English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2932 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
entangle U گیرانداختن پیچیده کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
entoil U گیرانداختن
knots U گیرانداختن
mesh U گیرانداختن
knot U گیرانداختن
meshing U گیرانداختن
circumvent U گیرانداختن
circumvented U گیرانداختن
circumventing U گیرانداختن
circumvents U گیرانداختن
meshes U گیرانداختن
complicates U پیچیده کردن
complicate U پیچیده کردن
complicating U پیچیده کردن
cisc U مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
coordination U سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
buff stick U بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
swob U چوبی که برسران پنبه یا اسفنج پیچیده برای پاک کردن بکاربرن
intricate U پیچیده
complexes U پیچیده
metaphsical U پیچیده
complexes U :پیچیده
tortile U پیچیده
perplexing U پیچیده
crabby U پیچیده
tangled U پیچیده
intorted U در هم پیچیده
complicated U پیچیده
crimpy U پیچیده
crackly U پیچیده
sigmoid U پیچیده
in a tangle U پیچیده
jigsaws U پیچیده
jigsaw U پیچیده
obscurant U پیچیده
muffled U پیچیده
wreathy U پیچیده
complex U پیچیده
complex U :پیچیده
indirect U پیچیده
gordian U پیچیده
abstruse U پیچیده
revolute U پیچیده
involved U پیچیده
verticillate U پیچیده
deep <adj.> U پیچیده
wrapped U پیچیده
restiform U پیچیده
implex U پیچیده
sophisticate U پیچیده
involute U پیچیده شدن
twisted strata U لایههای پیچیده
intricately U بطور پیچیده
ravel U چیز در هم پیچیده
wound U پیچیده شدن
convolute U بهم پیچیده
curly chip U براده پیچیده
interlaced U بهم پیچیده
wounding U پیچیده شدن
wounds U پیچیده شدن
complicacy U کار پیچیده
complex system U سازگان پیچیده
rolls U چیز پیچیده
recondite U عمیق پیچیده
complexities U پیچیده شدن
complexity U پیچیده شدن
reeled U نخ پیچیده بدورقرقره
perplexingly U بطور پیچیده
reeling U نخ پیچیده بدورقرقره
rolled U چیز پیچیده
roll U چیز پیچیده
ballast U فرمولهای پیچیده
complex system U سیستم پیچیده
reels U نخ پیچیده بدورقرقره
convoluted U بهم پیچیده
reel U نخ پیچیده بدورقرقره
complex multiplet U چندتایی پیچیده
writhen U درهم پیچیده
perplexed U مبهوت پیچیده
crump U پیچیده چین دار
complexly U بطور پیچیده یا مخلوط
microcircuit U مدار مجتمع پیچیده
convolve U بهم پیچیده شدن
unintelligible U پیچیده غیر صریح
volute U طومار پیچیده طوماری
the matter is perplexed U مطلب پیچیده است
twisted pair U جفت پیچیده شده
sinistrorsal U چپ پیچ پیچیده از چپ براست
can of worms <idiom> U مشکل پیچیده وسردرگم
sinistrorse U چپ پیچ پیچیده از چپ براست
simple U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
plexus U چیزهای درهم پیچیده پیچیدگی
hassocks U کلاله علف درهم پیچیده
plexiform U شبیه خزههای درهم پیچیده
complex instruction set computer U کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای پیچیده
It is an extremely complicated problem. U مسأله بسیار پیچیده ایست
simpler U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
twisted pair cable U کابل زوج بهم پیچیده
intricate design U نقش پیچیده، درهم و مشکل
simplest U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
daedal U دارای هوش اختراع پیچیده
hassock U کلاله علف درهم پیچیده
cisc U کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای پیچیده
baluster-side U [شکلی شبیه بالشتک پیچیده شده]
The human brain is a complex organ . U مغز انسان عضو پیچیده یی است
cmos U طراحی مدار پیچیده و روشهای ساخت
diffusion U روش انتقال به سط وح زیرین مدار پیچیده
complementary metal oxide semiconductor U طرح مدار پیچیده و روش ساخت
advanced U بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
complexes U بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
complex U بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
quads U سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
quad U سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
quadrangles U سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
stop hit U ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
primitive U برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
quadrangle U سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
advanced U برنامهای با الگوهای پیچیده برای کاربر با تجربه
coordinate U سازماندهی کارهای پیچیده تا به طور کارا مناسب شوند
angle-volute U [طومار پیچیده شده در گوشه سرستون یونی و کرنتی]
DSP U مدار پیچیده مخصوص برای تغییر سیگنالهای دیجیتال
directories U روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
directory U روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
roller bandage U نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
shield U کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
primitive U تابع ابتدایی که برای تولید تابعهای پیچیده تر به کار می رود. 2-
shield U کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shields U کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shields U کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
tessellate U کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
ate U که میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را در مورد خطاها یا اشتباهها بررسی کند
mysticism U در عرصه سیاست به استفاده ازروشهای پیچیده و اسرارامیزدر تاسیسات سیاسی اطلاق میشود
rollpin U پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
VBA U زبان ماکرو پیچیده ساخت ماکروسافت با کمک ابزار برنامه سازی Visual Basic
Shockwave U سیستم سافت Maecromedia که به جستجو گر وب امکان نمایش جلوههای پیچیده چند رسانهای میدهد
Agricultural Order U سرستون [سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
dips U خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند
dip U خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند
cybernation U کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
gate U تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gates U تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
DIL U مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است
rf U ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود
cable drum U قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
locknut U مهرهای که وقتی بدورپیچ پیچیده شود قفل میشود مهره قفل شو
downward U توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
automatics U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
plotter U نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
automatic U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
plotters U نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
Type cable U دو سیم پیچیده شده برای سیم تلفن
databases U مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
database U مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
detect U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detected U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detects U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
complexes U طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
complex U طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
ethernet U شبکه توپولوژی ستاره که از کابل جفت سیم پیچیده شده استفاده میکند و داده را تا مگابایت ارسال میکند. معمولاگ Baset نامیده میشود
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
scans U فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scanned U فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scan U فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
wire U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
Mamluk Carpets U فرش مملوک [ریشه این نام مربوط به سربازان و درباریان مصر و سوریه قدیم می باشد. طرح های اولیه آن بصورت نقوش هندسی پیچیده به همراه ترنجی بزرگ بافته شده اند.]
false selvage U شیرازه تقلبی [هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.]
geometric design U طرح هندسی [این طرح در ابتدا بخاطر ذهنی بافی و سهولت بیشتر در بافت، بین عشایر و روستاها شهرت یافت. ولی امروزه هم به صورت ساده گذشته و هم بصورت پیچیده بین بافندگان استفاده می شود.]
DNS U پایگاه داده توزیع شده در سیستم اینترنت که نام ها را با آدرس مط ابق میکند مثلاگ می توانید از نام www.PCP.CO.UK برای رسیدن وب سایت Peter Collin Publishing استفاده کنید و نیاز به به آدرس پیچیده شبکهای
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com