English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
kirkyard U گورستان متصل بکلیسا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vestries U نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
vestry U نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
churchliness U علاقمندی بکلیسا
burial grounds U گورستان
burial ground U گورستان
golgotha U گورستان
charnel U گورستان
necropolis U گورستان
cemeteries U گورستان
cemetery U گورستان
gods acre U گورستان
god's acre U گورستان
burying ground U گورستان
campo santo U گورستان ایتالیا
lich gate U سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
fosse commune U [قبر معمولی در گورستان که هر هفت سال یا بیشتر استفاده می شود.]
church text U یکجورحروف سیاه قلم که بیشتربرای نوشتن لوحههای گورستان بکارمی رود
landscape carpet U فرش دور نما [فرش چشم انداز] [عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]
conjunct U متصل
joint U متصل
anchored U متصل به
contiguous U متصل
continuous U متصل
connected U متصل
clung U متصل
on line U متصل
splicer U متصل کننده
pan U متصل کردن
tying U متصل کننده
syndetic U متصل شده
coupler U متصل کننده
tie down U متصل کردن
adjoin U متصل کردن
connects U متصل کردن
connective U متصل کننده
connect U متصل کردن
connector U متصل کننده
adjoins U متصل کردن
attachments U نمائات متصل
coherently U بطور متصل
fixed shell U گلوله متصل
interurban U متصل بشهر ها
lacer U متصل کننده
engagedness U متصل بهم
ligature U دخشههای متصل
male connector U متصل کننده نر
joggling U متصل کردن
joggles U متصل کردن
joggled U متصل کردن
joggle U متصل کردن
basifixed U متصل در پایه
adjoined U متصل کردن
applying U متصل کردن
apply U متصل کردن
applies U متصل کردن
off line U غیر متصل
pan- U متصل کردن
pans U متصل کردن
interlock U متصل شدن
join U متصل کردن
joined U متصل کردن
joins U متصل کردن
cartridges U بخش متصل
colligate U متصل کردن
interlocked U متصل شدن
interlocking U متصل شدن
interlocks U متصل شدن
link U متصل کردن
connecting arrangement U ترتیب متصل
connectedly U بطور متصل
cartridge U بخش متصل
adjacent span U دهانه متصل
adjacent span U دهانه متصل
pinning U متصل کردن به گیرافتادن
chockablock U بهم متصل وپیوسته
abut U متصل بودن یاشدن
abuts U متصل بودن یاشدن
adjoin U افزودن متصل شدن
abutted U متصل بودن یاشدن
enjoin U بهم متصل کردن
enjoined U بهم متصل کردن
splices U باهم متصل کردن
catenate U پیوستن متصل کردن
spliced U باهم متصل کردن
pin U متصل کردن به گیرافتادن
parallels U تعداد آدرسهای متصل به هم
parallelled U تعداد آدرسهای متصل به هم
paralleling U تعداد آدرسهای متصل به هم
paralleled U تعداد آدرسهای متصل به هم
splicing U باهم متصل کردن
corbel-course U زیر سری متصل
splice U باهم متصل کردن
pinned U متصل کردن به گیرافتادن
adjoined U افزودن متصل شدن
shafting U میله بهم متصل
connected load U بار خارجی متصل
united pawns U پیادههای متصل شطرنج
connecting socket [دوشاخه متصل کننده]
tie in <idiom> U به چیزدیگری متصل کردن
parallelling U تعداد آدرسهای متصل به هم
connected passes pawns U پیادههای رونده متصل
adjoins U افزودن متصل شدن
ballcock U سیفون و ابزار متصل به آن
parallel U تعداد آدرسهای متصل به هم
enjoins U بهم متصل کردن
enjoining U بهم متصل کردن
ballcocks U سیفون و ابزار متصل به آن
connected load U بار متصل شده
adjacent U دو میدان متصل به دو گروه مجاور
interconnection U بخش ماده متصل به دو وسیله
catena U سریهای متصل شده concatenate
grounded field U سیم پیچ متصل به زمین
adnexa U قسمتهای متصل بهم زائده
united pressed pawns U پیادههای رونده متصل شطرنج
gang hook U دو یا سه قلاب ماهیگیری متصل بهم
ligature U دو یاچند حرف متصل بهم
untapped <adj.> U متصل نشده [در وسط مدار]
to be connected U بهم پیوسته [متصل] بودن
connection U اتصال یا چیزی که متصل میشود
continous U متصل متوالی بدون وقفه
concatenated data set U مجموعه داده ها متصل شده
bond U متصل کردن چسباندن اتصال
connexions U اتصال یا چیزی که متصل میشود
camshafts U میلهای که بچرخ دنده متصل میشود
stemson U چوب منحنی شکل متصل بجلوکشتی
universal joint U دو میله متصل بهم وفا دربچرخش
forest U تعداد درختهای ساختار داده متصل
forests U تعداد درختهای ساختار داده متصل
camshaft U میلهای که بچرخ دنده متصل میشود
gang hook U دو یا سه قلاب ماهی گیری متصل بهم
dowel U بامیخ پرچ بهم متصل کردن
connection of loom pieces U متصل کردن قطعات دار [قالی]
to plug U متصل کردن [الکترونیک یا مهندسی برق]
bat weight U وزنه اضافی متصل به چوب بیس بال
faceplate U صفحه فلزی یا چوبی متصل به چرخ تراش
blade butt U انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
drained U یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
drain U یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
destination U صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
destinations U صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
plowhead U چارچوبی که گاو اهن بدان متصل میشده
stylolite U ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
drains U یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
draining U یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
OLE container object U شی ای که حاوی مرجع به شی متصل است یا یک کپی از شی توکار
mesh U که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
bow line U نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
meshing U که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
seams U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
seam U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
meshes U که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
peripheral U آنچه ضروری نیست یا متصل به چیز دیگری است
daisy chain U خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند
thoroughbrace U تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
trailer camp U محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
associated file U متن یا فایلی که به برنامه کاربردی اصلی اش متصل است
associated document U متن یا فایلی که به برنامه کاربردی اصلی اش متصل است
ca U Arrangment Connecting ارایش و ترتیب به صورت پیوندی و متصل
backplane U مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
interplane strut U پایه هایی که دو بال هواپیماهای دوباله را به هم متصل میکند
shared U که توسط کاربران متعدد متصل به شبکه قابل دستیابی است
shares U که توسط کاربران متعدد متصل به شبکه قابل دستیابی است
share U که توسط کاربران متعدد متصل به شبکه قابل دستیابی است
AUI connector U اتصال D برای متصل کردن کابلهای انترنت به آداپتور شبکه
thinnest U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinners U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
bobber U کسی یا چیزی که متصل بالاوپایین رود یا داخل وخارج شود
combinational U مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است
objects U نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
objecting U نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
objected U نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
object U نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
indirect objects U نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
direct objects U نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
thin U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinned U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thins U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
ring U نوعی شبکه که هر ترمینال آن در حلقه یکی پس از دیگری متصل هستند
bulb root U وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
organometallic U ترکیباتی که در ان اتم فلزی به رادیکالهای الی متصل شده است
track bolt U پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
trailer court U محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer park U محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
expansion U تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
low power standby U خصوصیت حفظ انرژی در کامپیوترهای قابل حمل و صفحه تصویرهای متصل به آن
cantilever U تیرکی که تنها در یک انتهابصورت صلب به تکیه گاهی متصل شده است
master slave computer system U یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
GND U مدار الکتریکی متصل به زمین یا به نقط های با سطح ولتاژ صفر
microprocessor U متصل به حافظه دیگر و قط عات ورودی /خروجی است تا ریزکامپیوتر را بسازد
ganged U وسایل که به صورت مکانیکی متصل شده اند و با یک عمل انجام می شوند
microprocessors U متصل به حافظه دیگر و قط عات ورودی /خروجی است تا ریزکامپیوتر را بسازد
Dialer U امکانی در ویندوز که در صورت وجود مودم متصل به PC شماره گیری میکند
wrist pin U پینی که در موتور رادیال دسته پیستون را به شاتون اصلی متصل میکند
connector U در یک شبکه FDDI وسیلهای متصل کننده درانتهای فیبرنوری یا کابل مسی
tandems U دو پردازنده متصل به طوری که اگر اولی خراب شود, دومی جای آن را می گیرد
tandem U دو پردازنده متصل به طوری که اگر اولی خراب شود, دومی جای آن را می گیرد
fishplate U صفحه پولادینی که دو خط اهن یا دوتیر را بهم متصل ساخته ودر امتداد هم قرارمیدهد
label U قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
PID U متصل یاد شده به سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه به کاربران
cards U تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com