Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
critically endangered species
U
گونه در معرض خطر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
expose to rays
U
در معرض اشعه قرار دادن در معرض نور گذاشتن
update
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
susceptible
U
در معرض
exposed to
U
در معرض
stigmatist
U
در معرض تهمت
stigmatic
U
در معرض تهمت
exposed
U
در معرض نهادن
liable to danger
U
در معرض خطر
subjected to danger
U
در معرض خطر
on risk
U
در معرض خطر
touch and go
U
در معرض خطر
on sight
U
در معرض دید
on view
U
در معرض نمایش
open to attack
U
در معرض حمله
exposure
U
در معرض نهادن
display
U
در معرض نمایش
weathers
U
در معرض هواگذاشتن
weathered
U
در معرض هواگذاشتن
weather
U
در معرض هواگذاشتن
displays
U
در معرض نمایش
displaying
U
در معرض نمایش
displayed
U
در معرض نمایش
exposures
U
در معرض نهادن
subjecting
U
در معرض قرار دادن
lee shore
U
ساحل در معرض باد
endangers
U
در معرض خطر گذاشتن
disposal
U
در معرض دید قرارگرفتن
subjected
U
در معرض قرار دادن
endangering
U
در معرض خطر گذاشتن
underexpose
U
کمتر از حد لزوم در معرض
vulnerable
U
درمعرض اسیب در معرض
vulnerability
U
در معرض تلفات بودن
susceptibility
U
در معرض خطر بودن
endangered
U
در معرض خطر گذاشتن
to put to the issue
U
در معرض داوری گذاشتن
insectile
U
در معرض هجوم حشرات
subject
U
در معرض قرار دادن
subjects
U
در معرض قرار دادن
insolate
U
در معرض افتاب گذاشتن
put up for sale
U
به معرض فروش گذاشتن
endanger
U
در معرض خطر گذاشتن
radio detection
U
در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
thermal exposure
U
در معرض حرارت قرار گرفتن
criminate
U
در معرض اتهام قرار دادن
to weather something
U
چیزی را در معرض
[ آب و]
هوا گذاشتن
he is liable to become sick
U
در معرض ناخوش شدن است
hazarding
U
اتفاق در معرض مخاطره قراردادن
actuble
U
قابل به معرض نمایش گذاردن
hazards
U
اتفاق در معرض مخاطره قراردادن
to be vulnerable
[exposed]
to criticism
U
خود را در معرض انتقاد گذاشتن
exposed
U
در معرض دید جناح باز
hazarded
U
اتفاق در معرض مخاطره قراردادن
on sale
U
در معرض فروش گذاشته شده
hazard
U
اتفاق در معرض مخاطره قراردادن
subject
U
تحت کنترل دراوردن در معرض بودن
to weather something in winter
U
چیزی را در معرض
[ آب و]
هوای زمستانی گذاشتن
subjecting
U
تحت کنترل دراوردن در معرض بودن
subjects
U
تحت کنترل دراوردن در معرض بودن
subjected
U
تحت کنترل دراوردن در معرض بودن
ret
U
در معرض رطوبت قرار دادن خیس کردن
unwarned exposed
U
به طور غیر منتظره در معرض تک قرار گرفتن
unwarned exposed
U
یکانهایی که در معرض غافلگیری تک اتمی قرار می گیرند
expose
U
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
to leave yourself open to the charge of lacking seriousness
U
خود را در معرض اتهام فاقد جدیت بودن گذاشتن
exposure
U
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
exposes
U
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
exposures
U
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
exposing
U
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
overexpose
U
بیش از اندازه لازم در معرض نورو غیره قرار دادن
restricted propellant
U
سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
haffet
U
گونه
variant
U
گونه
species
U
گونه
haffit
U
گونه
navigating
U
گونه
navigates
U
گونه
cheek
U
گونه
sorts
U
گونه
sorted
U
گونه
sort
U
گونه
of all sorts
U
از هر گونه ای
breeds
U
گونه
natures
U
گونه
cheeks
U
گونه
kind
U
گونه
kindest
U
گونه
navigated
U
گونه
breed
U
گونه
nature
U
گونه
navigate
U
گونه
the five predicables
U
گونه
variations
U
گونه ها
variation
U
گونه ها
kinds
U
گونه
flags
U
ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده
to be exposed to a constant stream of something
U
در معرض چیزی به طور مداوم بودن
[بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
flag
U
ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده
buccal
U
وابسته به گونه
blowzy
U
سرخ گونه
blowzed
U
سرخ گونه
blowsy
U
سرخ گونه
at all hazard
U
با هر گونه مخاطره
climax species
U
گونه اوج
germplasm bank
U
بانک گونه ها
gnathitis
U
اماس گونه
rooting reflex
U
بازتاب گونه
schizotypal
U
اسکیزوفرنی گونه
zygomatic
U
استخوان گونه
zoomorphic
<adj.>
U
جانور گونه
hysteroid
U
هیستری گونه
hypnoidal
U
خواب گونه
hypnoid
U
خواب گونه
malar bone
U
استخوان گونه
spectral class
U
گونه طیقی
prototype
U
پیش گونه
cheekbone
U
استخوان گونه
suchlike
U
از این گونه
thus
U
بدین گونه
octagon
U
هشت گونه
release
U
گونه یک محصول
octagons
U
هشت گونه
diversity
U
گونه گونی
diversities
U
گونه گونی
ilk
U
جور گونه
zygomatic bone
U
استخوان گونه
spasmodic
U
اسپاسم گونه
ckeek bone
U
استخوان گونه
cheekbones
U
استخوان گونه
spasmodically
U
اسپاسم گونه
types
U
گونه الگو
typed
U
گونه الگو
model
U
گونه یک محصول
subspecies
U
زیر گونه
modeled
U
گونه یک محصول
modelled
U
گونه یک محصول
models
U
گونه یک محصول
releases
U
گونه یک محصول
allomorph
U
واژک گونه
allomorph
U
واج گونه
prototypes
U
پیش گونه
released
U
گونه یک محصول
type
U
گونه الگو
build
U
گونه خاص یک برنامه
accurate
U
بدون هر گونه خطا
diversification
U
گونه گون شدن
such like
U
از این گونه ومانندان
wrap around type
U
گونه نوشتار محیطی
release
U
شماره گونه یک محصول
builds
U
گونه خاص یک برنامه
releases
U
شماره گونه یک محصول
buildings
U
گونه خاص یک برنامه
diversification
U
گونه گون سازی
accidental sepcies
گونه های اتفاقی
anecdotal evidence
U
شواهد داستان گونه
released
U
شماره گونه یک محصول
blowzy
U
سرخ گونه شلخته
zephyrus
U
دار گونه باد صبا
son file
U
آخرین گونه کاری یک فایل
accidental sepcies
گونه های پیش آمدی
exotic
U
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
blank
U
خالی یا بدون هر گونه نوشتاری در آن
whiskery
U
موی اطراف گونه وچانه
whisker
U
موی اطراف گونه وچانه
blankest
U
خالی یا بدون هر گونه نوشتاری در آن
rare varieties of fishes
U
گونه های نادر ماهی
father file
U
پشتیبان گونه قدیمی فایل
invasive species
U
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
accurately
U
به درستی و بدون هر گونه خطا
neophyte
U
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
alien species
U
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
invasive exotic
U
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
alphas
U
اولین گونه یک محصول کامپیوتری
alpha
U
اولین گونه یک محصول کامپیوتری
at the drop of a hat
<idiom>
U
بدون هیچ گونه معطلی
jowls
U
ارواره زیرین پرنده گونه
jowl
U
ارواره زیرین پرنده گونه
inquiry station
U
دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
ansi
U
گونه استاندارد زبان برنامه نویس C
to bear any customs duties
U
هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
free WAIS
U
گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
description
U
جور
[گونه]
[قسم]
[جنس]
[گروه ]
species
U
گونه
[نوع]
[گیاه شناسی]
[جانورشناسی]
I strongly protest against such allegations!
U
من به شدت به این گونه اتهامات اعتراض می کنم!
whaterer
U
هرچه انچه هرانچه هرقدر هیچ گونه
point four
U
رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
cheekpiece
U
تکیه گاه گونه تیرانداز روی تفنگ
I am prepared for any eventuality.
U
برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
burned
U
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
tally ho
U
در رهگیری هوایی یعنی هدف را دیدم یا هدف در معرض دید من است
positive
U
که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
xmodem
U
گونه پیشرفته XMODEM که حاوی بررسی خطا است
This sort of propaganda is for home consumption
U
این گونه تبلیغات برای مصرف داخلی است
clone
U
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
cloned
U
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
scripts
U
ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
clones
U
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
cloning
U
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
all weather fighter
U
هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com