Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
frumenty
U
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
furmety
U
گندمی که پوست انراکنده درشیربجوشانندودارچین وشیرینی بان بزنن
aboveboard
U
پوست کنده
peeled
U
پوست کنده
husked
U
پوست کنده
hulled
U
پوست کنده
in plain english
U
پوست کنده
picked
U
پوست کنده
make no bones about something
<idiom>
U
رک و پوست کنده گفتن
talk turkey
<idiom>
U
رک و پوست کنده گفتن
plain
U
ساده پوست کنده
plainer
U
ساده پوست کنده
plainest
U
ساده پوست کنده
plains
U
ساده پوست کنده
ptisan
U
گندم پوست کنده
shelled almond
U
بادام پوست کنده
it peels better
U
بهتر پوست ان کنده میشود
as fresh as a rose
<idiom>
U
مثل هلوی پوست کنده
she is a peach
U
هلوی پوست کنده است
plainspoken
U
صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
groat
U
بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
hominy grits
U
ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
hominy
U
ذرت پوست کنده که با اب جوش یا شیر پخته شده باشد
comfit
U
نقل وشیرینی
frumentaceous
U
گندمی
wheaten
U
گندمی
give it a good wash
U
خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
cereals
U
گیاهان گندمی
cereal
U
گیاهان گندمی
fine green marble
U
سنگ گندمی
claque
U
پول گرفته اند دست بزنند
passing bell
U
زنگی که هنگام درگذشتن کسی بزنند
pasquinade
U
جرشفت هجو نامهای که درجایگاه عمومی بزنند
plough land
U
مقداری زمین که با هشت گاومیتوانستند در یک سال شخم بزنند
to beat the egg-white until it is stiff
U
سفیده تخم مرغ را آنقدر بزنند که سفت شود
gibus
U
کلاه نرمی که دراپرابرسرمیگذارندبرای اینکه هرچه بران مشت بزنند
pious fraud
U
حیلهای که به دستاویزمذهبی برای مقاصد پیک مذهبی بکسی بزنند
endermic
U
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma
U
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological
U
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skinning
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skins
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skin
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
him who
U
انرا که
i saw it
U
انرا دیدم
neither i or he sees it
U
نه من انرا می بینم نه او
i have a secure grasp of it
U
انرا گرفته ام
had searched
U
انرا می یافتید
slough
U
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
lowlander
U
اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
send it by post
U
با پست انرا بفرستید
imyself saw it
U
من خودم انرا دیدم
i saw it my self
U
من خودم انرا دیدم
we must winnow away the refuse
U
اشغال انرا باید
i can make nothing of it
U
هیچ انرا نمیفهم
i do not have the courage
U
جرات انرا ندارم
i am out of p with it
U
دیگرحوصله انرا ندارم
give it a rinse
U
انرا بشویید یا اب بکشید
i had it signed
U
انرا به امضاء رساندم
he sold the good ones
U
خوبهای انرا فروخت
give it a twist
U
انرا پیچ بدهید
give it a shake
U
انرا تکان دهید
it mokes it yet easier
U
انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
who will pay for it
U
کی پول انرا خواهد داد
who will pay for it
U
کی هزینه انرا خواهد پرداخت
i am out of p with it
U
دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
shearling
U
گوسفندی که یک بار پشم انرا
you have perhaps seen it
U
شاید انرا دیده باشید
sculpsit
U
انرا تراشیده یاحجاری کرد
i kind of liked it
U
من تا اندازهای انرا دوست داشتم
i cannot a to buy that
U
استطاعت خرید انرا ندارم
i sold it to one abdullah
U
به عبدالله نامی انرا فروختم
i gave it a slight press
U
انرا کمی فشار دادم
they give it a good scrub
U
خوب انرا مالش میدهند
we made heavy weather of it
U
انرا خیلی سخت دیدیم
overshot wheel
U
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
ormer
U
یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
irrecocilably
U
چنانکه نتوان انرا وفق داد
i life that better
U
انرا بیشتر از همه دوست دارم
inimitably
U
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
it is past reclaim
U
دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
an inseparable prefix
U
سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
you have perhaps seen it
U
ممکن است انرا دیده باشید
litmus
U
ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
sexto
U
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
indiscerptible
U
ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
water bed
U
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
whitleather
U
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
loaded dice
U
طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
peel
U
پوست انداختن پوست
tegumnentum
U
پوست طبیعی پوست
peels
U
پوست انداختن پوست
rickshaw
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
it will not bear repeating
U
جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
reversible propeller
U
ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
dress coat
U
جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
indian giver
U
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
ricksha
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rackets
U
یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
rickshaws
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
cheque to a person's order
U
چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
waggonette
U
گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
rose gall
U
برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
to garble the coinage
U
مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
judgement dept
U
بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
telescopic chimney
U
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
vanishing cream
U
کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
leadsman
U
کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
pope's eye
U
غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
vacuum concrete
U
ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
retro rocket
U
موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
block aead
U
سر کنده
knockstone
U
کنده
stubs
U
کنده
stubbed
U
کنده
clogged
U
: کنده
stub
U
کنده
chumps
U
کنده
clogs
U
: کنده
logs
U
کنده
graven
U
کنده
pulled
U
کنده
bloc
U
کنده
blocs
U
کنده
stocked
U
کنده
stock
U
کنده
anvil stock
U
کنده
log
U
کنده
clog
U
: کنده
bilboes
U
کنده
blocked
U
کنده
dugout dewelling
U
کنده
block
U
کنده
blocks
U
کنده
stubbing
U
کنده
chump
U
کنده
chunks
U
کنده
chunk
U
کنده
timber
U
کنده
money spinner
U
کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
carver
U
کنده کار
in intaglio
U
بشکل کنده
wooden anvil stock
U
کنده چوب
entry block
U
کنده مدخل
control block
U
کنده کنترل
rear crotch and near arm
U
نوعی کنده رو
ingraving
U
کنده کاری
deblock
U
شکستن کنده
deblocking
U
کنده شکنی
inside sarma
U
انواع کنده رو
dugouts
U
کنده شده
unstuck
U
کنده شده
stumpy
U
پر از کنده درخت
graving
U
کنده کاری
stump
U
کنده درخت
trunk
U
کنده درخت
stumped
U
کنده درخت
glyptics
U
کنده کاری
stumping
U
کنده درخت
stumps
U
کنده درخت
trunks
U
کنده درخت
block mark
U
نشان کنده
log
U
کنده چوب
block size
U
اندازه کنده
logs
U
کنده چوب
blockette
U
کنده کوچک
block length
U
درازای کنده
building blocks
U
کنده ساخت
building block
U
کنده ساخت
plummer block
U
کنده شفت
plummer block
U
کنده محور
frankly
U
رک وپوست کنده
olympic lift
U
کنده یک چاک
engravers
U
کنده کار
building block
U
بنا کنده
engraver
U
کنده کار
near leg pickup and turnover
U
نوعی کنده رو
logrolling
U
کنده غلتانی
building blocks
U
بنا کنده
near leg and craddle
U
کنده گوسفندانداز
grits
U
جوپوست کنده
leg pickup
U
کنده کشی
leg lift and side roll
U
کنده سرانبون
dugout
U
کنده شده
controllable twist
U
تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
carvings
U
کنده کاری کردن
carve
U
کنده کاری کردن
carved
U
کنده کاری کردن
carves
U
کنده کاری کردن
I had a very hard time ot it.
U
دراینکار پوستم کنده شد
trunk
U
الوار کنده چوب
block
U
کنده مانع ورادع
rock hewn
U
از کوه کنده شده
cutting chisel
U
اسکنه کنده کاری
dug in
U
سنگر کنده شده
blocked
U
کنده مانع ورادع
chalcogrophy
U
کنده کاری روی مس
chalcographer
U
کنده کاری روی مس
blocks
U
کنده مانع ورادع
flump
U
تلوتلوخوردن کنده زدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com