Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hatched moulding
U
گچ بری که عبارت است ازدورشته خطهای متوازی که همدیگر راقطع کر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lumbers
U
الوار راقطع کردن
to break contact
U
اتصال راقطع کردن
lumber
U
الوار راقطع کردن
lumbered
U
الوار راقطع کردن
lumbering
U
الوار راقطع کردن
skip it
U
در رهگیری هوایی یعنی تک راقطع کنید یا تک نکنید یارهگیری موقوف
search and replace
U
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
return lines
U
خطهای بازگشتی
handlines
U
خطهای کف دست
retrace lines
U
خطهای بازگشتی
adjacent lines
U
خطهای مجاور
active lines
U
خطهای فعال
papillary lines
U
خطهای برجسته انگشتها
to draw parallels
U
خطهای موازی کشیدن
rectilineal
U
دارای خطهای راست
mixtilineal
U
دارای خطهای راست و کج مختلط الخطوط
one a
U
همدیگر
each other
U
همدیگر
one an other
U
همدیگر
parallelled
U
متوازی
parallels
U
متوازی
paralleling
U
متوازی
paralleled
U
متوازی
parallel
U
متوازی
parallelling
U
متوازی
self repelling
U
دافع همدیگر
peer to each other
U
مانند همدیگر
polygram
U
طرح یانقشه که خطهای زیاد دران بکاربرده شده است
parallelogram
U
متوازی الاضلاع
parallelepiped
U
متوازی السطوح
rhombuses
U
متوازی الاضلاع
rhombus
U
متوازی الاضلاع
collateral measures
U
اقدامت متوازی
connected measures
U
اقدامت متوازی
parallelograms
U
متوازی الاضلاع
to blame one another
U
همدیگر را مقصر کردن
to hug each other
U
همدیگر را بغل کردن
They grew attached ( attracted) to each other.
U
به همدیگر علاقمند شدند
parallelogram of velocities
U
متوازی الاضلاع سرعتها
parallelogram of forces
U
متوازی الاضلاع نیروها
parallelepiped
U
حجم متوازی السطوح
They beat each other black and blue.
U
همدیگر را خونین ومالین کردند
to talk the same language
<idiom>
U
همدیگر را فهمیدن
[اصطلاح مجازی]
to be on the same page
<idiom>
U
همدیگر را فهمیدن
[اصطلاح مجازی]
We speake the same language. we are on the same wavelength. we understand each other.
U
زبان همدیگر رامی فهمیم
parallelogram law of vectors
U
قاعده متوازی الاضلاع بردارها
rhomboid
U
متوازی الاضلاع شبیه لوزی
The twins are hardly distinguish between colors.
U
دوقلوها را از همدیگر نمی شد تشخیص داد
opisometer
U
الت پیمایش خطهای خمیده که دارای چرخی است و ان چرخ روی پیچی می غلتد
bar code
U
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar graphics
U
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
to walk the chalk
U
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
bar codes
U
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
cross voting
U
رای دادن دوطرف مخالف برای همدیگر
contiguous
U
خانههای گرافیکی یا حروفی که بر همدیگر اثر می گذارند
blind dates
U
قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
blind date
U
قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
point set curve
U
منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
rhomb
U
منشور شش وجهی دارای وجوه متوازی الاضلاع
mine mooring
U
اتصال دادن مینها به همدیگر به وسیله سیم یا بند
Knock off your fighting right now!
U
همین الآن از توی سر همدیگر زدن دست بکشید !
mercator projection
U
نقشه برجسته نمای دارای نصف النهارات متوازی
friendly society
U
انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
friendly societies
U
انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
log rolling
U
دسته بندی سیاسی که دران همدیگر رابستایندویاری کننداصول نان بهم قرض دادن
phrased
U
عبارت
experssion
U
عبارت
phrases
U
عبارت
termed
U
عبارت
statement
U
عبارت
word
U
عبارت
worded
U
عبارت
phrase
U
عبارت
expressions
U
عبارت
term
U
عبارت
cl
U
عبارت
terming
U
عبارت
clauses
U
عبارت
clause
U
عبارت
wordage
U
عبارت
expression
U
عبارت
statements
U
عبارت
deadlock
U
موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
paragrapher
U
عبارت نویس
the letter of the law
U
عبارت قانون
To phrase.
U
به عبارت در آوردن
Verbosity. Rhetoric.
U
عبارت پردازی
involution
U
پیچدارکردن عبارت
Namely …viz …it consists of…
U
عبارت است از ...
in other words
<adv.>
U
به عبارت دیگر
range expression
U
عبارت دامنه
put into words
U
به عبارت دراوردن
protext
U
عبارت پیشین
relational expression
U
عبارت رابطهای
prolixity
U
عبارت زاید
term
U
عبارت
[ریاضی]
mathematical term
U
عبارت
[ریاضی]
phraseologist
U
عبارت پرداز
videlicet
U
به عبارت دیگر
to wit
<adv.>
U
به عبارت دیگر
namely
<adv.>
U
به عبارت دیگر
trinomial
U
دارای سه عبارت
in fact
U
به عبارت دیگر
expressions
U
افهار عبارت
context style of a expression
U
سیاق عبارت
terming
U
جمله عبارت
quotation
U
اقتباس عبارت
assignment statement
U
عبارت گمارشی
affirmative
U
عبارت مثبت
phraseology
U
عبارت پردازی
an idiomatic experssion
U
عبارت اصطلاحی
an exclamatory phrase
U
عبارت تعجبی
quotations
U
اقتباس عبارت
wording
U
عبارت سازی
expression
U
افهار عبارت
term
U
جمله عبارت
passage
U
عبارت فقره
termed
U
جمله عبارت
colloquialisms
U
عبارت مصطلح
passages
U
عبارت فقره
colloquialism
U
عبارت مصطلح
doxology
U
عبارت تسبیحی
white with blue stripes
U
سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
facies
U
عبارت مشخص یک طبقه
locutions
U
سبک عبارت پردازی
landed a
U
که عبارت از زمین است
anastrophe
U
تعویض کلمات یک عبارت
verbalism
U
عبارت بی معنی پرحرفی
qualificative
U
کلمه یا عبارت توصیفی
passage
U
عبارت منتخبه از یک کتاب
to express in worde
U
به سخن یا عبارت دراوردن)
phrase
U
فراز عبارت سازی
phrased
U
فراز عبارت سازی
phrases
U
فراز عبارت سازی
escalation
U
ماده یا عبارت تعدیل
locution
U
سبک عبارت پردازی
pull out quote
U
عبارت استخراج شده
mixed mode experssion
U
عبارت امیخته یاب
passages
U
عبارت منتخبه از یک کتاب
it consists mainly
U
بیشتر عبارت است از
limitation clause
U
عبارت تعیین حدود
locus classicus
U
عبارت نمونه ادبی
i.e
U
مخفف به عبارت دیگر
metaphraze
U
به عبارت دیگر در آوردن
restrictive
U
جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
B.Sc
U
مخفف عبارت 'Science of Bachelor'
lambs wool
U
که عبارت از ابجوامیخته با سیب و قند
anaphora
U
تکرار یک یا چند عبارت متوالی
equation of exchange
U
به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
b. and b
U
مخفف عبارت 'breakfast and bed'
anastrophe
U
قلب عبارت کلمات مقلوب
fisher equation
U
این رابطه عبارت است از :
phraseography
U
نشان گذاری بجای عبارت
tongue twister
U
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
invert
U
قلب عبارت معکوس کردن نسبت
inverts
U
قلب عبارت معکوس کردن نسبت
inverting
U
قلب عبارت معکوس کردن نسبت
irishism
U
عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
florulent
U
خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
worid
U
عبارت پیغام خبر قول عهد
word order
U
ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
C.A.B
U
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
well turned
U
خوب ادا شده خوش عبارت
C.A.B.s
U
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
tongue-twisters
U
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue-twister
U
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
Afro-American
U
نژاد آفریقایی آمریکایی
[عبارت قدیمی]
to knock head
U
چیزی که عبارت ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
diction
U
عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
C.I.A
U
مخفف عبارت سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا
parachronism
U
اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
functional shift
U
تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
vigmette
U
ارایشی که عبارت است ازبرگها و پیچکهای تاک سرلوحه
statements
U
خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
mutatis mutandis
U
عبارت لاتینی به معنی تغییرات لازم را انجام دادن
statement
U
خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
multi statement line
U
خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
kowtow
U
سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
kotow
U
سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
haplography
U
اشتباهی که عبارت است ازیکبارنوشتن چیزی که بایددوبارنوشته شود
Bye and take care of yourself!
[leaving phrase]
U
خداحافظ و مواظب خودت باش!
[عبارت هنگام ترک ]
machine address
U
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
branch
U
یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
semicolon
U
که انتهای خط برنامه یا عبارت را در برخی زبان ها نشان میدهد.
branches
U
یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
legal
U
عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
ended
U
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
gongs
U
زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
gong
U
زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
end
U
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
demurrer
U
عبارت از ان است که خوانده ضمن تصدیق اصل افهارات خواهان
paragram
U
جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
ends
U
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
good offices
U
عبارت است ازدخالت دولت ثالث به منظورپایان دادن به اختلافات دودولت
indirect objects
U
داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
AFAIK
U
خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
ignoratio elenchi
U
سفسطه منطقی که عبارت است از رد بیان یا افهار مخالف بابیان خود
kedgeree
U
خوراک فرنگی که عبارت است ازماهی سردوبرنج جوشانده وتخم مرغ
direct objects
U
داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
object
U
داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com