Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
corporation
U
گروهی از مردم
corporations
U
گروهی از مردم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to handle something
U
چیزی را تحت کنترل آوردن
[وضعیتی یا گروهی از مردم]
colony
U
موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم
[مانند زندان]
colony
U
گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
Other Matches
batch
U
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batches
U
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
democracies
U
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracy
U
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
plebiscite
U
مردم خواست رای قاطبه مردم
popular
U
مردم پسند و مناسب حال مردم
plebiscites
U
مردم خواست رای قاطبه مردم
to never let yourself get to thinking like them
<idiom>
U
نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند
[اصطلاح روزمره]
home rule
U
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
populations
U
تعداد مردم مردم
population
U
تعداد مردم مردم
gregarious
U
گروهی
communally
U
گروهی
congregational
U
گروهی
communal
U
گروهی
group atmosphere
U
جو گروهی
triple
U
سه گروهی
tripled
U
سه گروهی
triples
U
سه گروهی
tripling
U
سه گروهی
trimerous
U
سه گروهی
group theory
U
نظریه گروهی
group velocity
U
سرعت گروهی
quadrilles
U
رقص گروهی
sociogram
U
نگاره گروهی
mass media
U
رسانههای گروهی
batch quantity
U
کمیت گروهی
quadrille
U
رقص گروهی
syntality
U
شخصیت گروهی
intergroup
U
میان گروهی
group test
U
ازمون گروهی
groupware
U
ابزار گروهی
proximate analysis
U
تجزیه گروهی
mameluke
U
عضو گروهی
gang punch
U
منگنه گروهی
esprit de corps
U
روح گروهی
Republican
U
جمهوری گروهی
team teaching
U
تدریس گروهی
Republicans
U
جمهوری گروهی
one shot lubrication
U
روغنکاری گروهی
bulk properties
U
خواص گروهی
group membership
U
عضویت گروهی
collective protection
U
حفافت گروهی
group contagion
U
سرایت گروهی
group interview
U
مصاحبه گروهی
team game
U
بازی گروهی
group discussion
U
بحث گروهی
group acceptance
U
پذیرش گروهی
group drive
U
محرکه گروهی
gang switch
U
کلید گروهی
group frequency
U
بسامد گروهی
media
U
رسانههای گروهی
group factors
U
عاملهای گروهی
espirit de corps
U
روحیه گروهی
clustered devices
U
دستگاههای گروهی
group dynamics
U
پویش گروهی
group printing
U
چاپ گروهی
group structure
U
ساخت گروهی
deck switch
U
کلید گروهی
group consciousness
U
اگاهی گروهی
group pressure
U
فشار گروهی
group norms
U
هنجارهای گروهی
group selector
U
سلکتور گروهی
marathons
U
جلسه گروهی طولانی
marathon
U
جلسه گروهی طولانی
directive group therapy
U
درمان رهنمودی گروهی
group casting
U
ریخته گری گروهی
within group variance
U
پراکنش درون گروهی
gang milling cutter
U
دستگاه فرز گروهی
between group variance
U
پراکنش میان گروهی
group teaming
U
ریخته گری گروهی
group occulating light
U
چراغ ناپیوسته گروهی
synecology
U
بوم شناسی گروهی
ring
[algebraic structure]
U
حلقه گروهی
[ریاضی]
burst
U
گروهی از خطاهای پیاپی .
particular baptists
U
گروهی از تعمید کنندگان
broadside messing
U
ناهار خوری گروهی
cluster controller
U
کنترل کننده گروهی
group identification
U
همانند سازی گروهی
bursts
U
گروهی از خطاهای پیاپی .
activity group therapy
U
درمان با فعالیت گروهی
ochlocracy
U
حکومت عامه یا گروهی ازمردم
synecologic
U
وابسته به بوم شناسی گروهی
bytes
U
گروهی از بیتها یا ارقام باینری
storage pool
U
گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
tetraspore
U
گروهی متشکل ازچهار هاگ
retreat
U
انزوا
[گروهی برای مدتی]
gulps
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulping
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulped
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
cursor
U
گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
group rendezvous
U
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
group teaming plate
U
صفحه ریخته گری گروهی
cursors
U
گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
gulp
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
byte
U
گروهی از بیتها یا ارقام باینری
to be the odd one out
<idiom>
U
نامشابه
[دیگران در گروهی]
بودن
bands
U
گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
band
U
گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
terman group test of mental ability
آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
packaged
U
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
packages
U
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
lashkar
U
گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
package
U
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
eminence
U
پر مقام
[بالا رتبه]
در گروهی یا پیشه ای
retreat
U
گوشه نشینی
[گروهی برای مدتی]
to wriggle one's way
U
بزحمت ازمیان گروهی بیرون امدن
be a fifth wheel
<idiom>
U
آدم اضافی یا زاید
[در گروهی از آدمها]
octet
U
گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
media circus
U
تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
media hype
U
تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
batches
U
گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
batch
U
گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
fox-hunting
U
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
odd man out
<idiom>
U
آدم
[چیز]
اضافه یا زاید
[در گروهی از آدمها]
fox hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
do one's bit (part)
<idiom>
U
کار گروهی بنا به مقدار وقت واستعداد
buzzword
U
کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
batch processing
U
سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
gulps
U
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulping
U
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulp
U
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
cpu
U
گروهی از مدارها که توابع ابتدایی کامپیوتر را انجام می دهند
radical economists
U
منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
gulped
U
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
contact party
U
گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
groups
U
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group
U
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
to call the roll
U
حاضر غایب کردن
[نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
motor pool
U
گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
population
[pop.]
U
مردم
peopling
U
مردم
folk
U
مردم
folks
U
مردم
people
U
مردم
public
U
مردم
peopled
U
مردم
the deaf
U
مردم کر
peoples
U
مردم
the people
U
مردم
enterprise
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
enterprises
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
folders
U
گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS
folder
U
گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS
lombards
U
گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
laotian
U
مردم تایی
population
[pop.]
U
تعداد مردم
mobbed
U
انبوه مردم
public notice
U
آگهی به مردم
most people
U
بیشتر مردم
on the tongues of men
U
سر زبان مردم
the total population
U
همه مردم
other people
U
مردم دیگر
other people
U
سایر مردم
outside opinion
U
رای مردم
outside opinion
U
عقیده مردم
the public
U
عموم مردم
people say
U
مردم می گویند
the american public
U
مردم امریکا
the old
U
مردم سالخورده
the offscourings humanity
U
مردم پست
the multitude
U
توده مردم
the million
U
توده مردم
the many
U
بیشتر مردم
men of intellgence
U
مردم باهوش
many people
U
بسیاری از مردم
Among the people .
U
درمیان مردم
jawsmith
U
مردم فریب
underfed
U
مردم گرسنه
flower people
U
مردم معتقدبهآئینیکهطرفدارصلحوعشقبودند
ombudsmen
U
فریادرس مردم
land n
U
قوم مردم
lao
U
مردم تایی
ombudsman
U
فریادرس مردم
lowest common denominators
U
مردم پذیر
mandrake
U
مردم گیاه
lowest common denominator
U
مردم پذیر
head counts
U
شمارش مردم
manragora
U
مردم گیاه
many people
U
خیلی از مردم
head count
U
شمارش مردم
unsociability
U
مردم گریزی
the dregs of the people
U
مردم پست
hoi polloi
U
توده مردم
rush
U
ازدحام مردم
communism
U
مردم داری
omnibus
U
توده مردم
demography
U
مردم نگاری
sociability
U
مردم امیزی
rucks
U
مردم عادی
omnibuses
U
توده مردم
mob
U
انبوه مردم
rushed
U
ازدحام مردم
misanthropes
U
مردم گریز
anarchy
U
خودسری مردم
unsociable
U
مردم گریز
popular
U
مردم پسند
anthropology
U
مردم شناسی
popularity
U
مردم پسندی
unsocial
U
مردم گریز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com