Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
outgrowth
U
گوشت زیادی
fuzz ball
U
گوشت زیادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
growth
U
گوشت زیادی تومور
growths
U
گوشت زیادی تومور
outgrwth
U
برامدگی گوشت زیادی
polypus
U
گوشت زیادی ساقه دار
profound gangrene
U
یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
Other Matches
salami
U
گوشت خوک ویا گوشت گاو خشک شده
pomace
U
گوشت سیب گوشت میوه
he inherited a large fortune
U
دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
club steak
U
قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
extras
U
زیادی
surpluses
U
زیادی
immoderacy
U
زیادی
extra
U
زیادی
profoundly
U
زیادی
to a large extent
U
تا حد زیادی
nimiety
U
زیادی
numerousness
U
زیادی
superfluity
U
زیادی
unduly
U
زیادی
surplus
U
زیادی
muchness
U
زیادی
greatness
U
زیادی
extra-
U
زیادی
greatly
U
به زیادی
immensity
U
زیادی
abundance
U
زیادی
undue
U
زیادی
intenseness
U
زیادی
overly
U
زیادی
extremeness
U
زیادی
excesses
U
زیادی
excrescential
U
زیادی
excrescent
U
زیادی
excessiveness
U
زیادی
enormousness
U
زیادی
excess
U
زیادی
frequentness
U
زیادی
supervacaneous
U
زیادی
redundance
U
زیادی
profoundness
U
زیادی
inordinacy
U
زیادی
infiniteness
U
زیادی
profuseness
U
زیادی
wealth
U
زیادی
immenseness
U
زیادی
superfluous
U
زیادی
hugeness
U
زیادی
intensity
U
زیادی
heaviness
U
زیادی
overblance
U
زیادتی زیادی
to a degree
U
تادرجه زیادی
over production
U
محصول زیادی
increscent
U
زیادی توسعه
extensiveness
U
کثرت زیادی
inordinateness
U
زیادی بی اندازگی
hyperacidity
U
زیادی اسید
riffraff
U
زیادی توده
gaudery
U
پیرایههای زیادی
overweight
U
وزن زیادی
exorbitance
U
زیادی افراط
interleaf
U
برگ زیادی
distichiasis
U
مژگان زیادی
for long
U
مدت زیادی
largely
U
تا درجه زیادی
clog
U
زیادی پرکردن
clogged
U
زیادی پرکردن
clogs
U
زیادی پرکردن
excess
U
مقدار زیادی از چیزی
exairesis
U
برش اندام زیادی
You have given me too much.
U
زیاد ( زیادی ) به من دادی
I incurred a heavy loss.
U
ضرر زیادی کردم
go on
<idiom>
U
زیادی صحبت کردن
excesses
U
مقدار زیادی از چیزی
redun dantly
U
بطور زائدیا زیادی
it was a
U
مبلغ زیادی بود
odd come short
U
زیادی باقی مانده
many of them
U
عده زیادی از انها
long ago
U
مدت زیادی پیش
long a go
U
مدت زیادی پیش
it will not take long
U
مدت زیادی نمیخواهد
intensity of gravity
U
شدت با زیادی جاذبه
oversale
U
پیش فروش زیادی
over estimation
U
زیادی درنظر گرفتن
go out of one's way
<idiom>
U
تلاش زیادی کردن
make a bundle
<idiom>
U
پول زیادی درآوردن
extra
U
موضوعی که زیادی است
extra-
U
موضوعی که زیادی است
extras
U
موضوعی که زیادی است
quite a number of people
U
عده زیادی از مردم
so
U
خیلی باین زیادی
to shoot one's mouth off
<idiom>
U
زیادی حرف زدن
Quite a few people ...
U
تعداد زیادی
[از مردم]
No small number of ...
U
تعداد زیادی
[از مردم]
make a killing
<idiom>
U
پول زیادی درآوردن
kajillion
[slang]
U
تعداد بسیار زیادی
hyperacid
U
حاوی مقدار زیادی اسید
much sugar was left
U
قند زیادی باقی ماند
He is bound to come.
U
احتمال زیادی دارد که بیاید
surpluses
U
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
it makes a t. difference
U
تفاوت خیلی زیادی نمیکند
ring bone
U
استخوان زیادی در بخولق اسب
surplus
U
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
quickly
U
بدون مصرف زمان زیادی
compact
U
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
To go to great expenses .
U
خرج زیادی را متحمل شدن
I have lost a lot of blood.
U
خون زیادی از من رفته است
Do you have an extra pen to lend me?
U
یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
To cover (traverse)long distances.
U
مسافت زیادی راطی کردن
it takes much room
U
فضای زیادی را اشغال میکند
excess demand
U
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
Suffering many privations .
U
محرومیتهای زیادی رامتحمل شدن
splurge on something
<idiom>
U
پول زیادی خرج کردن
compacts
U
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacting
U
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacted
U
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
lose one's shirt
<idiom>
U
پول زیادی را از دست دادن
surcharges
U
اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
It seems I am not welcome (wanted) here.
U
مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
A big crowd surged into the streets.
U
جمعیت زیادی ریخت توی خیابانها
I made a lot of profit in the deal .
U
دراین معامله فایده زیادی بردم
We have two books extra.
U
دوتا کتاب اضافه ( زیادی) داریم
to pad a sentence
U
جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
To stint . To be cheese - paring .
U
گدا بازی درآوردن ( صر فه جویی زیادی )
to overdose a patient
U
داروی زیادی به بیمار دادن یاخوراندن
super numerary
U
نفر یا سرباز اضافه برسازمان یا زیادی
surcharge
U
اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
You are sure a dead ringer for muy brother.
U
تو قطعا شباهت زیادی با برادر من داری.
polyposis
U
دچاری بگوشت زیادی یابواسیر لحمی
meat
U
گوشت
basting
U
گوشت
viand
U
گوشت
meats
U
گوشت
brawn
U
گوشت
flesh
U
گوشت
pulpless
U
بی گوشت
proud flesh
U
گوشت نو
granulation tissue
U
گوشت نو
preserved meat
U
گوشت
flesh-and-blood
U
گوشت
flesh and blood
U
گوشت
labour intensive industry
U
صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
hard wheat
U
گندم ماکارونی دارای مقدارگلوتن زیادی است
lady's man
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
digital research inc
U
یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
blue-chip
U
ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
to raise big problems for the country
U
مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
blue chip
U
ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
to face a serious problem for the country
U
مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
to face a serious problem for the country
U
روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
to raise big problems for the country
U
روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
pay through the nose
<idiom>
U
برای چیزی پول زیادی خرج کردن
zero
U
کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
There are not many amusements in this town.
U
دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
zeroes
U
کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
zeros
U
کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
normalization
U
تابع نرمالساز عدد اعشاری که ارقام زیادی
to occupy much space
U
فضای زیادی را اشغال کردن زیاد جا بردن
new broom sweeps clean
<idiom>
U
شخص تازهای موجب تغییرات زیادی شود
The bus stop is no distance at all .
U
ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
I cant see much difference in them.
U
فرق زیادی بین آنها نمی بینم
trouty
U
دارای تعداد زیادی ماهی قزل الا
ladies' man
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
ladies' men
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
put on one's thinking cap
<idiom>
U
زمان زیادی روی چیزی فکر کردن
flab
U
گوشت شل و آویزان
french chop
U
گوشت دنده
spareribs
U
گوشت دنده
flab
U
گوشت اضافی
fruit pulp
U
گوشت میوه
green meat
U
گوشت کهنه
gambrel
U
قلاب گوشت
meatman
U
گوشت فروش
fleshmonger
U
گوشت فروش
flesher
U
گوشت فروش
collop
U
برش گوشت
consomme
U
اب گوشت تنگاب
diastasc
U
اب خوش گوشت
chopping board
U
تختهسبزیو گوشت
white meat
U
گوشت سفید
chop
U
گوشت کتلت
chop
U
گوشت دنده
leg
U
گوشت ران
flash hook
U
قلاب گوشت
flesh hook
U
قلاب گوشت کش
haslet
U
گوشت کبابی
luncheon meat
U
گوشت ساندویچی
pulpous
U
گوشت دار
pemican
U
گوشت خشکانده
pemmican
U
گوشت خشکانده
murrain
U
گوشت مرده
lenten
U
بی گوشت لاغر
masher
U
گوشت کوب
killcalf
U
گوشت فروش
mangler
U
گوشت خرد کن
lappet
U
گوشت اویخته
sarcophagous
U
گوشت خوار
top round
U
گوشت کبابی
incarnant
U
گوشت نو اور
shoulder
U
گوشت سردست
the pulp of an apple
U
گوشت سیب
surloin
U
گوشت مازه
leal meat
U
گوشت لخم
gravy
U
شیره گوشت
red meat
U
گوشت گاووگوسفند
blowfly
U
مگس گوشت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com