English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
circumvolution U گردش حرکت پیچاپیچ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
move of a planet U گردش یا حرکت سیاره
backwash U حرکت اب در نتیجه گردش پروانه
moving pivot U نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
tortuous U پیچاپیچ
convoluted U پیچاپیچ
cochleate U پیچاپیچ
winding U پیچاپیچ
helicoidal U پیچاپیچ
flexuous U پیچاپیچ
meandrous U پیچاپیچ
spiral U پیچاپیچ
spiraled U پیچاپیچ
spiralled U پیچاپیچ
flexural U پیچاپیچ
spirals U پیچاپیچ
rivose U پیچاپیچ
helicine U پیچاپیچ
spiry U پیچاپیچ
spiraling U پیچاپیچ
pampiniform U پیچاپیچ
spiralling U پیچاپیچ
vortiginous U پیچاپیچ مارپیچی
forked lightning U برق پیچاپیچ یاشکسته
chochleate U پیچ وخم دار پیچاپیچ
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
flowchart template U یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
equation of exchange U همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
ambulation U گردش
twirls U گردش
twirling U گردش
circuits U گردش
twirled U گردش
twirl U گردش
canter U گردش
cantered U گردش
cantering U گردش
gyrations U گردش
excursions U گردش
circuit U گردش
excursion U گردش
paseo U گردش
operation U گردش
race U گردش
raced U گردش
on the rove U در گردش
nutation U گردش
circumrotation U گردش
movement U گردش
runs U گردش
run U گردش
races U گردش
canters U گردش
strolled U گردش
water circulation U گردش اب
turn U گردش
maeander U گردش
meanders U گردش
perambulation U گردش
meandering U گردش
meandered U گردش
meander U گردش
turns U گردش
revving U گردش
revolutions U گردش
revolution U گردش
itineracy U گردش
itineration U گردش
left handed rotation U گردش به چپ
rev U گردش
revs U گردش
revved U گردش
stroll U گردش
strolls U گردش
flowline U خط گردش
gyration U گردش
jaunt U گردش
jaunts U گردش
travels U گردش
traveled U گردش
counterclockwise rotation U گردش به چپ
wrests U گردش
wresting U گردش
progressing U گردش
progresses U گردش
progressed U گردش
wrest U گردش
progress U گردش
flowine U خط گردش
wrested U گردش
travel U گردش
promenades U گردش
hiking U گردش
hikes U گردش
hiked U گردش
hike U گردش
traversing U گردش
cycle U گردش
rotation U گردش
flow U گردش
trips U گردش
circulations U گردش
tripped U گردش
circulation U گردش
turnover U گردش
cycled U گردش
flows U گردش
trip U گردش
traverse U گردش
periods U گردش
period U گردش
promenade U گردش
cycles U گردش
traversed U گردش
walking U گردش
anticlockwise rotation U گردش به چپ
traverses U گردش
flowed U گردش
stabile U بدون حرکت بی حرکت
to go for a walk U گردش رفتن
roved U گردش کردن
perambulated U گردش کردن در
roves U گردش کردن
gyre U گردش دایره
go for a walk U گردش رفتن
rove U گردش کردن
rpm U گردش در دقیقه
train ride U گردش با قطار
perambulate U گردش کردن در
fractional rotation U گردش کسری
walkabouts U گردش پیاده
walkabout U گردش پیاده
perambulating U گردش کردن در
field trip U گردش علمی
eyre U گردش دورانی
roam U گردش کردن
excursionist U گردش کننده
excurse U گردش کردن
gander U : گردش کردن
ganders U : گردش کردن
roamed U گردش کردن
roams U گردش کردن
promenade U گردش رفتن
promenade U گردش کردن
flow of expenditure U گردش هزینه
flow of income U گردش درامد
flow of information U گردش اطلاعات
flow direction U جهت گردش
revolve U گردش کردن
revolved U گردش کردن
revolves U گردش کردن
flow of production U گردش تولید
perambulates U گردش کردن در
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com