English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5808 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sign extension U گسترش علامت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
deploys U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deployment operating base U پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
force tabs U نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
symbol U اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
symbol U علامت ترسیمی علامت فرمولی
character U نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
characters U نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
bingo U علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
deploys U گسترش
deploying U گسترش
spread U گسترش
spreads U گسترش
develops U گسترش
develop U گسترش
promotions U گسترش
expanse U گسترش
expanses U گسترش
development U گسترش
dispersal U گسترش
deployment U گسترش
deploy U گسترش
line of deployment U خط گسترش
propagation U گسترش
extension U گسترش
expansion U گسترش
developments U گسترش
extensions U گسترش
promotion U گسترش
develop U گسترش دادن
circumfuse U گسترش یافتن
bank expansion U گسترش بانکی
expansion path U مسیر گسترش
prompt deployment U گسترش فوری
accrue U گسترش یافتن
generations U افرینش گسترش
path of expansion U مسیر گسترش
credit expansion U گسترش اعتبار
abroad U گسترش یافته
expansible U گسترش پذیر
develops U گسترش دادن
expansion U گسترش انبساط
prompt deployment U گسترش مناسب
image speard U گسترش تصویر
develop U گسترش وضعیت
widening of market U گسترش بازار
widening of capital U گسترش سرمایه
expansion U گسترش توسعه
disposition U ارایشات گسترش
wide angle U عدسی گسترش
wide-angle U عدسی گسترش
accrues U گسترش یافتن
applied <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
appointed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
deployed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
installed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
outspread U گسترش یافتن
inserted <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
eco development U بوم گسترش
spreads U گسترش یافتن
deployed U گسترش یافته
to develop [into] U گسترش دادن [به]
spread U گسترش یافتن
deploys U گسترش یافتن
job enlargement U گسترش شغلی
generation U افرینش گسترش
deployment U تفرقه گسترش
accruing U گسترش یافتن
deploying U گسترش یافتن
deploy U گسترش یافتن
extensibility U گسترش پذیری
develops U گسترش وضعیت
deployment diagram U دیاگرام گسترش
deployment diagram U طرح گسترش
to unfold U گسترش دادن
flank development U گسترش جناحی
development plan U طرح گسترش
vertical expansion U گسترش عمودی
to grow [into] U گسترش دادن [به]
relocation U تجدید گسترش دادن
dispersion U تفرقه گسترش یکان
elater U خاصیت انبساط و گسترش
space U گسترش دادن متن
automatic volume expansion U گسترش خودکار صدا
bank development U گسترش شبکه بانکی
redeployment U تجدید گسترش کردن
generating U گسترش یافتن افریدن
generates U گسترش یافتن افریدن
generated U گسترش یافتن افریدن
generate U گسترش یافتن افریدن
spaces U گسترش دادن متن
flare angle U زاویه گسترش یا گشادگی
expanding industry U صنعت در حال گسترش
to spread [across] [over] U گسترش یافتن [سرتاسر]
growth company U شرکت در حال گسترش
redeployment U گسترش مجدد دادن
expansion U توسعه گسترش دادن کشیدن
spread U بسط وتوسعه یافتن گسترش
spreads U بسط وتوسعه یافتن گسترش
open ranks U گسترش باز درسواره نظام
extensible U آنچه قابل گسترش است
battery groung pattern U طرح گسترش توپهای اتشبار
expandable U آنچه قابل گسترش باشد
deployed U مستقر گسترش یافته در روی زمین
To extend the scope of ones activities . U میدان عملیات خودرا گسترش دادن
extend U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extending U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extends U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
breeding grounds U محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
breeding ground U محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
basic plus U نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
remedial maintenance U باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
problem child U فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
disposition U صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
metastasize U گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
EEMS U در یک IBM PC پیشرفت EMS روش استاندارد گسترش حافظه اصلی مناسب با PC
monroe doctrine U سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
scalable software U برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد
secure hypertext transfer protocol U گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
proliferation U سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
development U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
developments U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
metastasis U هجوم مرض گسترش میکرب مرض
diamond formation U ارایش لوزی شکل گسترش لوزی
emblems U علامت
apostrophize U علامت
emblem U علامت
apostrophe U علامت
apostrophes U علامت
brand U علامت
symptoms U علامت
symptom U علامت
marks U علامت
unsigned U بی علامت
stripes U علامت
stripe U علامت
signal generator U علامت زا
presage U علامت
presaged U علامت
presages U علامت
presaging U علامت
symptomless U بی علامت
mark U علامت
branding U علامت
tick U علامت
ticked U علامت
ticks U علامت
indicator U علامت
ditto U علامت
symbol U علامت
designations U علامت
designation U علامت
insignia U علامت
badge U علامت
badges U علامت
brands U علامت
signum U علامت
token U علامت
fog signal U علامت مه
characters U علامت
caret U علامت
signaled U علامت
indicium U علامت
marine code U علامت
tokens U علامت
signalled U علامت
impresa U علامت
character U علامت
tag U علامت
signal U علامت
tags U علامت
bullets U یک علامت
bullet U یک علامت
banner U علامت
code U علامت
differentia U علامت
codes and codification U علامت
banners U علامت
pan american union U سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
sign learning U علامت اموزی
brand U علامت تجارتی
branding U علامت رقم
command signal U علامت فرمان
branding U علامت تجاری
control signal U علامت کنترل
commodity code U علامت کالا
brand U علامت رقم
control character U علامت کنترلی
group mark U علامت گروه
connector symbol U علامت اتصال
frequency mark U علامت فرکانس
composite symbol U علامت ترکیبی
brand U علامت تجاری
crypto U علامت رمز
trademarks U علامت تجاری
cut off signal U علامت قطع
faugh U علامت تعجب
signal level U سطح علامت
inverts U علامت چاپ
Recent search history Forum search
2انرژی پتانسیل
1the rate at which total office space is leased less space vacated during a specific period of time
1گسترش کالبدی شهر
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com