English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 64 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
connected acyclic graph U گراف همبسته نادوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
connected graph U گراف همبسته
correlated U همبسته
associating U همبسته
associates U همبسته
associated U همبسته
associate U همبسته
agglomerate U همبسته
alloy U همبسته
close-knit U همبسته
alloys U همبسته
correlating U همبسته بودن
correlates U همبسته بودن
alloy U همبسته کردن
alloy U الیاژ همبسته
copper alloy U همبسته کالا
alloys U همبسته کردن
alloys U الیاژ همبسته
correlate U همبسته بودن
correlation U ارتباط همبسته کردن
graphs U گراف
graph U گراف
constitutional graph U گراف سرشتی
ovisac U کیسه گراف
cyclic graph U گراف دوری
graafian follicle U کیسه گراف
graph follower U دنبال گر گراف
graph theory U تئوری گراف
isomorphic graph U گراف هم ریخت
planar graph U گراف مستوی
structural graph U گراف ساختاری
progarm graph U گراف برنامه
reaction graph U گراف واکنش
plots U گراف یا نقشه
complete graph U گراف کامل
plot U گراف یا نقشه
graph invariants U ناورداهای گراف
graph paper U کاغذ گراف
plotted U گراف یا نقشه
spanning tree U زیرگرافی از یک گراف
circle chart U گراف دایره ای [ریاضی]
x axis U بردار افقی گراف
ordinate U محور Y از یک گراف یا نمودار
pie chart U گراف دایره ای [ریاضی]
y axis U بردار عمودی گراف
directed graph U گراف جهت دار
axis U برای مختصات عمودی در گراف
axis U برای مختصات افقی در گراف
z axis U بردار عمق در گراف سه بعدی
age hardening U سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
coordinate U مقادیری که یک نقط ه را روی گراف یا نقشه قرار میدهد
X Y U مختصات برای رسم گراف که x بردار افق و y عمودی است
axis U 1-خط ی که چیزی اطراف آن می چرخد 2-خط مرجعی که پایه مختصات یک گراف است
dynamic U تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
dynamically U تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
presentation software U برنامه نرم افزاری که به کاربر امکان ایجاد نمایش تجاری با گراف و داده و متن و تصویر میدهد
plots U توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plotted U توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plot U توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
kymogram U گراف ثبت شده توسط دستگاه ثبت تغییرات
coordinate U روش نمایش نقط ه روی گراف با استفاده از دو مقدار روی بردارها که در جهت راست یکدیگر قرار دارند
split-screen U نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
split screen U نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com