English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
big ticket U گران قیمت
high value U گران قیمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
assay U عیارگیری فلزات گران قیمت
assays U عیارگیری فلزات گران قیمت
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
beyoned price U بی قیمت بسیار گران بها
dear bought U جنس گران خریداری شده خریداری به قیمت گران
We do not usually go places that cost a lot of money. U ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
a white elephant U شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
Hotel accommodation is rather expensive there. U قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
Other Matches
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
heaviest U گران
overpriced U گران
sumptuous U گران
expensive U گران
dears U گران
dearest U گران
dearer U گران
pricey U گران
heavier U گران
onerous U گران
costlier U گران
costliest U گران
at a great penny worth U گران
costly U گران
dear U گران
dearly U گران
heavy U گران
heavies U گران
be too dear U گران بودن
overpriced <adj.> U بسیار گران
too expensive <adj.> U بسیار گران
valuable U گران بها
endears U گران کردن
massive U گران کوه
endeared U گران کردن
dear U گران کردن
endear U گران کردن
high priced U گران بها
high money U پول گران
high interest U بهره گران
stingy U گران کیسه
natatores U شنا گران
massively U گران کوه
deluxe U مجلل گران
highs U سخت گران
dear bought U گران خرید
highest U سخت گران
dears U گران کردن
dearest U گران کردن
dearer U گران کردن
expensively U گران بها
to sell dearly U گران فروختن
high U سخت گران
priceless U بسیار گران
overburden U گران بار شدن
dear bought U گران تمام شده
prohibitory U گران جلوگیری کننده
prohibitive U گران جلوگیری کننده
i paid dear for it U برای من گران تمام شد
exclusive U منحصر بفرد گران
It is too expensive. خیلی گران است.
not too expensive U خیلی گران نباشد.
You have paid too much for your car . U اتوموبیلت را گران خریدی
The price of butter has gone up . butter has become expensive . U کره گران شده
white elephants U گران و پر خرج و کم فایده
white elephant U گران و پر خرج و کم فایده
worth a kings ransom U بسیار گران بها
This is really expensive ! U این چه گران است !
viscosity U قوام گران روی
highest U وافر گران گزاف
highs U وافر گران گزاف
high U وافر گران گزاف
highs U وسیله گران یا با کارایی بالا
i paid dearly for it U بسیار گران برایم تمام شد
high U وسیله گران یا با کارایی بالا
He overcharged us. U پایمان گران حساب کرد
highest U وسیله گران یا با کارایی بالا
costs an arm and a leg <idiom> U [فوق العاده پرخرج یا گران]
pyrrhic victory U پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
She took umbrage at your remark . U سخن شما برایش گران آمد
I paid dearly for this mistake . U این اشتباه برایم گران تمام شد
The hotel has overcharged me . U هتل گران پایم حساب کرده
manganic U دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
glyptics U کنده کاری در روی سنگهای گران بها
A thing you dont want is dear at any price. <proverb> U چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
gem U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
gems U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
thunderscan U یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
pallets U ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
pallet U ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
manganesian U مغنیسایی دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
white elephant U هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white elephants U هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
It is too expensive for me to buy ( purchase ). U برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
Smoking makes you ill and it is also expensive. U سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
He bought them expensive presents, out of guilt. U او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
value U قیمت
nominal U کم قیمت
set (one) back <idiom> U قیمت
values U قیمت
cost U قیمت
At the price of. At the cost of . U به قیمت
valuing U قیمت
bourse U قیمت
equivalents U هم قیمت
all in price U قیمت کل
price line U خط قیمت
price limit U حد قیمت
above rubies U بی قیمت
quotation U قیمت
wage price guideline U قیمت
wage price spiral U قیمت
quotations U قیمت
PR U قیمت
price U قیمت
worth U قیمت
priceless U بی قیمت
prices U قیمت
treasure U ذی قیمت
valueless U بی قیمت
cif U قیمت
invalued U بی قیمت
cost,insurance,freight and exchange(cif& U قیمت
high priced U پر قیمت
equivalent U هم قیمت
just price U قیمت منصفانه
price stability U تثبیت قیمت
price stabilization U تثبیت قیمت
price stability U ثبات قیمت
price stabilization U ثبات قیمت
cost push U فشار قیمت
price system U نظام قیمت
price support U تایید قیمت
price support U حمایت قیمت
offering price U قیمت پیشنهادی
cost unit U قیمت واحد
minimum price U حداقل قیمت
price adjustment U تعدیل قیمت
price list U لیست قیمت
price reduction U کاهش قیمت
incentive price U قیمت تشویقی
decrease in value U نقص قیمت
price responsiveness U کشش قیمت
incentive price U قیمت محرک
just price U قیمت عادلانه
low price U قیمت کمتر
low price U قیمت پائین
price ratio U نسبت قیمت
cut rate U تنزل قیمت
current price U قیمت جاری
conversion price U قیمت تبدیل
constant cost U قیمت ثابت
parity price U قیمت مشابه
competitive price U قیمت جاری
competitive price U قیمت رقابتی
ruling price U قیمت روز
sale price U قیمت فروش
sale price U قیمت حراج
price floor U حداقل قیمت
selling price U قیمت فروش
shadow price U قیمت سایهای
close price U قیمت نزدیک
repurchase price U قیمت بازخرید
regular price U قیمت عادی
price tag U اتیکت قیمت
price theory U نظریه قیمت
monopoly price U قیمت انحصاری
net cash U قیمت مقطوع
pricer U قیمت گذار
least price U حداقل قیمت
net price U قیمت خالص
purchase money U قیمت جنس
oil price U قیمت نفت
parity price U قیمت لایتغیر
last price U قیمت اخر
list price U قیمت فاکتور
reasonable price U قیمت معقول
reasonable price U قیمت عادله
prizer U قیمت گذار
price list U فهرست قیمت
price effect U اثر قیمت
fair price U قیمت مناسب
nominal price U قیمت عادی
fair price U قیمت عادلانه
market price U قیمت بازار
fair price U قیمت منصفانه
price discrimination U تبعیض قیمت
price chiseling U تقلب در قیمت
nominal value U قیمت اسمی
mark up U افزایش قیمت
price ceilings U تثبیت قیمت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com