English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
armor group U گروه زره تانک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
on U فرمان سمت خوب درتیراندازی با تانک لوله تانک در سمت هدف است
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
tanker U تانک
reservoirs U تانک
water tower U تانک اب
water towers U تانک اب
anti-tank U ضد تانک
bazookas U ضد تانک
bazooka U ضد تانک
panzer U تانک
antiarmor U ضد تانک
antitank U ضد تانک
tank U تانک
reservoir U تانک
tankers U تانک
flail tank U تانک ضد مین
tank deck U شاسی تانک
tank destroyer U توپ ضد تانک
stalled tank U تانک ایستاده
main battle tank U تانک اصلی
drop tank U تانک موقت
intermediate frequency tank circuit U مدار تانک
caterpillar tracks U وسائلنقلیهسنگینمثل"تانک"
amphibious tank U تانک اب خاکی
antitank artillery U توپخانه ضد تانک
antitank obstacle U مانع ضد تانک
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
track tension U تنظیم شنی تانک
cupola U برجک فرماندهی تانک
deck U سکوی جلوی تانک
decked U سکوی جلوی تانک
decks U سکوی جلوی تانک
fuel tank vent U هواکش تانک سوخت
tankage U گنجایش تانک یا مخزن
stalled tank U تانک از کار افتاده
control vehicle U تانک نافم حرکت
antitank launcher U موشک انداز ضد تانک
landing craft tank U ناو تانک پیاده کن
turrets U برجک توپ یا تانک
turret U برجک توپ یا تانک
bulkheads U دهلیزداخلی دهلیز تانک
bulkhead U دهلیزداخلی دهلیز تانک
hull defilade U سنگر گرفتن تانک
cupolas U برجک فرماندهی تانک
skirting armor U زره دامنه تانک
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
flail tank U تانک غلطک دار ضد مین
scorpions U نوعی تانک سبک شناسایی
scorpion U نوعی تانک سبک شناسایی
high explosive antitank U گلوله سوختار شدید ضد تانک
main battle tank U قوی ترین تانک رزمی
whippet U سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
whippets U سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
compass course U مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
ullage U حجم بالای سطح مایع تانک
tank recovery vehicle U خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
entac U موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
skirting armor U ضخیم ترین قسمت زره تانک
intercom U سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
hulls U بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
hull U بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
intercoms U سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
main armament U جنگ افزار اصلی تانک یاهواپیما یا ناو
haul defilade U قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
scorpion U تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
secondary armament U جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
knock down U زدن با تانک یا توپ هواپیما از کار انداختن
gunnery U توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
scorpions U تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
hull down U قرار دادن تانک تالوله پشت حفاظ
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde U گروه بیشمار گروه
hordes U گروه بیشمار گروه
sprocket U دنده ملخی مین چرخ گرداننده نهایی در تانک
wet wing U بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
integral tank U تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
biocidal action U عمل موادیکه جهت کشتن میکروبها و باکتریها به تانک سوخت اضافه میشود
sponson U جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
hunting U حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
metal deactivator U مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود
bog U توپچی سینه کشتی یا توپچی جلو تانک باطلاق
bogs U توپچی سینه کشتی یا توپچی جلو تانک باطلاق
compensating port U مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
flock U گروه
folk U گروه
platoons U گروه
folks U گروه
hosts U گروه
platoon U گروه
hosted U گروه
team U گروه
teams U گروه
mass U گروه
masses U گروه
massing U گروه
cluster U گروه
cluster bomb U گروه
hosting U گروه
host U گروه
clusters U گروه
cluster bombs U گروه
congregations U گروه
bunched U گروه
bunch U گروه
concourse U گروه
multitude U گروه
multitudes U گروه
herd U گروه
gangs U گروه
bunches U گروه
bunching U گروه
covey U گروه
congregation U گروه
concourses U گروه
squads U گروه
squad U گروه
swarms U گروه
swarmed U گروه
gang U گروه
fry U گروه
fries U گروه
throngs U گروه
thronging U گروه
thronged U گروه
throng U گروه
flocks U گروه
flocking U گروه
frying U گروه
attack group U گروه تک
herds U گروه
g , series U گروه ژ
parcels U گروه
herded U گروه
parcel U گروه
assembly U گروه
herding U گروه
swarm U گروه
flocked U گروه
school U گروه
groups U گروه
t group U گروه T
cohort U گروه
cohorts U گروه
setting up U گروه
sets U گروه
schools U گروه
many U گروه
group U گروه
set U گروه
ensigns U گروه
clique U گروه
cliques U گروه
bevy U گروه
party U گروه
ring U گروه
crowd U گروه
company U گروه
companies U گروه
shoal U گروه
shoals U گروه
ensign U گروه
troop U گروه
trooped U گروه
trooping U گروه
corps U گروه
crowds U گروه
lot U گروه
special interest group U گروه
batch U گروه
batches U گروه
bqm U سیستم هدف کش فایربی سیستم هدف کش ضد هوایی یا ضد تانک
coacting group U گروه همکار
work team U گروه کار
shop steward U رئیس گروه
adverbial group U گروه قیدی
In groups. In batches. U دسته دسته ( گروه گروه )
closed group U گروه بسته
command group U گروه فرماندهی
mass squad U گروه توده
search party U گروه پیگرد
anchormen U رئیس گروه
death squad U گروه کشتار
control group U گروه گواه
contact party U گروه تماس
death squads U گروه کشتار
flying squad U گروه ضربت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com