Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
coterie
U
گروه هم مسلک
coteries
U
گروه هم مسلک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pack
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups
U
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
ideologies
U
مسلک
ideology
U
مسلک
of same principle
U
هم مسلک
bad principled
U
بد مسلک
methods
U
مسلک
coleague in a party
U
هم مسلک
sect
U
مسلک
method
U
مسلک
principle
U
مسلک
nothingarian
U
بی مسلک
unprincipled
U
بی مسلک
sects
U
مسلک
policy
U
مسلک سیاست
fuddy-duddy
U
قدیمی مسلک
square toed
U
قدیمی مسلک
uptight
U
قدیمی مسلک
unreconstructed
U
قدیمی مسلک
schisms
U
مسلک انشعابی
policies
U
مسلک سیاست
fuddy-duddies
U
قدیمی مسلک
old hat
U
قدیمی مسلک
heresy
U
مسلک خاص
schism
U
مسلک انشعابی
heresies
U
مسلک خاص
passe
U
کهنه مسلک گذشته
slow coach
U
ادم قدیمی مسلک
dodoes
U
آدم قدیمی مسلک
dodos
U
آدم قدیمی مسلک
humanitarianism
U
مسلک بشر دوستی
romanize
U
کاتولیک مسلک کردن
dodo
U
آدم قدیمی مسلک
fud
U
ادم قدیمی مسلک
civil reserve air fleet
U
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
fustier
U
کفک زده قدیمی مسلک
fogyish
U
مانع پیشرفت قدیمی مسلک
fustiest
U
کفک زده قدیمی مسلک
turncoat
U
کسی که تغییر مسلک بدهد
tergiversate
U
از مسلک خود دست کشیدن
fusty
U
کفک زده قدیمی مسلک
turncoats
U
کسی که تغییر مسلک بدهد
snollygoster
U
ادم زیرک ولی بی مسلک
task component
U
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing
U
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party
U
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
idealism
U
خیال پرستی مسلک اصالت تصور
humanism
U
مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
task force
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion
U
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group
U
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes
U
گروه بیشمار گروه
horde
U
گروه بیشمار گروه
battery of tests
U
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
communism
U
مسلک اشتراکی مرام اشتراکی مردم گرایی
fabianism
U
نحله سوسیالیستی معتدل که به سال 4881 درانگلستان تشکیل شد و در واقع پایه حزب کارگر محسوب میشود . اصحاب این مسلک باعقاید مارکس در زمینه لزوم کشمکش طبقاتی و نیز انقلاب و شدت عمل جهت وصول به اهداف سوسیالیزم موافقت ندارند
masses
U
گروه
batches
U
گروه
shoal
U
گروه
troop
U
گروه
swarmed
U
گروه
mass
U
گروه
clique
U
گروه
batch
U
گروه
swarm
U
گروه
trooping
U
گروه
trooped
U
گروه
ensign
U
گروه
folk
U
گروه
shoals
U
گروه
cliques
U
گروه
ensigns
U
گروه
swarms
U
گروه
folks
U
گروه
g , series
U
گروه ژ
thronged
U
گروه
throng
U
گروه
flocks
U
گروه
flocking
U
گروه
flocked
U
گروه
flock
U
گروه
bunch
U
گروه
bunched
U
گروه
bunches
U
گروه
throngs
U
گروه
fries
U
گروه
assembly
U
گروه
parcel
U
گروه
parcels
U
گروه
gang
U
گروه
gangs
U
گروه
frying
U
گروه
fry
U
گروه
bunching
U
گروه
platoons
U
گروه
platoon
U
گروه
cluster
U
گروه
teams
U
گروه
team
U
گروه
massing
U
گروه
cluster bomb
U
گروه
thronging
U
گروه
covey
U
گروه
hosts
U
گروه
hosted
U
گروه
host
U
گروه
clusters
U
گروه
cluster bombs
U
گروه
party
U
گروه
companies
U
گروه
company
U
گروه
crowd
U
گروه
crowds
U
گروه
corps
U
گروه
set
U
گروه
sets
U
گروه
setting up
U
گروه
concourses
U
گروه
concourse
U
گروه
many
U
گروه
t group
U
گروه T
multitude
U
گروه
bevy
U
گروه
lot
U
گروه
herds
U
گروه
herding
U
گروه
school
U
گروه
herded
U
گروه
schools
U
گروه
herd
U
گروه
attack group
U
گروه تک
multitudes
U
گروه
ring
U
گروه
congregations
U
گروه
squads
U
گروه
cohort
U
گروه
cohorts
U
گروه
hosting
U
گروه
squad
U
گروه
group
U
گروه
special interest group
U
گروه
groups
U
گروه
congregation
U
گروه
alkyl group
U
گروه الکیلی
diaconate
U
گروه شماسان
coacting group
U
گروه همکار
attack group
U
گروه تک به ساحل
alkyl group
U
گروه الکیل
devitry
U
گروه دیوان
disk pack
U
گروه بسته
acidic group
U
گروه اسید
acidic group
U
گروه اسیدی
formal group
U
گروه رسمی
advance point
U
گروه نوک
air group
U
گروه هوایی
diad
U
گروه دو عضوی
closed group
U
گروه بسته
experimental group
U
گروه ازمایشی
end group
U
گروه انتهایی
encounter group
U
گروه رویارویی
advance party
U
گروه پیشرو
dyad
U
گروه دو عضوی
duty hands
U
گروه نگهبانان
acid group
U
گروه اسیدی
amino group
U
گروه امینی
armor group
U
گروه زرهی
billeting party
U
گروه یورتچی
chevroner
U
فرمانده گروه
billeting party
U
گروه پیشرو
biotype
U
زیست گروه
bit stream
U
گروه بیتی
boatswain's party
U
گروه ملوان
center
U
گروه مرکزی
budget comittee
U
گروه بودجه
contact party
U
گروه تماس
commonwealth of letters
U
گروه نویسندگاه
camp color party
U
گروه پرچم
captain of the forecastle
U
سر گروه لنگر
carbonyl group
U
گروه کربونیل
command group
U
گروه فرماندهی
class of suplies
U
گروه کالاها
device cluster
U
گروه دستگاه
army group
U
گروه ارتش
criterion group
U
گروه ملاک
artillery group
U
گروه توپخانه
bridged group
U
گروه پل شده
basic unit assembly group
U
گروه ساختمانی
battery of wells
U
گروه چاهها
bridging group
U
گروه پل شده
cable party
U
گروه لنگر
battle group
U
گروه نبرد
coordinated group
U
گروه کوئوردینانسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com