English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tourbillion U گرداب اتش بازی گردبادی
tourbillon U گرداب اتش بازی گردبادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vortices U گردبادی
tornadic U گردبادی
awhirl U گردبادی
vortexes U گردبادی
vortex U گردبادی
vorticose U گردبادی
eddies U گرداب
eddying U گرداب
gourds U گرداب
gourd U گرداب
whirlpools U گرداب
whirlpool U گرداب
gulf U گرداب
gulfs U گرداب
vortexes U گرداب
whirling U گرداب
eddied U گرداب
whirled U گرداب
whirl U گرداب
vortices U گرداب
vortex U گرداب
rip U گرداب
gulfy U پر گرداب
rips U گرداب
eddy U گرداب
whirls U گرداب
ripped U گرداب
eddies U گرداب کوچک
rips U گرداب دریایی
sea purse U گرداب دریا
free vortex U گرداب ازاد
ripped U گرداب دریایی
eddied U گرداب کوچک
waterspout U ناودان گرداب
seapuss U گرداب دریا
eddy U گرداب کوچک
rip U گرداب دریایی
swirls U گرداب متحرک
waterspouts U ناودان گرداب
swirl U گرداب متحرک
swirled U گرداب متحرک
swirling U گرداب متحرک
eddying U گرداب کوچک
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
maelstrom U طوفان یا گرداب شدید
tide rips U گرداب جذر و مدی دریا
wind spout U لوله ابی که ازفرود امدن ... گرداب تشکیل میشود
scylla U صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
action U بازی
gaming U بازی
actions U بازی
openness U بازی
falconine U بازی
dibasic U دو بازی
hopscotch U بازی لی لی
game U بازی
sportiveŠetc U بازی کن
watermanship U اب بازی
grey hound U سگ بازی
solitaire U تک بازی
solitaires U تک بازی
patulousness U بازی
clearance U بازی
home U بازی
homes U بازی
partie U بازی
play U بازی
plays U بازی
plain dealing U بازی
played U بازی
playing U بازی
basics U بازی
basic U بازی
fun U بازی
slackness U بازی
hustling U بازی هشیارانه
play-act U بازی کردن
rink U یخ بازی کردن
twiddle U بازی کردن
chuck farthing U بازی شیریاخط
cats cradle U نخ بازی سرانگشت
rinks U یخ بازی کردن
cock fighting U خروس بازی
closed game U بازی بسته
rinks U میدان یخ بازی
centre game U بازی مرکزی
hustles U بازی هشیارانه
rink U میدان یخ بازی
football U بازی فوتبال
sand lot U بازی غیررسمی
footballs U بازی فوتبال
cog U حقه بازی
play-acted U بازی کردن
skates U بازی تهاجمی
hustle U بازی هشیارانه
charlatanism U چاچول بازی
play-acting U بازی کردن
play-acting U تو بازی رفتن
play-acts U بازی کردن
play-acted U تو بازی رفتن
play-acts U تو بازی رفتن
charlatanism U زبان بازی
charlatanry U زبان بازی
hustled U بازی هشیارانه
play-act U تو بازی رفتن
choose up game U بازی غیررسمی
cogs U حقه بازی
field of play U زمین بازی
skiing U اسکی بازی
toys U بازی کردن
stanzas U بخشی از بازی
sheep's eyes U نظر بازی
double dealing U حقه بازی
doll play U عروسک بازی
shell game U گردو بازی
stanza U بخشی از بازی
dibs U بازی نرد
power games U بازی قدرتی
toys U اسباب بازی
toy U بازی کردن
favoritism U پارتی بازی
skated U بازی تهاجمی
video game U بازی دیدنی
skate U بازی تهاجمی
half back U میان بازی کن
badminton U بازی بدمینتون
video games U بازی دیدنی
sharp practice U حقه بازی
play on words <idiom> U بازی با کلمات
toy U اسباب بازی
dib U تیله بازی
power game U بازی قدرتی
conjury U شعبده بازی
paraphrase U بازی با الفاظ
paraphrased U بازی با الفاظ
hawking U قوش بازی
cages U بازی بسکتبال
the social evil U جنده بازی
swordplay U فن شمشیر بازی
paraphrases U بازی با الفاظ
paraphrasing U بازی با الفاظ
computer game U بازی کامپیوتری
cage U بازی بسکتبال
rugby U بازی رگبی
dib U قاپ بازی
to keep score U بازی رانگاهداشتن
to make a goal U یک بازی بردن
dangerous play U بازی خطرناک
factionalism U فرقه بازی
cunningly U به حیله بازی
miscast U بد بازی کردن
three knights' game U بازی سه اسب
crampet game U بازی شطرنج
speculation U سفته بازی
To be acting. To put it on . U رل بازی کردن
party politics U حزب بازی
bandying U چوگان بازی کچ
plaything U اسباب بازی
playthings U اسباب بازی
fencing U ششمشیر بازی
achate U مهرهء بازی
surf riding U موج بازی
basketball U بازی بسکتبال
doubled up U بازی دوبل
swordsmanship U شمشیر بازی
skating U اسکیت بازی
acrobacy U بند بازی
acrobatism U ریسمان بازی
bandy U چوگان بازی کچ
bandies U چوگان بازی کچ
bandied U چوگان بازی کچ
stoppage of the game U توقف بازی
trapze U بند بازی
agiotage U سفته بازی
wargaming U بازی جنگ
actuble U بازی کردن
active sodomy U بچه بازی
paperwork U کاغذ بازی
firework آتش بازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com