Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
run around
<idiom>
U
گردش درمناطق مختلف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shelf life
U
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
charting
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination
U
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
fractional
U
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
systems analysis
U
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
blocage
U
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
selectable
U
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
symbiosis
U
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
heterogeneous network
U
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
vortex separation
U
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
fdm
U
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
constant displacement pump
U
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
paint program
U
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocates
U
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating
U
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocate
U
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
functions
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common
U
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
flowchart template
U
یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
bussing
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequency
U
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequencies
U
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous
U
مختلف الجنس و مختلف النوع
profile
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life
U
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
equation of exchange
U
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
highways
U
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highway
U
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
hunting design
U
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
decollate
U
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
star design
U
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
canters
U
گردش
progresses
U
گردش
progressed
U
گردش
progress
U
گردش
walking
U
گردش
perambulation
U
گردش
canter
U
گردش
travels
U
گردش
cantered
U
گردش
travel
U
گردش
cantering
U
گردش
traveled
U
گردش
progressing
U
گردش
itineration
U
گردش
left handed rotation
U
گردش به چپ
wrest
U
گردش
wrested
U
گردش
wresting
U
گردش
wrests
U
گردش
gyration
U
گردش
maeander
U
گردش
turns
U
گردش
turn
U
گردش
nutation
U
گردش
on the rove
U
در گردش
paseo
U
گردش
itineracy
U
گردش
gyrations
U
گردش
raced
U
گردش
strolls
U
گردش
strolled
U
گردش
stroll
U
گردش
revving
U
گردش
revved
U
گردش
revs
U
گردش
rev
U
گردش
revolutions
U
گردش
rotation
U
گردش
jaunt
U
گردش
jaunts
U
گردش
races
U
گردش
cycle
U
گردش
runs
U
گردش
run
U
گردش
cycled
U
گردش
cycles
U
گردش
twirls
U
گردش
twirling
U
گردش
twirled
U
گردش
twirl
U
گردش
revolution
U
گردش
traverse
U
گردش
ambulation
U
گردش
circumrotation
U
گردش
movement
U
گردش
excursions
U
گردش
excursion
U
گردش
operation
U
گردش
counterclockwise rotation
U
گردش به چپ
flowine
U
خط گردش
flowline
U
خط گردش
meander
U
گردش
meandering
U
گردش
meanders
U
گردش
race
U
گردش
traversed
U
گردش
traverses
U
گردش
traversing
U
گردش
hike
U
گردش
hiked
U
گردش
hikes
U
گردش
hiking
U
گردش
promenade
U
گردش
promenades
U
گردش
circuit
U
گردش
circuits
U
گردش
flows
U
گردش
meandered
U
گردش
water circulation
U
گردش اب
circulations
U
گردش
periods
U
گردش
period
U
گردش
anticlockwise rotation
U
گردش به چپ
flowed
U
گردش
trips
U
گردش
flow
U
گردش
tripped
U
گردش
trip
U
گردش
circulation
U
گردش
turnover
U
گردش
clockwise rotation
U
گردش به راست
clockwise rotation
U
گردش براست
promenade
U
گردش کردن
promenade
U
گردش رفتن
turnover
U
گردش معاملات
operation
U
گردش جنبش
continous cycle
U
گردش دائمی
circulative
U
گردش کننده
promenades
U
گردش رفتن
angle of rotation
U
زاویه گردش
budget cycle
U
گردش بودجه
cash flow
U
گردش وجوه
capital turnover
U
گردش سرمایه
wheels
U
گردش ناو
wheeling
U
گردش ناو
wheel
U
گردش ناو
cash flows
U
وجوه در گردش
circulating asset
U
دارایی در گردش
circulating capital
U
سرمایه در گردش
promenades
U
گردش کردن
circulation capital
U
سرمایه در گردش
circulation of money
U
گردش پول
currency circulation
U
گردش پول
circulationg air
U
هوای در گردش
gyroscopes
U
گردش بین
rotational speed
U
گردش بر دقیقه
cycles
U
دوره گردش
number of revolutions
U
گردش بر دقیقه
rev
U
گردش بر دقیقه
rpm
U
گردش بر دقیقه
revs per minute
U
گردش بر دقیقه
revolutions per minute
U
گردش بر دقیقه
rambling
U
گردش کننده
rotation in a clockwise direction
U
گردش به راست
roams
U
گردش کردن
cycled
U
دوره گردش
speed of rotation
U
گردش بر دقیقه
volume of sales
U
گردش معاملات
turn-over
U
گردش معاملات
roll
U
چرخش گردش
rolled
U
چرخش گردش
rolls
U
چرخش گردش
peripatetic
U
گردش کننده
cycle
U
دوره گردش
sales
{pl}
U
گردش معاملات
bloodstreams
U
رگ گردش خون
bloodstream
U
رگ گردش خون
roaming
U
گردش کردن
roamed
U
گردش کردن
roam
U
گردش کردن
rotation
U
گردش روتاسیون
circulations
U
مسیر گردش
train ride
U
گردش با قطار
rove
U
گردش کردن
roved
U
گردش کردن
perambulate
U
گردش کردن در
perambulated
U
گردش کردن در
ganders
U
: گردش کردن
gander
U
: گردش کردن
rotation
U
گردش مشاغل
circulation
U
مسیر گردش
revolves
U
گردش کردن
revolved
U
گردش کردن
revolve
U
گردش کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com