Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
deceptive
U
گول زننده فریب امیز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fulsome
U
زننده اغراق امیز
nippingly
U
بطور زننده یا طعنه امیز
fradulent
U
فریب امیز
deceptive
U
فریب امیز
deceitful
U
فریب امیز
hob
U
شوخی فریب امیز
deceptively
U
بطور فریب امیز
shifty
U
فریب امیز متغیر
humbugs
U
شوخی فریب امیز
humbug
U
شوخی فریب امیز
hobs
U
شوخی فریب امیز
hoaxes
U
شوخی فریب امیز
fraudulent
U
حیله گر فریب امیز
hoax
U
شوخی فریب امیز
undeceive
U
مبرا از فریب و تزویر کردن از فریب اگاهانیدن
concussive
U
ضربت زننده صدمه زننده
rat race
U
عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
tricky
U
خدعه امیز مهارت امیز
expostulatory
U
سرزنش امیز تعرض امیز
trickiest
U
خدعه امیز مهارت امیز
antagonistic
U
خصومت امیز رقابت امیز
incriminatory
U
تهمت امیز اتهام امیز
suasive
U
ترغیب امیز تحریک امیز
gratulant
U
تهنیت امیز تبریک امیز
admonitory
U
نصیحت امیز توبیخ امیز
trickier
U
خدعه امیز مهارت امیز
acrimonious
U
زننده
nippy
U
زننده
striking
U
زننده
strikingly
U
زننده
starring
U
زننده
clapper
U
کف زننده
clappers
U
کف زننده
staring
U
زننده
odoriferous
U
زننده
stinking
U
زننده
percutient
U
زننده
pit a pat
U
زننده
poignant
U
زننده
prickling
U
زننده
garish
U
زننده
shuffler
U
زننده
acrid
U
زننده
biting
U
زننده
scabrous
U
زننده
pinching
U
زننده
squalid
U
زننده
pungent
U
زننده
repellents
U
زننده
repellent
U
زننده
nauseam
U
زننده
unlovely
U
زننده
knockers
U
زننده
knocker
U
زننده
water repellent
U
پس زننده اب
loathful
U
زننده
repercussive
U
پس زننده
repeller
U
زننده
nasties
U
زننده
viler
U
زننده
nastiest
U
زننده
vile
U
زننده
tarts
U
زننده
tart
U
زننده
beater
U
زننده
forbidding
U
زننده
applauder
U
کف زننده
mordant
U
زننده
hideous
U
زننده
nastier
U
زننده
vilest
U
زننده
loathsome
U
زننده
striker
U
زننده
strikers
U
زننده
nasty
U
زننده
wetter
U
نم زننده
bitten
U
زننده
accusers
U
تهمت زننده
tacker
U
میخ زننده
tacker
U
کوک زننده
acrimoniousness
U
سخن زننده
revolting
U
بهم زننده
accusant
U
تهمت زننده
seasoner
U
چاشنی زننده
napper
U
چرت زننده
libellant
U
تهمت زننده
estimator
U
تخمین زننده
fizzy
U
جوش زننده
libelant
U
تهمت زننده
knotter
U
گره زننده
malodor
U
بوی زننده
lasher n
U
سد شلاق زننده
trudger
U
قدم زننده
kicker
U
زننده ضربه با پا
dozer
U
چرت زننده
shouter
U
فریاد زننده
pricker
U
سیخ زننده
shackler
U
بخو زننده
puddler
U
بهم زننده
cornerman
U
زننده کرنر
glares
U
روشنایی زننده
glared
U
روشنایی زننده
seasoner
U
ادویه زننده
glare
U
روشنایی زننده
scintillator
U
جرقه زننده
scintillant
U
جرقه زننده
slumberer
U
چرت زننده
catterer
U
چهچه زننده
coruscant
U
برق زننده
disturber
U
برهم زننده
pacer
U
گام زننده
appellant
U
تهمت زننده
spicily
U
بطور زننده
strider
U
گام زننده
staring red
U
قرمز زننده
pertubative
U
برهم زننده
beater
U
کتک زننده
scintillating
U
جرقه زننده
calumniator
U
افترا زننده
calumnious
U
تهمت زننده
scarifier
U
تیغ زننده
caller
U
صدا زننده
flagellator
U
تازیانه زننده
flogger
U
تازیانه زننده
flogger
U
زننده شلاق
sharpest
U
زننده زیرک
gasper
U
نفس زننده
sharps
U
زننده زیرک
howlers
U
جیغ زننده
howler
U
جیغ زننده
accuser
U
تهمت زننده
harsh
U
ناگوار زننده
gaunt
U
زننده بی ثمر
gaunt
U
زننده ساختن
repugnant
U
تنفرانگیز زننده
galssy
U
بی نور زننده
garishly
U
بطور زننده
callers
U
صدا زننده
flagellator
U
شلاق زننده
bubblier
U
جوش زننده
bubbliest
U
جوش زننده
ad nauseam
U
بسیار زننده
harsher
U
ناگوار زننده
inveigler
U
گول زننده
crying
U
جار زننده
sourish
U
به ترشی زننده
harshest
U
ناگوار زننده
repulsive
U
زننده تنفراور
bubbly
U
جوش زننده
picky
U
ضربه زننده
sharp
U
زننده زیرک
pickier
U
ضربه زننده
pickiest
U
ضربه زننده
germinant
U
جوانه زننده
rankly
U
بطور زننده یابدبو
sewer
U
اگو بخیه زننده
sewers
U
اگو بخیه زننده
pungently
U
بطور زننده یا تند
boiling
U
جوش زننده خشمناک
greeny
U
بسبزی زننده سبزفام
repulsively
U
بطور زننده یا دافع
mawkish
U
بطور زننده احساساتی
lurid
U
کم رنگ وپریده زننده
fetid
U
دارای بوی زننده
hydromancer
U
تفال زننده بوسیله اب
invection
U
سخن سخت زننده
rakish
U
فاجر جلف و زننده
luridly
U
کم رنگ وپریده زننده
inoffensively
U
بی انکه زننده باشد
indign
U
زننده بدون استحقاق
stenches
U
بوی زننده تعفن
swatter
U
ضربت سخت زننده
stench
U
بوی زننده تعفن
poignantly
U
بطور تیزیا زننده
incisive speech
U
سخن تند یا زننده
reddish
U
مایل بسرخی زننده
trusser
U
چوب بست زننده
smacking
U
سیلی زننده خوش طعم
stirring
U
بهم زننده هیجان اور
loathly
U
زننده بطور نفرت انگیز
pranks
U
شوخی زننده تزئین کردن
compound riposte
U
ضد حمله با یک یا دو حرکت گول زننده
inside of the foot kick
U
بغل پای ضربه زننده
prank
U
شوخی زننده تزئین کردن
lunger
U
ضربت زننده جهش کننده
smacker
U
سیلی زننده خوش طعم
wheeler
U
دور زننده چرخ دار
sharp tongued
U
بکار برنده سخنان زننده
harsh color
U
رنگ تند و ناملایم و زننده
pranksters
U
کسیکه شوخی زننده کند
prankster
U
کسیکه شوخی زننده کند
fanner
U
قرقی یا باز کوچک باد زننده
out flanking
U
دور زننده احاطه کننده جناح
broiler
U
بهم زننده جوجه یا پرنده کبابی
wile
U
فریب
jape
U
فریب
gulls
U
فریب
deceptions
U
فریب
delusion
U
فریب
delusions
U
فریب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com