English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
joint task force U گروه رزمی مشترک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
Other Matches
combat team U گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
group U گروه رزمی
groups U گروه رزمی
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
amphibious task force U گروه رزمی اب خاکی
carrier task force U گروه رزمی هواپیمابر دریایی
sig U گروه مشترک المنافع ویژه
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
duty with troops U در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
combat developer U وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
field services U قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
combatcommand U فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
combat orders U دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
combat power U نیروی رزمی استعداد رزمی
joint venture U سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
common divisor U مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
subscriber U مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscribers U مشترک روزنامه وغیره مشترک
joint U نیروهای مشترک عملیات مشترک
combat air patrol U هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
combat cargo officer U افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
defense readiness condition U وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes U گروه بیشمار گروه
horde U گروه بیشمار گروه
combats U رزمی
combating U رزمی
epical U رزمی
combated U رزمی
combat U رزمی
epic U رزمی
epics U رزمی
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
martial arts U ورزشهای رزمی
combat forces U نیروهای رزمی
combat formation U ارایش رزمی
combat intelligence U اطلاعات رزمی
non-combatants U غیر رزمی
combat jump U پرش رزمی
service ammunition U مهمات رزمی
c ration U جیره رزمی
combat development U توسعه رزمی
combat outpost U پاسدار رزمی
combat patrol U گشتی رزمی
fighting patrol U گشتی رزمی
combat duty U ماموریت رزمی
combat , elements U عناصر رزمی
field glasses U عینک رزمی
combat duty U امور رزمی
combat efficiency U کارایی رزمی
non-combatant U غیر رزمی
non combatant U غیر رزمی
combat engineer U مهندسی رزمی
readiness U امادگی رزمی
battle casualty U ضایعات رزمی
battle problems U مشکلات رزمی
battle station U پایگاه رزمی
combat exercise U تمرین رزمی
combat power U قدرت رزمی
combat proficiency U شایستگی رزمی
combat trains U بنه رزمی
combat vehicle U خودروی رزمی
combat , echelon U رده رزمی
herioic verse U شعر رزمی
combat , echelon U یکان رزمی
task organization U سازمان رزمی
combatintelligence U اطلاعات رزمی
combatdrill U تمرین رزمی
combat crew U خدمه رزمی
combatcommand U یکان رزمی
combat arms U رسته رزمی
combat troops U عدههای رزمی
combat team U تیم رزمی
combat proficiency U مهارت رزمی
combat ration U جیره رزمی
combat readiness U امادگی رزمی
combat support U پشتیبانی رزمی
strength U استعداد رزمی
strengths U استعداد رزمی
heroic verse U شعر رزمی
tactical missile U موشک رزمی
combat surveillance U مراقبت رزمی
tactical support U پشتیبانی رزمی
combat , elements U یکانهای رزمی
field service U خدمات رزمی
operational route U جاده رزمی
nonbattle U غیر رزمی
field grade U رده رزمی
field exercise U تمرین رزمی
field duty U خدمات رزمی
field army U ارتش رزمی
field commands U یکانهای رزمی
field duty U ماموریت رزمی
field commands U قسمتهای رزمی
damage U ضایعات رزمی
fighting load U بار رزمی
field gun U توپ رزمی
field manual U دستور رزمی
field ration U جیره رزمی
field officer U افسر رزمی
field type U نوع رزمی
field order U دستورالعمل رزمی
field range U میدان تیر رزمی
combat support troops U عدههای پشتیبانی رزمی
field service U پشتیبانی سرویس رزمی
tactical loading U بارگیری رزمی یا جنگی
combat support arms U رسته پشتیبانی رزمی
epic U شعر رزمی حماسه
standard U کالای جانشین رزمی
standards U کالای جانشین رزمی
readiness category U درجه امادگی رزمی
effective strength U استعداد رزمی موثر
field order U دستورعملیاتی دستور رزمی
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
combat control team U تیم کنترل رزمی
level of strength U سطح استعداد رزمی
flyable dud U بدون امادگی رزمی
epics U شعر رزمی حماسه
readiness category U نوع امادگی رزمی
live exercise U تمرین رزمی حقیقی
pioneer unit U یگان مهندسی رزمی
materiel readiness U امادگی رزمی وسایل
combat firing U تمرین تیراندازی رزمی
epos U اشعار رزمی پیشینیان
level of strength U میزان استعداد رزمی
combat support troops U یکانهای پشتیبانی رزمی
combat development U پیشرفت اموزش رزمی
combat load U بار رزمی هواپیما
combat liaison U ربط و ارتباط رزمی
level of effort U تلاش رزمی یکان
attrition U کاهش توان رزمی
level of readiness U سطح امادگی رزمی
field officer U افسر رسته رزمی
combat operations U مرکز عملیات رزمی
unit strength U قدرت رزمی یکان
condition of readiness U وضعیت امادگی رزمی
field U زمینه رزمی صحرایی
combat support arms U یکان پشتیبانی رزمی
combat service support U پشتیبانی خدمات رزمی
fielded U زمینه رزمی صحرایی
combat ready U دارای امادگی رزمی
fields U زمینه رزمی صحرایی
combat pay U فوق العاده رزمی
jujitsu U مادر ورزشهای رزمی
combat information center U مرکز اطلاعات رزمی
combat essential U مورد نیاز حتمی رزمی
tae guk U بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
threat study U بررسی امکانات رزمی دشمن
commitment value U ارزش رزمی یک یکان در درگیریها
combatdrill U تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
strength U قدرت رزمی استعداد نفری
strengths U قدرت رزمی استعداد نفری
strength U توان رزمی تعداد نفرات
field commands U یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
combat resolution U پایین ترین رده رزمی
strengths U توان رزمی تعداد نفرات
trains area U منطقه بنه رزمی یکان
combat commander's insignia U علامت فرماندهی بر یکان رزمی
main battle tank U قوی ترین تانک رزمی
combat crew U خدمه رزمی هواپیما یاخودرو
night cap U گشتی رزمی هوایی شبانه
loss U تلفات جنگی ضایعات رزمی
rhapsode U دوره گردی که اشعار رزمی
battle bill U فهرست استعداد رزمی ناو
build-up U بالا بردن توان رزمی نیروها
build up U بالا بردن توان رزمی نیروها
build-ups U بالا بردن توان رزمی نیروها
army ready material program U برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
tailor U برش دادن ازنظر رزمی به هم مربوط کردن
tactical reconnaissance U براوردموقعیت رزمی در حالتی که درگیری نزدیک است
trouvere U شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
task organization U سازمان دادان برای رزم برش رزمی
locap U گشتی رزمی هوایی مخصوص ارتفاع پست
war footing U حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
zippers U گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
zipper U گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
tailors U برش دادن ازنظر رزمی به هم مربوط کردن
sensed U حس مشترک
sense U حس مشترک
participant U مشترک
participants U مشترک
party line U خط مشترک
common U مشترک
conjoint U مشترک
subscribers U مشترک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com