Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
solar eclipse
U
گرفت خورشید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
heliocentric
U
دارای مرکز در خورشید دوار بدور خورشید
eclipse
U
گرفت
eclipsed
U
گرفت
eclipses
U
گرفت
eclipsing
U
گرفت
eclipe of the moon
U
ماه گرفت
the wind rises
U
بادوزیدن گرفت
dynamic dump
U
رو گرفت پویا
tethanus
U
گرفت عضلانی
lunar eclipse
U
گرفت ماه
he went his way
U
راه خودراپیش گرفت
The police stopped me.
U
پلیس جلویم را گرفت
original
U
که از آن می توان کپی گرفت
since the outbreak of the war
U
از روزی که جنگ در گرفت
the doctor bled me
U
دکتراز من خون گرفت
originals
U
که از آن می توان کپی گرفت
irretraceable
U
که نتوان ردانرا گرفت
he prospered in his business
U
کارش بالا گرفت
He was run over by a car.
U
اتوموبیل اورازیر گرفت
dump
U
رو گرفت روبرداری کردن
It caught her eye . She took to it at once . She took a fancy to it .
U
نظرش را گرفت ( جلب کرد )
It was engraved on my mind .
U
درزهنم نقش گرفت ( بست )
he talked himself hoarse
U
انقدرحرف زدکه صدایش گرفت
He went home on leave .
U
مرخصی گرفت رفت منزل
She had a heart attack .
U
قلبش گرفت ( حمله قلبی )
Accidents wI'll happen .
U
جلوی اتفاق رانتوان گرفت
A surge of anger rushed over me .
U
سرا پایم را فرا گرفت
He got the money from me by a trick.
U
با حقه وکلک پول را از من گرفت
Where can I contact Mr …. ?
U
کجا می شود با آقای ….تماس گرفت ؟
She mistook me for somebody else .
U
مرا با یکی دیگر عوضی گرفت
She was transported with joy .
U
شادی تمام وجودش را فرا گرفت
He was granted a grade promotion.
U
یک پایه ترفیع ( ارتقاء درجه ) گرفت
A wave of anger swept over the entire world .
U
موجی از خشم دنیا را فرا گرفت
There is no fault to find with my work.
U
بهانه ای نمی توان بکار من گرفت
This idea took root in my mind.
U
این نظریه درفکرم ریشه گرفت
integrand
U
جملهای که باید تابع اولیه ان را گرفت
His wish was fulfI'lled.
U
آرزویش عملی شد (جامه عمل گرفت )
sol
U
خورشید
the greater lumen
U
خورشید
phoebus
U
خورشید
day star
U
خورشید
daystar
U
خورشید
suns
U
خورشید
sunning
U
خورشید
sunned
U
خورشید
sun
U
خورشید
commensurably
U
چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
he prospered in his business
U
در کار خود کامیاب شد کارش رونق گرفت
I have no fault to find with his work .
U
از کارش هیچ عیبی نمی توان گرفت
melchizedek
U
> ملکی صدق < کاهنی که ازابراهیم عشر گرفت
if
[when]
it comes to the crunch
<idiom>
U
وقتی که اجبارا باید تصمیم گرفت
[اصطلاح]
corona
U
خرمن خورشید
sun's disk
U
قرص خورشید
sol
U
الهه خورشید
parhelion
U
عکس خورشید
mock sun
U
عکس خورشید
perihelion
U
حضیض خورشید
titan
U
خدای خورشید
macule
U
لکه خورشید
samson
U
اهل خورشید
parhelion
U
خورشید کاذب
actinometer
U
پرتوسنج خورشید
heliometer
U
خورشید سنج
actinometre
U
پرتوسنج خورشید
d. of the sun
U
انحراف خورشید
titans
U
خدای خورشید
declination
U
میل خورشید
air thread
U
لعاب خورشید
eclipse of the sun
U
خورشید گرفتگی
sunlight
U
نور خورشید
coronas
U
خرمن خورشید
helium
U
گاز خورشید
Accidents wI'll happen.
U
چلوی تصادف ( قضا وقدر ) رانمی توان گرفت
As the debate unfolds citizens will make up their own minds.
U
در طول بحث شهروند ها خودشان تصمیم خواهند گرفت.
tantalus
U
تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
She resolved to give him a wide berth in future.
[She decided to steer clear of him in future.]
U
او
[زن]
تصمیم گرفت در آینده ازاو
[مرد]
دوری کند.
parheliacal
U
مانند عکس خورشید
helios
U
دارگونه خورشید خورشیدخدا
coronel
U
هاله خورشید وغیره
spectrohelioscope
U
طیف بین خورشید
sunglow
U
فلق و شفق خورشید
sunspot
U
لکه روی خورشید
heliocentric system
U
دستگاه خورشید مرکزی
the setting of the sun
U
غروب کردن خورشید
anthelion
U
هاله رو به روی خورشید
chromatosphere
U
هاله سرخ خورشید
first light
U
اولین طلیعه خورشید
coronal
U
هاله خورشید وغیره
hour angle
U
زاویه ساعتی خورشید
opposition jupiter to the sun
U
تقابل بر جیس با خورشید
solar flare
U
تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
The earth moves round the sun.
U
زمین دوز خورشید می چرخد
heliometer
U
الت پیمایش قطر خورشید
pyrheliometer
U
گرماسنج ونیرو سنج خورشید
gossamery
U
لعاب خورشید پارچه بسیارنازک
sunrises
U
طلوع خورشید تیغ افتاب
sunrise
U
طلوع خورشید تیغ افتاب
The earth moves round the sun .
U
زمین بدور خورشید می گردد
perihelion
U
نزدیکترین نقطه مدار به خورشید
photoheliograph
U
دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now.
U
من فردا با او
[مرد]
تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
air brush
U
برس و مکنده هوایی جهت گرفت پرز اضافی و ذرات زائد فرش
sunlight
U
تابش افتاب انعکاس نور خورشید
to screen one's eyes from the sun
U
از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
aureole
U
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
aureola
U
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
actinogram
U
ثبت تغییرات نیروی اشعهء خورشید
Plants store up the sun's energy.
U
گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
solunar
U
حاصله در اثر خورشید و ماه باهم
spectroheliogram
U
تصویر یک رنگ طیف نمای خورشید
spectroheliograph
U
تصویریک رنگ طیف نمای خورشید
snowblink
U
انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ
midnight sun
U
خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
shoot
U
رصد کردن خورشید یاستارگان باارتفاع سنج
parhelic
U
وابسته به عکس خورشیدیاشمس کاذب مانندعکس خورشید
actinochemistry
U
مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
reversing layer
U
لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
flocculus
U
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
shoots
U
رصد کردن خورشید یاستارگان باارتفاع سنج
copyrights
U
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyright
U
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
autumnal equinox
U
نقطه عبور خورشید ازاستوای نجومی در اول پاییز
camera lucida
U
[ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
actinograph
U
دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
mithra
U
نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
heliometry
U
پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
noises
U
استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
noise
U
استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
helical
U
ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشید قابل رویت است شمسی
langley
U
واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
supernovas
U
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernovae
U
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernova
U
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
sailings
U
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailed
U
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sail
U
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
the early bird catches the worm
<proverb>
U
کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
apolline
U
[نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
engels law
U
ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
the lancet was infected
U
نیشترالوده به میکرب شد نیشتر میکرب گرفت
shoot
U
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoots
U
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
heliograph
U
گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
white out
U
انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
purgation
U
روش باستانی دادرسی در CL که به موجب ان متهم بایستی دوازده تن ازهمسایگان را به بیگناهی خود به شهادت می گرفت ویااز طریق رفتن در اب جوش یا اب یخ یا اتش بیگناهی خودرا ثابت می کرد
hill shading
U
سایه زدن ارتفاعات و تپه هاروی نقشه رنگ کردن ارتفاعات در عکس جهت تابش نور خورشید
twelve tables
U
الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
preemptive multitasking
U
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
merry dancers
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
gossamer
U
لعاب خورشید لعاب عنکبوت
second best theory
U
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
vat dyeing
U
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com