Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
capacities
U
گنجایش استعداد
capacity
U
گنجایش استعداد
caliber
U
گنجایش استعداد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
average strength
U
استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
capaciousness
U
گنجایش
burdens
U
گنجایش
burden
U
گنجایش
aptitudes
U
گنجایش
aptitude
U
گنجایش
capacity
U
گنجایش
capacities
U
گنجایش
contenting
U
گنجایش
content
U
گنجایش
volume capacity
U
گنجایش
inclusion
U
گنجایش
cranial capacity
U
گنجایش جمجمه
dead storage
U
گنجایش مرده
effective storage
U
گنجایش مفید
effective capacity
U
گنجایش مفید
energy content
U
گنجایش انرژی
fan out
U
گنجایش خروجی
module
U
حوزه گنجایش
dead weight tonnage
U
گنجایش باری
active capacity
U
گنجایش مفید
active storage
U
گنجایش مفید
capacities
U
توانایی گنجایش
code capacity
U
گنجایش رمزرسانی
channel capacit
U
گنجایش مجرا
saturation capacity
U
گنجایش اشباع
channel capacity
U
گنجایش کانال
modules
U
حوزه گنجایش
at the top of one's bent
U
تا سرحد گنجایش
basic capacity
U
گنجایش پایه
vital capacity
U
گنجایش حیاتی
bearing capacity
U
گنجایش تحمل
fan in
U
گنجایش ورودی
producing
U
گنجایش تولید
pulmometry
U
سنجش گنجایش شش
register capacity
U
گنجایش ثبات
total reservoir storage
U
گنجایش کل مخزن
capacity
U
توانایی گنجایش
storage capacity
U
گنجایش انباره
practical capacity
U
گنجایش عملی
possible capacity
U
گنجایش ممکن
bulk storage
U
انباره پر گنجایش
field capacity
U
گنجایش زراعی
filed capacity
U
گنجایش میدانه
gross tonnage
U
گنجایش حجمی
incapacious
U
بی گنجایش ناقص
memory capacity
U
گنجایش حافظه
net register tonnage
U
گنجایش خالص
basic capacity
U
گنجایش مبنا
useable reservoir storage
U
گنجایش مفید مخزن
block coefficient
U
ضریب گنجایش ناو
tonnage
U
گنجایش کشتی برحسب تن
available storage capacity
U
گنجایش مفید مخزن
truckload
U
به گنجایش یک ماشین باری
pulmometer
U
الت سنجش گنجایش شش
tankage
U
گنجایش تانک یا مخزن
truckloads
U
به گنجایش یک ماشین باری
farad
U
واحد گنجایش برق
capacious
U
گنجایش دار گشاد
expanded , capacity
U
زیاد کردن گنجایش
to gauge a person
U
گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
unformatted
U
گنجایش دیسک مغناطیسی پیش از فرمت
fluid ounces
U
واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
fluid ounce
U
واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
pneumatoneter
U
الت سنجش گنجایش تنفس ریه
cabiler
U
استعداد
potentiality
U
استعداد
potentialities
U
استعداد
brilliance
U
استعداد
verve
U
استعداد
amplitude
U
استعداد
aptness
U
استعداد
ungifted
U
بی استعداد
gormless
U
کم استعداد
talentless
U
بی استعداد
susceptivity
U
استعداد
simpleminded
U
کم استعداد
predispostion
U
استعداد
inapt
U
بی استعداد
liability to disease
U
استعداد
talents
U
استعداد
endowment
U
استعداد
capacity
U
استعداد
susceptibility
U
استعداد
aptitudes
U
استعداد
property
U
استعداد
ingenuity
U
استعداد
talented
U
استعداد
talent
U
استعداد
aptitude
U
استعداد
capability
U
استعداد
unintelligent
U
بی استعداد
genius
U
استعداد
geniuses
U
استعداد
capacities
U
استعداد
turn
U
استعداد
turns
U
استعداد
gifted
U
با استعداد
parted
U
با استعداد
endowments
U
استعداد
loads
U
برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
load
U
برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
gauger
U
کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
cleverer
U
باهوش با استعداد
child prodigy
U
بچهبا استعداد
strength
U
استعداد رزمی
imitativeness
U
استعداد تقلید
war strenght
U
استعداد جنگی
frost susceptibility
U
استعداد یخزدگی
strengths
U
استعداد رزمی
shift
U
نوبتی استعداد
liabilities
U
بدهکاری استعداد
liability
U
بدهکاری استعداد
capable
U
با استعداد صلاحیتدار
indisposedness
U
عدم استعداد
artistry
U
استعداد هنرپیشگی
shifted
U
نوبتی استعداد
clever
U
باهوش با استعداد
cleverest
U
باهوش با استعداد
tendency
U
توجه استعداد
reproductivity
U
استعداد تولید
reproductivity
U
استعداد هم اوری
resistibility
U
استعداد مقاومت
palooka
U
بوکسور بی استعداد
risible faculty
U
استعداد خنده
occupational aptitude
U
استعداد شغلی
sconce
U
جمجمه استعداد
shifts
U
نوبتی استعداد
art
U
استعداد استادی
arts
U
استعداد استادی
mechanical aptitude
U
استعداد فنی
capacity
U
استعداد مقام
artistic aptitude
U
استعداد هنری
aptitude test
U
ازمون استعداد
scholastic aptitude
U
استعداد تحصیلی
authorized strength
U
استعداد مجاز
cleverness
U
هوشیاری استعداد
indisposition
U
عدم استعداد
command strength
U
استعداد یکان
indispositions
U
عدم استعداد
capacities
U
استعداد مقام
division slice
U
استعداد لشگری
aptitude tests
U
ازمون استعداد
end strength
U
استعداد نهایی
capability
U
استعداد پیشرفت
academic aptitude
U
استعداد تحصیلی
flair
U
استعداد خصیصه
tendencies
U
توجه استعداد
scholastic aptitude test
U
ازمون استعداد تحصیلی
peak strenght
U
حداکثر استعداد مجاز
physical aptitude test
U
ازمون استعداد جسمانی
able
با استعداد صلاحیت دار
the talnet of the country
U
مردم با استعداد کشور
versatile
U
دارای استعداد و ذوق
accountable strength
U
استعداد قابل محاسبه
talent for musics
U
استعداد یا ذوق موسیقی
gift
U
استعداد پیشکش کردن
accountable strength
استعداد قابل توجه
gifted
U
موید شخص با استعداد
allotropy
U
استعداد تغییر و تبدیل
reduced strenght
U
حداقل استعداد جنگی
attack size
U
استعداد وسایل درگیر در تک
vocational aptitude test
U
ازمون استعداد شغلی
differential aptitude tests
U
ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
natural
U
مسلم استعداد ذاتی
habiliment
U
جامه استعداد فکری
naturals
U
مسلم استعداد ذاتی
effective strength
U
استعداد رزمی موثر
gifts
U
استعداد پیشکش کردن
level of strength
U
سطح استعداد رزمی
level of strength
U
میزان استعداد رزمی
flatlander
U
موج سوار کم استعداد
gifts
U
دارای استعداد کردن
fabllibility
U
استعداد خطا کردن
potentially
U
با داشتن استعداد نهانی
knack
U
صدای شلاق استعداد
potentialize
U
دارای استعداد کردن
gift
U
دارای استعداد کردن
manpower cieling
U
سطح استعداد پرسنل
self rating
U
تعیین میزان استعداد خود
peace time complement
U
استعداد مجاز زمان صلح
potentiality
U
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
potential
U
دارای استعداد نهانی پتانسیل
Iranians have a gift of tongues.
U
ایرانیها استعداد زبان دارند
potentialities
U
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
faculty
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
faculties
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
personnel ceiling
U
سقف استعداد مجاز پرسنلی
battle bill
U
فهرست استعداد رزمی ناو
means end capacity
U
استعداد درک وسیله- هدف
strengths
U
قدرت رزمی استعداد نفری
strength
U
قدرت رزمی استعداد نفری
rhymester
U
شاعربی استعداد وکم مایه
edacity
U
استعداد خوردن شکم پرستی
Shannon's Law
U
قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
gallonage
U
فرفیت چیزی بر حسب گالن تعداد گالنی که فرفی گنجایش دارد
peace time establishment
U
جدول استعداد مجاز زمان صلح
seashore musical ability tests
آزمون های استعداد موسیقی سیشور
micro
U
اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
microcomputer
U
اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com