English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mess sergeant U گروهبان اشپزخانه گروهبان غذا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sergeant U گروهبان
sergeants U گروهبان
serjeant U گروهبان
sarge U گروهبان
gunnery sergeant U گروهبان دو
platoon sergeant U گروهبان دوم
platoon sergeant U گروهبان دسته
sergeant first class U گروهبان دوم
sergeant of the guard U گروهبان پاسدار
first sergeant U گروهبان یکم
top sergeant U گروهبان یکم
sergeant major U گروهبان یکم
supply sergeant U گروهبان اماد
Sgt U مخفف گروهبان
farrier U گروهبان اصطبل
staff sergeant U گروهبان دوم
sergeant of the guard U گروهبان نگهبان
farriers U گروهبان اصطبل
sergeant majors U گروهبان یکم
relief commander U گروهبان پاسدار یا پاسبخش
drill sergeant U گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
central pastry kitchen U اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
kitchens U اشپزخانه
cookery U اشپزخانه
kitchen U اشپزخانه
galley U اشپزخانه
cook hole U اشپزخانه
kitchenware U فروف اشپزخانه
field kitchen U اشپزخانه صحرایی
kitchen stuff U لوازم اشپزخانه
roll kitchen U اشپزخانه متحرک
cook house U اشپزخانه کشتی
cook house U اشپزخانه اردو
utensil U لوازم اشپزخانه
utensils U لوازم اشپزخانه
cook of mess U نوبتچی اشپزخانه
kitchenettes U اشپزخانه کوچک
galley U اشپزخانه کشتی
galley U اشپزخانه قایق
hogwash U گنداب اشپزخانه
caboose U اشپزخانه کشتی
kitchenette U اشپزخانه کوچک
sink U دست شویی اشپزخانه
dressers U میز یاقفسه اشپزخانه
dresser U میز یاقفسه اشپزخانه
sinks U دست شویی اشپزخانه
kitchen utensils U فروف واسباب اشپزخانه
diet kitchen U اشپزخانه بیماران فقیر
culinary U مربوط به اشپزخانه اشپخانهای
pig's wash U گنداب اشپزخانه که به خوکان میدهند
pigwash U گنداب اشپزخانه که بخوکان میدهند
scullery U جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
kitchen cabinet U اشکاف یا گنجه مخصوص فروف اشپزخانه
chuck wagon U واگن اشپزخانه و وسایل اشپزی ترن
sculleries U جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
slop U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopped U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopping U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
sculleries U اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
scullery U اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com