English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
over a U گذشته ازسن بلوغ یا12سال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
of age <idiom> U بلوغ
puberty U سن بلوغ
nubility U بلوغ
puberty U بلوغ
maturation U بلوغ
maturity U بلوغ
age U سن بلوغ
pubescence U سن بلوغ
growths U بلوغ
adolescence U بلوغ
adult age U سن بلوغ
adultness U بلوغ
pubetry U بلوغ
pubescence U بلوغ
ages U سن بلوغ
growth U بلوغ
economic maturity U بلوغ اقتصادی
impuberty U عدم بلوغ
grow up U به سن بلوغ رسیدن
lack of sufficient age U عدم بلوغ
minority U عدم بلوغ
emotional maturity U بلوغ هیجانی
puberty U بلوغ جنسی
pubertal U وابسته به بلوغ
pubertas praecox U بلوغ زودرس
sexual maturity U بلوغ جنسی
mental maturity U بلوغ ذهنی
nonage U عدم بلوغ
puberal U وابسته به بلوغ
social maturity U بلوغ اجتماعی
minorities U عدم بلوغ
immaturity U عدم بلوغ و رشد
prepuberty U دوره قبل از بلوغ
drive to maturity U حرکت بسوی بلوغ
To attain puberty. U بسن بلوغ رسیدن
preadolescent U شخصیکه هنوز به بلوغ نرسیده
prepuberal U وابسته بدوره قبل از بلوغ
prebubertal U وابسته بدوره قبل از بلوغ
vineland social maturity scale U مقیاس بلوغ اجتماعی واینلند
preadolescence U دوره قبل از بلوغ انسان
gonogenesis U کمال و بلوغ سلول نطفه یاجرثومه
california tests of mental maturity U ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی
imfancy U عدم بلوغ نخستین دوره رشد
columbia mental maturity scale U مقیاس کلمبیا برای بلوغ ذهنی
due out U از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
pronucleus U هسته سلول قابل لقاح پس ازتکمیل دوره بلوغ وورودنطفه به درون تخم جانور
stagnation thesis U فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
and certainly not <conj.> U گذشته از
beyoned the pale U از حد گذشته
aside from U گذشته از
let [leave] alone <conj.> U گذشته از
agone U گذشته
by gone U گذشته
not to mention <conj.> U گذشته از
to say nothing of <conj.> U گذشته از
not to speak of <conj.> U گذشته از
bypast U گذشته
gone by U گذشته
last a U گذشته
over with U گذشته
What is past is past . what is gone is gone . U گذشته ها گذشته
foretime U گذشته
forepast U گذشته
forepassed U گذشته
foreby U گذشته
past U گذشته
yesternight U شب گذشته
due out U گذشته
spun or span U گذشته
last night U شب گذشته
departed U گذشته
preceded U گذشته
asides U گذشته از
bygone U گذشته
historical U گذشته
oldest U گذشته
aside U گذشته از
older U گذشته
old U گذشته
the year past U سال گذشته
forby <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
furthermore <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
the preterite tense U زمان گذشته
ultimo U در ماه گذشته
further [moreover] <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
moreover <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
ultimo U ماه گذشته
besides <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
whish U بسرعت گذشته
additionally <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
upheld U گذشته uphold
outdid U گذشته outdo
bled U گذشته Bleed
pt U زمان گذشته
also [moreover] <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
aside from that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
the present and the past U گذشته و حال
on top of this <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
sware U گذشته swear
sup.latest or last U تازه گذشته
stale cheque U چک تاریخ گذشته
the past tense U زمان گذشته
over and above <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
what is more <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
beyond that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
on top of that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
the present and the past U حال و گذشته
the present and the past U اکنون و گذشته
on to <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
self giving U از خود گذشته
beyond that <adv.> U گذشته از این
on top of that <adv.> U گذشته از این
on to <adv.> U گذشته از این
additionally <adv.> U از این گذشته
also [moreover] <adv.> U از این گذشته
retrospective view [on] U نگاه به گذشته
what is more <adv.> U گذشته از این
over and above <adv.> U گذشته از این
additionally <adv.> U گذشته از این
also [moreover] <adv.> U گذشته از این
aside from that <adv.> U گذشته از این
forby <adv.> U گذشته از این
further [moreover] <adv.> U گذشته از این
in addition <adv.> U گذشته از این
moreover <adv.> U گذشته از این
on top of this <adv.> U گذشته از این
aside from that <adv.> U از این گذشته
what is more <adv.> U از این گذشته
beyond that <adv.> U از این گذشته
further on U از این گذشته
furthermore U از این گذشته
on top of that <adv.> U از این گذشته
on to <adv.> U از این گذشته
in addition <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
besides <adv.> U از این گذشته
forby <adv.> U از این گذشته
further [moreover] <adv.> U از این گذشته
in addition <adv.> U از این گذشته
moreover <adv.> U از این گذشته
on top of this <adv.> U از این گذشته
over and above <adv.> U از این گذشته
over U گذشته اضافی
past U گذشته از ماورای
retrospect U شامل گذشته
retrospect U نگاه به گذشته
expired U گذشته از موعد
furthermore <adv.> U از این گذشته
furthermore <adv.> U گذشته از این
retroactive U معطوف به گذشته
by gone U قدیمی گذشته ها
by gone U چیزهای گذشته
desperado U از جان گذشته
ex post U به اعتبار گذشته
sprang U گذشته gnirps
in a. to this U گذشته ازاین
in the p U درزمان گذشته
last sunday U یکشنبه گذشته
regression U بازگشت به گذشته
bygone U چیزهای گذشته
yesterday U زمان گذشته
over- U گذشته اضافی
desperate U از جان گذشته
exposed U سر راه گذشته
back U عقبی گذشته
backs U عقبی گذشته
besides <adv.> U گذشته از این
yesteryear U سال گذشته
also U گذشته از این
rode U گذشته ride
swore U گذشته sweatr
out of date U از تاریخ گذشته
nostalgia U حسرت گذشته
belated U ازموقع گذشته
belatedly U ازموقع گذشته
past tense U زمان گذشته
next week U هفته گذشته
last year U سال گذشته
lastmonth U ماه گذشته
retrospective falsification U تحریف گذشته
late U تازه گذشته
past years U سالهای گذشته
redolence U خاطرات گذشته
over and above U گذشته ازاین
last week U هفته گذشته
self devoted U از خود گذشته
not to mention U گذشته از قطع نظر از
got U زمان گذشته فعل get
secondary U حاکی از زمان گذشته
came U گذشته فعل امدن
the last two years U دوسال اخیر یا گذشته
one cannot put back the time <proverb> U زمان گذشته نیاید به بر
gladiator U پهلوان از جان گذشته
took U زمان گذشته فعل take
latest U تازه گذشته اینده
passe U کهنه مسلک گذشته
overdue U از موعد گذشته منقضی
gladiators U پهلوان از جان گذشته
ultimo U مربوط به ماه گذشته
ex post facto U شامل اصول گذشته
overdue draft U برات سررسید گذشته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com