Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
psilosis
U
یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mucosa
U
شامه مخاطی
mucous membrance
U
شامه مخاطی
sleuth hound
U
یکجور سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
lignum vi tae
U
یکجور درخت گرمسیری صمغ دار درامریکاکه چوب سختی دارد
mycetoma
U
یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
foot and mouth
U
یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
pellagra
U
یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
pebrine
U
یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
vives
U
یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
pliantly polonica
U
یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
tropical
U
نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا گرمسیری مدارراس السرطان
lampas
U
کام اماس کام دهان اسب یکجور پارچه ابریشمی گلدار
matral
U
وابسته به نرم شامه یا سخت شامه
an intercurrent disease
U
ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
maud
U
یکجور پارچه پیچازی که شبانان اسکاتلندی میپوشند یکجور گلیم سفری
slaver
U
گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver
U
اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
newmarket
U
یکجور بالاپوش چسبان یکجور بازی گنجفه
pathologically
U
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
rictus
U
گشادی دهان چاک دهان پرندگان
To pass the news by word of mouth .
U
خبری را در دهان به دهان پخش کردن
kiss of life
U
تنفس مصنوعی دهان به دهان
stomal
U
دهان دار وابسته به دهان
pointer
U
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers
U
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
ibis
U
لک لک گرمسیری
tropical
U
گرمسیری
tropologic
U
گرمسیری
subtemperate
U
گرمسیری
semitropic
U
نیمه گرمسیری
tropical condition
U
شرایط گرمسیری
tropical climate
U
اقلیم گرمسیری
pituitous
U
مخاطی
mucoid
U
مخاطی
epithelial
U
مخاطی
epithelioid
U
مخاطی
mucous
U
مخاطی
expired air method
U
روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
selva
U
جنگل بارانی گرمسیری
tropical rainforest
U
جنگل بارانی گرمسیری
granadilla
U
انواع گل ساعت گرمسیری
pantropical
U
منتشر درنواحی گرمسیری
lantana
U
شاه پسند گرمسیری
tropicopolitan
U
گیاه یا جانور گرمسیری
tropic
U
گرمسیری مدارراس السرطان
pantropic
U
منتشر درنواحی گرمسیری
mucous membrance
U
غشا مخاطی
gleety
U
لزج مخاطی
pituitaries
U
بلغمی مخاطی
mucosa
U
غشا مخاطی
mucopurulent
U
چرک مخاطی
pituitary
U
بلغمی مخاطی
intertropical
U
واقع بین دو منطقه گرمسیری
tillandsia
U
درخت اناناس گرمسیری امریکایی
mucosity
U
ماده مخاطی بلغم
rhinitis
U
ورم غشاء مخاطی بینی
frigate bird
U
مرغابی دریاهای گرمسیری که بالهای بلندقوی دارد
tropic
U
نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا
rhinopharyngitis
U
ورم غشاء مخاطی بینی و حلق
ToolTips
U
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolically
U
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic
U
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
salpa
U
جنسی ازجانوران گرمسیری زجاجی وخمرهای شکل اقیانوسی
salp
U
جنسی ازجانوران گرمسیری زجاجی وخمرهای شکل اقیانوسی
patagium
U
شامه
smells
U
شامه
pleura
U
شش شامه
velum
U
شامه
smelling
U
شامه
pellicle
U
شامه
smell
U
شامه
flair
U
شامه سگ
membrance
U
شامه
membrane
U
شامه
smelled
U
شامه
membranes
U
شامه
meninx
U
شامه مخ
epithelioma
U
غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی
anosmia
U
فقدان حس شامه
olfactory nerve
U
عصب شامه
rhinencephalon
U
مرکز شامه
olfaction
U
حس شامه بویایی
pericardium
U
برون شامه دل
dura mater
U
سخت شامه
piamater
U
نرم شامه
pleural
U
وابسته به شامه شش
pleurotomy
U
برش شامه شش
pia mater
U
نرم شامه
mater
U
سخت شامه
serous membrane
U
شامه ابکی
synovial membrane
U
شامه یاغشازلالی
mater
U
نرم شامه
membran
U
شامه دار
endocardium
U
درون شامه دل
evening pragen
U
نماز شامه
mucus
[secretion of the mucous membranes]
U
خلط
[بلغم]
[ماده لزج]
[ترشح غشا مخاطی]
[پزشکی]
perichondrium
U
شامه غضروف پوش
meningeal
U
وابسته به شامه مخ پاشامی
pericardiac
U
وابسته به برون شامه دل
quick scented
U
دارای شامه تیزیاتند
pericardial
U
وابسته به برون شامه دل
keen scented
U
دارای شامه تیز
pleurisy
U
اماس شامه ریه
peritoneum
U
برون شامه روده ها
nosy
U
دارای شامه تیز فضول
nosier
U
دارای شامه تیز فضول
pericarditis
U
اماس برون شامه قلب
nosey
U
دارای شامه تیز فضول
nosiest
U
دارای شامه تیز فضول
bloodhounds
U
نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bloodhound
U
نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
pleurohepatitis
U
اماس شامه شش وجگر التهاب غشاریه وکبد
endocranium
U
سطح داخلی جمجمعه و سخت شامه مغز
peach design
U
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
morbidness
U
ناخوشی
maladies
U
ناخوشی
sicknesses
U
ناخوشی
invalidism
U
ناخوشی
diseases
U
ناخوشی
sickness
U
ناخوشی
trichosis
U
ناخوشی مو
disease
U
ناخوشی
morbidity
U
ناخوشی
ill health
U
ناخوشی
malady
U
ناخوشی
indisposedness
U
ناخوشی
pathogenetic
U
ناخوشی زا
had health
U
ناخوشی
illness
U
ناخوشی
illnesses
U
ناخوشی
unhealthiness
U
ناخوشی
nautilus
U
حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
neotropical
U
متعلق به امریکای جنوبی ونواحی گرمسیری امریکای شمالی
altitude sickness
U
ناخوشی ارتفاع
liver trouble
U
ناخوشی جگر
microzym
U
میکرب ناخوشی
hepatic disease
U
ناخوشی جگر
pathognomomical
U
نماینده ناخوشی
spelled
U
حمله ناخوشی
diagnoses
U
تشخیص ناخوشی
livers
U
ناخوشی جگر
liver
U
ناخوشی جگر
estival
U
ناخوشی تابستانی
biliousness
U
ناخوشی زردابی
morbific
U
ناخوشی اور
spell
U
حمله ناخوشی
laryngopathy
U
ناخوشی خرخره
bulimy
U
ناخوشی گرسنگی
to be infected with disease
U
ناخوشی راواگیرکردن
morbific
U
تولیدکننده ناخوشی
out break of a disease
U
شیوع ناخوشی
pathognomic
U
نماینده ناخوشی
myopathy
U
ناخوشی ماهیچه
impaludism
U
ناخوشی مردابی
morbid
U
ویژه ناخوشی
dermatopathy
U
ناخوشی پوست
diseases of this nature
U
اینگونه ناخوشی ها
morbid anatomy
U
از لحاظ ناخوشی
spells
U
حمله ناخوشی
enteropathy
U
ناخوشی رودهای
diagnosis
U
تشخیص ناخوشی
maldemer
U
ناخوشی دریا
pathogeny
U
پیدایش ناخوشی
mal de mer
U
ناخوشی دریا
ceiba
U
درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
mycotic
U
دچار ناخوشی قارچی
qualms
U
ناخوشی همه جاگیر
qualm
U
ناخوشی همه جاگیر
psychopathic
U
وابسته به ناخوشی دماغی
pandemics
U
ناخوشی همه گیر
epidmic disease
U
ناخوشی همه جا گیر
sickleave
U
مرخصی بابت ناخوشی
paragrahia
U
ناخوشی غلط نویسی
morbidly
U
بطور ناخوشی یا فاسد
epizootic
U
ناخوشی همه گیرحیوانی
pathogenesis
U
مبحث پیدایش ناخوشی
psychiater
U
پزشک ناخوشی دماغی
metastasis
U
جابجا شدن ناخوشی
bunt
U
ناخوشی قارچی گندم
arthropathy
U
ناخوشی بند یا مفصل
pellagrous
U
دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
pandemic
U
ناخوشی همه گیر
attack
U
اصابت یا نزول ناخوشی
attacks
U
اصابت یا نزول ناخوشی
he is liable to become sick
U
اماده ناخوشی است
contagions
U
سرایت ناخوشی واگیر
pestilence
U
ناخوشی همه جاگیر
illness faded her beauty
U
ناخوشی زیبایی اوراکاست
laryngopathy
U
ناخوشی خشک نای
to swing the lead
U
خود را به ناخوشی زدن
unhealthy
U
ناخوش ناخوشی اور
attacked
U
اصابت یا نزول ناخوشی
cirrhosis
U
ناخوشی الکی جگر
immune from disease
U
مصون از گرفتن ناخوشی
foot rot
U
ناخوشی پا در گاو و گوسفند
contagion
U
سرایت ناخوشی واگیر
diagnostic
U
وابسته به تشخیص ناخوشی
epithelialize
U
پوشیده شدن باو یا تبدیل شدن به بافت مخاطی
epithelize
U
پوشیده شدن با و یا تبدیل شدن به بافت مخاطی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com