos
U
نیمههای اکسید آهن جایگزین . طرح و سافت مدار مجتماع
to trap something
[e.g. carbon dioxide]
U
چیزی را گرفتن
[جمع کردن]
[برای مثال دی اکسید کربن ]
oxide
U
اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
oxides
U
اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
oxides
U
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxide
U
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
hyperventilation
U
تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
crocus cloth
U
پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
magnetic deflector
U
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
parkerizing
U
عملیاتی که در ان فلز درمحلولی از اسید فسفریک ودی اکسید منگنز داغ شده وسپس در روغن غوطه ورمیگردد تا از خوردگی فلزجلوگیری گردد
decarburizing
U
گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
cassiterite
U
معدن قلع اکسید قلع طبیعی
ebam
U
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
pmos
U
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos
U
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com