English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
There is not room no swing a cat . <proverb> U گربه را مجال گذز نیست .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
genet U جانور پستاندارکوچک گوشت خواری شبیه گربه زباد یا گربه معمولی
feline U وابسته به تیره گربه گربه صفت
rooms U مجال
opportunities U مجال
oportunity U مجال
opportunity U مجال
room U مجال
leisure U فرصت مجال
open the door to U مجال دادن به
times U فرصت مجال
to open the door to U مجال دادن
timed U فرصت مجال
life chance U مجال زندگی
time U فرصت مجال
chances U فرصت مجال
chance U فرصت مجال
chancing U فرصت مجال
chanced U فرصت مجال
accessing U دسترسی یا مجال مقاربت
accessed U دسترسی یا مجال مقاربت
access U دسترسی یا مجال مقاربت
accesses U دسترسی یا مجال مقاربت
to be in the running U مجال برد داشتن
All is not gold that glitters. <proverb> U هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk U دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
to stand in one's light U جلو روشنائی کسی را گرفتن مجال ترقی بکسی ندادن
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparent U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open U به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown U اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
it is past all hope U جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
tom cat U گربه نر
felid U گربه
flue U گربه رو
malkin U گربه
ventus's shell U کس گربه
cat گربه
air drain U گربه رو
flues U گربه رو
tomcats U گربه نر
cats U گربه
moggy U گربه
tomcat U گربه نر
grimalkin U گربه
neko U گربه
the cat has nine lives U گربه
puss U گربه
gib cat U گربه نر
wildcats U گربه وحشی
wildcat U گربه وحشی
pussy U گربه وار
reflecting stud U چشم گربه
kitling U بچه گربه
sheat fish U گربه ماهی
lead one a dance U گربه رقصاندن
kitty U بچه گربه
kitties U بچه گربه
lemon grass U گربه دشتی
pussies U گربه وار
cattiness U گربه صفتی
cattily U گربه وار
cats eye U چشم گربه
catling U بچه گربه
cattish U گربه وار
catlike U گربه وار
cathead U کله گربه
caracal U گربه صحرایی
foumart U گربه شمالی
felinity U گربه صفتی
to lead one a dance U گربه رقصاندن
silure U گربه ماهی
tabby cat U گربه خط دار
mewed U صدای گربه
mewing U صدای گربه
tabbies U گربه ماده
tabby U گربه ماده
meow U صدای گربه
meaow U صدای گربه
gatophobia U گربه هراسی
to pull the strings U گربه رقصاندن
ailurophobia U گربه هراسی
galeophobia U گربه هراسی
mew U صدای گربه
kitten U بچه گربه
cat's paws U پنجه گربه
cat's paw U پنجه گربه
cowry U نوعی کس گربه
cowries U نوعی کس گربه
cowrie U نوعی کس گربه
catfish U گربه ماهی
kits U بچه گربه
kit U بچه گربه
kittens U بچه گربه
tiger cat U گربه وحشی
felidae U تیره گربه
cri du chat U گربه اوایی
toms U جنس نر گربه نر
foumart U گربه قطبی
gib cat U گربه اخته
fitchet U گربه قطبی
catty U گربه صفت
catty U شبیه گربه
cattiest U گربه صفت
cattiest U شبیه گربه
cattier U گربه صفت
cattier U شبیه گربه
gib U گوه گربه نر
tom U جنس نر گربه نر
grimalkin U گربه ماده
felid U گربه مانند
Persian cat U گربه ایرانی
abyssinian U نژادی از گربه
heating flue U تنوره گربه رو
civet U گربه زباد
viverrine U شبیه گربه زباد
neko ashi dachi U ایستادن گربه سان
serval U گربه دشتی افریقایی
They fight like cat and dog. U مانند سگ و گربه به هم می پرند.
leopard U پلنگ گربه وحشی
leopards U پلنگ گربه وحشی
tabby cat U گربه ببری یا پلنگی
kittenish U مثل بچه گربه
caterwaul U صدای شیون گربه
cat gets one's tongue <idiom> U گربه زبونش را خورده
gib U گربه صفت بودن
pussy U ریم الود گربه
miaou U صدای گربه میومیو
caterwauled U صدای شیون گربه
to pull the wires U گربه رقصانی کردن
caterwauling U صدای شیون گربه
caterwauls U صدای شیون گربه
viverrine U خانواده گربه زباد
miaows U صدای گربه میومیو
catamount U یکجور گربه دشتی
catamountain U یکجور گربه دشتی
beom seogi U گربه سان ایستادن
miaow U صدای گربه میومیو
miaowing U صدای گربه میومیو
pussies U ریم الود گربه
miaowed U صدای گربه میومیو
fisch U پوست راسو یا گربه قطبی
Siamese cats U گربه چشم ابی ولاغرسیامی
margay U گربه پلنگی امریکای جنوبی
Siamese cat U گربه چشم ابی ولاغرسیامی
play cat and mouse with someone <idiom> U موش و گربه بازی کردن
A cat has nine lives . <proverb> U گربه هفت جان دارد .
The cat dreams of mice. <proverb> U گربه در خواب موش بیند.
hemp nettle U گیاهان جنس کله گربه
fitchew U پوست راسو یا گربه قطبی
linsang U گربه زباد برمه وجاوه
wire pulling U گربه رقصانی تحریک سیاست بازی
cougars U گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
manx cat U گربه اهلی موکوتاه ودم کوتاه
rumpy U یکجور گربه بی دم در جزیره man of isle
cougar U گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
fleas i. doges and cats U کیک هاسگ و گربه را اذیت می کنند
The cat ate the whole mouse. U گربه تمام موش راخورد ( گوشت ،استخوان وغیره )
Two cas and a mouse , two wives in one house , two. <proverb> U دو گربه و یک موش ,دو زن در یک خانه و دو سگ و یک استخوان هرگز سلوکشان نشود .
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
catgut U روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
No matter which way you fling a cat, it will light. <proverb> U گربه را هر طورى بیندازند روى چهار دست و پا پائین مى آید.
return U کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returned U کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returns U کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returning U کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
temporary storage U می نیست
he is not of our number U از ما نیست
he takes no notice of it U نیست
Plug and Play U یچ نیست
isn't U نیست
auxiliary U نیست
auxiliaries U نیست
secondary U نیست
it is well enough U بد نیست
It's not new. نو نیست.
aint U نیست
storage U می نیست
he is out of huomor U سر دماغ نیست
he is none of my friends U او از دوستان من نیست
he is out of his senses U بهوش نیست
it is unsuitable U مناسب نیست
inextinct U نیست نشده
he is out of huomor U سر خلق نیست
he is rather i. than sick U ناخوش نیست
i do not have it in me U از من ساخته نیست
if you please U اگرزحمت نیست
he knows a thing or two U بی تجربه نیست
no object U چیزی نیست
ought not U شایسته نیست
dont mention it U چیزی نیست
he is a bad husband U صرفه جو نیست
he is not willing to go U نیست برود
it is immaterial U چیزی نیست
no trouble U زحمتی نیست
he is not in it U داخل نیست
no hurry U عجلهای نیست
niet le fait U کار او نیست
it is unnecessary U لازم نیست
it needs not U لازم نیست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com