Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
controlled rectifier
U
یکسوکننده تنظیم پذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
adjustable wheel
U
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
tunably
U
تنظیم پذیر
tunable
U
تنظیم پذیر
regulable
U
تنظیم پذیر
adjustable
U
تنظیم پذیر
tuneable
U
تنظیم پذیر
continuous adjustable transformer
U
مبدل تنظیم پذیر
variable transformer
U
مبدل تنظیم پذیر
adjustable thermostat
U
دماپای تنظیم پذیر
adjustable parameter
U
پارامتر تنظیم پذیر
variable spark
U
جرقه تنظیم پذیر
transductor
U
راکتور تنظیم پذیر
remote cut off valve
U
لامپ با شیب تنظیم پذیر
variable mutual conductance valve(or tub
U
لامپ با شیب تنظیم پذیر
alternating current rectifier
U
یکسوکننده
rectifier
U
یکسوکننده
measuring rectifier
U
یکسوکننده سنجش
surface contact rectifier
U
یکسوکننده سطحی
bridge rectifier
U
یکسوکننده بریج
electrolytic rectifier
U
یکسوکننده الکترولیتی
electronic rectifier
U
یکسوکننده الکترونی
arc rectifier
U
یکسوکننده قوسی
rectifier efficiency
U
بازده یکسوکننده
single phase rectifier
U
یکسوکننده یک فازه
vibrating rectifier
U
یکسوکننده لرزشی
copper oxide rectifier
U
یکسوکننده مس- اکسید
direction rectifier
U
یکسوکننده سمتی
selenium rectifier
U
یکسوکننده سلنیمی
contact rectifier
U
یکسوکننده مجاورتی
commutating rectifier
U
یکسوکننده جابجاگری
rectifier meter
U
سنجه با یکسوکننده
pool rectifier
U
یکسوکننده مایعی
mercury arc rectifier
U
یکسوکننده جیوهای
linear rectifier
U
یکسوکننده خطی
gas filled rectifier
U
یکسوکننده گازی
ideal rectifier
U
یکسوکننده ایده ال
high inverse voltage rectifier
U
یکسوکننده با برگشت قوی
aluminium cell rectifier
U
یکسوکننده با پیل الومینیمی
grid current rectifier
U
یکسوکننده جریان شبکه
hot chathode rectifier
U
یکسوکننده با کاتد گرم
burnout of a crystal rectifier
U
سوختن یکسوکننده دیودی
half wave rectifier
U
یکسوکننده نیم موجی
crystal video rectifier
U
یکسوکننده بلورین ویدئو
current sensitivity of a crystal rectifi
U
حساسیت یکسوکننده بلورین
half wave rectifier
U
یکسوکننده نیم موج
full wave rectifier
U
یکسوکننده تمام موجی
sight adjustment
U
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station
U
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
equivalent circuit of a contact rectifie
U
مدار هم ارز یکسوکننده مجاورتی
tunes
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
educatable
U
تربیت پذیر تعلیم پذیر
educable
U
تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendable
U
تفوق پذیر فراز پذیر
reparable
U
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
mixable
U
امیزش پذیر امتزاج پذیر
repairable
U
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
ascendible
U
تفوق پذیر فراز پذیر
scr
U
Rectifier SiliconControlled یکسوکننده کنترل شده سیلیکونی
range spotting
U
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tunes
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
paged
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
adaptable organism
U
موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration
U
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
sight alinement
U
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
sidelay
U
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
go no go
U
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
adjusting ring
U
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
magnetic deflector
U
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
calibrated air speed
U
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
trimsize
U
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
solvable
U
حل پذیر
pliable
U
خم پذیر
soluble
U
حل پذیر
cleavable
U
رخ پذیر
pi acceptor
U
پی پذیر
high burst ranging
U
تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
programmable read only memory
U
حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
indemonstrable
U
اثبات نا پذیر
increasable
U
افزایش پذیر
endurable
U
تحمل پذیر
sufferable
U
تحمل پذیر
incompressible
U
تراکم نا پذیر
impressible
U
تاثیر پذیر
improvably
U
اصلاح پذیر
incondensable
U
ناچگال پذیر
evitable
U
اجتناب پذیر
evadable
U
طفره پذیر
indocile
U
تعلیم نا پذیر
enumerable
U
شمارش پذیر
executable
U
انجام پذیر
executable
U
اجرا پذیر
exepandable
U
بسط پذیر
fissile
U
شکاف پذیر
fissionable
U
شکافت پذیر
generable
U
زایش پذیر
fixable
U
ثبات پذیر
gaugeable
U
پیمایش پذیر
extensible
U
توسعه پذیر
flexible cable
U
کابل خم پذیر
flxible
U
خمش پذیر
glass jaw
U
بوکسوراسیب پذیر
figurable
U
شکل پذیر
fatigable
U
خستگی پذیر
expandable
U
بسط پذیر
improvable
U
بهبود پذیر
expansible
U
گسترش پذیر
expiable
U
کفاره پذیر
extendible
U
کشش پذیر
fatiguable
U
خستگی پذیر
healable
U
درمان پذیر
fathomable
U
پیمایش پذیر
fatig
U
خستگی پذیر
fusible
U
گداز پذیر
associative
U
شرکت پذیر
acid acceptor
U
اسید پذیر
achromatic
U
رنگ پذیر
achievable
U
موفقیت پذیر
acetylisable
U
استیل پذیر
acetylable
U
استیل پذیر
absolvable
U
بخشش پذیر
abatable
U
کاهش پذیر
adjustable
U
تعدیل پذیر
adaptive
U
سازوار پذیر
addressable
U
نشانی پذیر
associable
U
انس پذیر
assailable
U
هجوم پذیر
ascertainable
U
اثبات پذیر
decidable
U
تصمیم پذیر
alterable
U
دگرش پذیر
alternate track
U
شیاراصلاح پذیر
addressable
U
ادرس پذیر
mutants
U
تغییر پذیر
mutant
U
تغییر پذیر
justifiable
U
توجیه پذیر
inexcusable
U
عذر نا پذیر
variables
U
تغییر پذیر
variable
U
تغییر پذیر
separable
U
تفکیک پذیر
estimable
U
تخمین پذیر
measurable
U
سنجش پذیر
additives
U
جمع پذیر
additive
U
جمع پذیر
verifiable
U
تحقیق پذیر
detachable
U
جدایی پذیر
combustible
U
احتراق پذیر
elastic
U
انعطاف پذیر
electron acceptor
U
الکترون پذیر
destructible
U
انهدام پذیر
depreciable
U
استهلاک پذیر
denominable
U
تسمیه پذیر
demurrable
U
اعتراض پذیر
deformable
U
دگردیس پذیر
deductible
U
مالیات پذیر
deceivable
U
فریب پذیر
criticizable
U
انتقاد پذیر
differentiable
U
تشخیص پذیر
dilatable
U
اتساع پذیر
educable
U
اموزش پذیر
doughface
U
تلقین پذیر
distensible
U
انبساط پذیر
dissoluble
U
تجزیه پذیر
disputable
U
اعتراض پذیر
disintegrable
U
تجزیه پذیر
disciplinable
U
انضباط پذیر
disciplinable
U
تعلیم پذیر
countable
U
شمارش پذیر
corruptible
U
فساد پذیر
refornable
U
اصلاح پذیر
colourable
U
رنگ پذیر
colorable
U
رنگ پذیر
cogitable
U
اندیشه پذیر
coercible
U
اجبار پذیر
civilizable
U
تمدن پذیر
chromophil
U
رنگ پذیر
chromatophil
U
رنگ پذیر
commensurable
U
تناسب پذیر
commutative
U
جابجایی پذیر
reformable
U
اصلاح پذیر
mendable
U
اصلاح پذیر
corrigible
U
اصلاح پذیر
contractile
U
ترنج پذیر
contractible
U
انقباض پذیر
consolable
U
تسلی پذیر
computable
U
محاسبه پذیر
compressible
U
تراکم پذیر
chargeable
U
اتهام پذیر
inexpugnable
U
شکست نا پذیر
doable
<adj.>
U
اجرا پذیر
practicable
<adj.>
U
انجام پذیر
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
انجام پذیر
manageable
<adj.>
U
انجام پذیر
makeable
<adj.>
U
انجام پذیر
makable
[spv. makeable]
<adj.>
U
انجام پذیر
feasible
<adj.>
U
انجام پذیر
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com