English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dead weight tonnage U گنجایش باری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
truckload U به گنجایش یک ماشین باری
truckloads U به گنجایش یک ماشین باری
Other Matches
infecundity U بی باری
freighter U باری
idling U بی باری
unloads U بی باری
unloaded U بی باری
unload U بی باری
idle runing U بی باری
utility U باری
freighters U باری
barye U باری
sterility U بی باری
infertility U بی باری
empty load U بی باری
capacity U گنجایش
capaciousness U گنجایش
inclusion U گنجایش
burdens U گنجایش
aptitudes U گنجایش
aptitude U گنجایش
volume capacity U گنجایش
burden U گنجایش
content U گنجایش
contenting U گنجایش
capacities U گنجایش
idle frequency U فرکانس بی باری
no load voltage U ولتاژ بی باری
idle current U جریان بی باری
praam U باری یاتوپدار
lighter U قایق باری
van U واگن باری
lighterage U قایق باری
no load condition U حالت بی باری
no load current U جریان بی باری
cargo boat U کشتی باری
cargo liner U کشتی باری
lighters U قایق باری
motortruck U کامیون باری
no load speed U سرعت بی باری
no load switching U سوئیچینگ بی باری
cargo ship U کشتی باری
vans U واگن باری
neutral position U وضعیت بی باری
railroad carriage U واگن باری
rafts U قایق باری
freight train U قطار باری
raft U قایق باری
idle time U زمان بی باری
lorry U ماشین باری
idle period U پریود بی باری
lorries U ماشین باری
road transport vehicle U ماشین باری
scow U یدک کش باری
fright car U واگن باری
idling cycle U سیکل بی باری
freight trains U قطار باری
fourgon U واگون باری
freight cars U واگن باری
freight car U واگن باری
fan out U گنجایش خروجی
field capacity U گنجایش زراعی
filed capacity U گنجایش میدانه
net register tonnage U گنجایش خالص
energy content U گنجایش انرژی
effective capacity U گنجایش مفید
dead storage U گنجایش مرده
cranial capacity U گنجایش جمجمه
incapacious U بی گنجایش ناقص
fan in U گنجایش ورودی
code capacity U گنجایش رمزرسانی
channel capacity U گنجایش کانال
channel capacit U گنجایش مجرا
memory capacity U گنجایش حافظه
caliber U گنجایش استعداد
modules U حوزه گنجایش
module U حوزه گنجایش
register capacity U گنجایش ثبات
saturation capacity U گنجایش اشباع
capacity U گنجایش استعداد
capacity U توانایی گنجایش
capacities U گنجایش استعداد
capacities U توانایی گنجایش
producing U گنجایش تولید
storage capacity U گنجایش انباره
total reservoir storage U گنجایش کل مخزن
vital capacity U گنجایش حیاتی
pulmometry U سنجش گنجایش شش
practical capacity U گنجایش عملی
basic capacity U گنجایش پایه
basic capacity U گنجایش مبنا
bulk storage U انباره پر گنجایش
at the top of one's bent U تا سرحد گنجایش
effective storage U گنجایش مفید
active storage U گنجایش مفید
active capacity U گنجایش مفید
gross tonnage U گنجایش حجمی
possible capacity U گنجایش ممکن
bearing capacity U گنجایش تحمل
idle current connection U اتصال جریان بی باری
idling current connection U اتصال جریان بی باری
ideal no load voltage U ولتاژ بی باری ایده ال
no load loss U تلف یا تلفات بی باری
sexual promiscuity U بی بند و باری جنسی
no load torque U گشتاور پیچشی بی باری
lift helicopter U هلی کوپتر باری
overload principle U اصل اضافه باری
ideal no load d.c. voltage U ولتاژ "دی .سی " بی باری ایده ال
autoloading U باری نیم خودکار
lorry U اتومبیل باری گاری
lighter U کشتی باری کوچک
cargo master U نوعی هواپیمای باری
promiscuity U بی بند و باری جنسی
floating cargo U باری که دردریا است
lighters U کشتی باری کوچک
lorries U اتومبیل باری گاری
van U واگن باری سرپوشیده
boxcar U یکنوع واگن باری
perfunctory U باری بهر جهت
vans U واگن باری سرپوشیده
block coefficient U ضریب گنجایش ناو
useable reservoir storage U گنجایش مفید مخزن
available storage capacity U گنجایش مفید مخزن
pulmometer U الت سنجش گنجایش شش
tonnage U گنجایش کشتی برحسب تن
farad U واحد گنجایش برق
capacious U گنجایش دار گشاد
expanded , capacity U زیاد کردن گنجایش
tankage U گنجایش تانک یا مخزن
nosing U باری که چرخهای لوکوموتیومتحمل می شوند
to have [or bear] a maximum [minimum] load of something U حداکثر [حداقل] باری را پذیرفتن
wanigan U سقف تراکتور یا ماشین باری
wannigan U سقف تراکتور یا ماشین باری
freighter U کرایه کننده کشتی باری
the supreme U خداوند متعال باری تعالی
freighters U کرایه کننده کشتی باری
galliot U کرجی باری یا ماهی گیری
floating cargo U باری که باکشتی حمل میشود
to gauge a person U گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
lighters U با قایق باری کالا حمل کردن
carrack U کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
carack U کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
galiot U کرجی باری یاماهی گیری هلندی
lighter U با قایق باری کالا حمل کردن
unformatted U گنجایش دیسک مغناطیسی پیش از فرمت
fluid ounces U واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
fluid ounce U واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
pneumatoneter U الت سنجش گنجایش تنفس ریه
plateform car U واگن باری بدون دیوار راه اهن
entrucking table U جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
milner bary gambit U گامبی میلنر- باری در دفاع فرانسوی شطرنج
globe master U نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
loads U برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
load U برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
gauger U کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
heian sandan U اجرای هم زمان دو تکنیک اوچی اوکه و گدان باری
compartment marking U تقسیمات علامت گذاری شده داخل هواپیمای باری یاترابری
limit load U بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
Shannon's Law U قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
gallonage U فرفیت چیزی بر حسب گالن تعداد گالنی که فرفی گنجایش دارد
microcomputer U اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
micros U اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
micro U اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
metagnosticism U عقیده باینکه اثبات هستی خدااز گنجایش علم بشر بیرون است
portable U کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
VHD U نوعی دیسک ویدیویی با گنجایش بالا که میتواند حجم زیادی داده را ذخیره کند
conventional memory U در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
conventional RAM U در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
wavelength division multiplexing U روش افزایش گنجایش داده روی فیبرنوری بوسیله ارسال چندین سیگنال نوری با طول موج مختلف در یک فیبر
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
This was the one time he did such a thing and it proved to have fateful consequences. U این تنها باری بود که او دست به چنین کاری زد و نتیجه اش فاجعه انگیز بود.
maid of honor U ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
maid of honour U ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
neutral position U وضعیت خنثی یا خلاص حالت خلاص یا بی باری
maids of honor U ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
pack board U وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
pondage U گنجایش حوض یا استخر انباشتن اب در حوض یااستخر
redundant U سیستم دیسک درایو سریع تا گنجایش بالا که از چندین درایو استفاده میکند که هر یک یک بایت از کلمه داده را ذخیره می کنند
peripheral U باس سریع طراحی شده توسط Intel که تا چند مگاهرتز گنجایش دارد و در کامپیوترهای شخصی بر پایه Pentum برای آداپتورهای شبکه یا گرافیکی استفاده میشود
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com