Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
association pathway
U
گذرگاه ارتباطی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overpass
U
گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
overpasses
U
گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
underpass
U
گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
underpasses
U
گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
HyperTerminal
U
برنامه ارتباطی که در ویندوز وجود دارد و به کاربر امکان صدا کردن کامپیوتر راه دور از طریق مودم و فایلهای ارتباطی میدهد
ferry
U
گذرگاه
ferrying
U
گذرگاه
bypass
U
گذرگاه
ferries
U
گذرگاه
bypassed
U
گذرگاه
bypasses
U
گذرگاه
pathway
U
گذرگاه
crossing
U
گذرگاه
busses
U
گذرگاه
bussing
U
گذرگاه
gateway
U
گذرگاه
gateways
U
گذرگاه
bypassing
U
گذرگاه
pathways
U
گذرگاه
ferried
U
گذرگاه
trajectory
U
گذرگاه
passed
U
گذرگاه
passageway
U
گذرگاه
pass
U
گذرگاه
passageways
U
گذرگاه
path
U
گذرگاه
causeway
U
گذرگاه
causeways
U
گذرگاه
road
U
گذرگاه
roads
U
گذرگاه
defile
U
گذرگاه
defiled
U
گذرگاه
defiles
U
گذرگاه
defiling
U
گذرگاه
trajectories
U
گذرگاه
passes
U
گذرگاه
bussed
U
گذرگاه
passage
U
گذرگاه
passages
U
گذرگاه
buses
U
گذرگاه
bused
U
گذرگاه
paths
U
گذرگاه
bus
U
گذرگاه
gang way
U
گذرگاه
run way
U
گذرگاه
allure
U
گذرگاه
alura
U
گذرگاه
alure
U
گذرگاه
passage way
U
گذرگاه
busing
U
گذرگاه
ailure
U
گذرگاه
channel
U
گذرگاه ابی
channeled
U
گذرگاه ابی
shaft tunnel
U
گذرگاه محور
shaft tunnel
U
گذرگاه شفت
arcade
U
گذرگاه طاقدار
channeling
U
گذرگاه ابی
traject
U
عبور گذرگاه
system bus
U
گذرگاه سیستم
channelled
U
گذرگاه ابی
gangways
U
راهرو گذرگاه
aisle
U
گذرگاه طولی
channels
U
گذرگاه ابی
level crossing
U
گذرگاه همکف
level crossings
U
گذرگاه همکف
gangway
U
راهرو گذرگاه
partial two level forked junction
U
گذرگاه زیر و رو
storm lane
U
گذرگاه طوفان
archway
U
گذرگاه طاقدار
narrows
U
گذرگاه تنگ
control bus
U
گذرگاه کنترل
beach exit
U
گذرگاه ساحلی
bidirectional bus
U
گذرگاه دوطرفه
bidirectional bus
U
گذرگاه دوسویه
bus driver
U
محرک گذرگاه
cattle crossing
U
گذرگاه چارپایان
bus system
U
سیستم گذرگاه
by pass
U
گذرگاه فرعی
cart crossing
U
گذرگاه ارابه
archways
U
گذرگاه طاقدار
pedestrian crossings
U
گذرگاه پیاده
pedestrian crossings
U
گذرگاه پیادگان
pedestrian crossing
U
گذرگاه پیاده
motor path
U
گذرگاه حرکتی
fishway
U
گذرگاه ماهی
internal bus
U
گذرگاه داخلی
nerve path
U
گذرگاه عصبی
exhaust passage
U
گذرگاه خروجی
data bus
U
گذرگاه داده
pedestrian crossing
U
گذرگاه پیادگان
mid channel buoy
U
بویه میان گذرگاه
input output bus
U
گذرگاه ورودی- خروجی
partial two level forked junction
U
گذرگاه زیر و زبر
external auditory meatus
U
گذرگاه برونی گوش
way
U
راه عبور گذرگاه
busses
U
بااتوبوس رفتن گذرگاه
bus
U
بااتوبوس رفتن گذرگاه
bused
U
بااتوبوس رفتن گذرگاه
buses
U
بااتوبوس رفتن گذرگاه
bussing
U
بااتوبوس رفتن گذرگاه
bussed
U
بااتوبوس رفتن گذرگاه
busing
U
بااتوبوس رفتن گذرگاه
bypass
U
کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
bypassed
U
کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
bypasses
U
کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
bypassing
U
کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
gorging
U
گذرگاه تنگ بین دو کوه
gorges
U
گذرگاه تنگ بین دو کوه
gorged
U
گذرگاه تنگ بین دو کوه
gorge
U
گذرگاه تنگ بین دو کوه
diasy chain
U
انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
middle ground buoy
U
بویه زمین میان گذرگاه
pass
U
گذرگاه کارت عبور گذراندن
passed
U
گذرگاه کارت عبور گذراندن
address bus
گذر آدرس گذرگاه نشانی
passes
U
گذرگاه کارت عبور گذراندن
absorption
U
[گذرگاه بین جرز و سطح دیوار]
tubal
U
وابسته به لوله رحمی یا گذرگاه تخم
dromos
U
[راهروی باریک و طولانی به گذرگاه کندویی]
tie line
U
خط ارتباطی
disconnectedness
U
بی ارتباطی
irrelation
U
بی ارتباطی
long distance line
U
خط ارتباطی
inconsequence
U
بی ارتباطی
incorerence rency
U
بی ارتباطی
communication line
U
خط ارتباطی
ppd
U
Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
communication network
U
شبکه ارتباطی
communication link
U
اتثال ارتباطی
communication circuit
U
مدار ارتباطی
association areas
U
مناطق ارتباطی
answer/originate
U
رسانه ارتباطی
communication interface
U
میانجی ارتباطی
communication device
U
دستگاه ارتباطی
association neuron
U
نورون ارتباطی
association nuclei
U
هستههای ارتباطی
communication channels
U
وسایل ارتباطی
communication protocol
U
پروتکل ارتباطی
communication system
U
نظام ارتباطی
communications terminal
U
ترمینالهای ارتباطی
communication channel
U
کانل ارتباطی
communication cable
U
کابل ارتباطی
communication channel
U
کانال ارتباطی
communication link
U
پیوند ارتباطی
trunk cable
U
کابل ارتباطی
network
U
شبکه ارتباطی
relationship therapy
U
درمان ارتباطی
routes of communication
U
کانالهای ارتباطی
routes of communication
U
مسیرهای ارتباطی
networks
U
شبکه ارتباطی
communication channel
U
مجرای ارتباطی
telecommunication cable
U
کابل ارتباطی
long distance cable
U
کابل ارتباطی
bands
U
مدار ارتباطی که سیگنال
frontal association area
U
منطقه ارتباطی پیشانی
receives
U
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
receive
U
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
line of communications
U
خطوط ارتباطی زمین
communication control character
U
کاراکتر کنترل ارتباطی
communication
U
مراوده وسایل ارتباطی
band
U
مدار ارتباطی که سیگنال
engineering circuit
U
کانال ارتباطی فنی
disrelation
U
عدم ارتباط بی ارتباطی
daisy chain interrupt
U
یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
air ground liaison code
U
کدهای ارتباطی زمینی وهوایی
dedicated
U
خط ارتباطی برای کار خاص
paths
U
مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
connect
U
اتصال دو نقط ه مدار یا شبکه ارتباطی
path
U
مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
channeling
U
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
channeled
U
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
channel
U
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
channelled
U
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
answered
U
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
optical
U
سیستم ارتباطی با استفاده از فیبر نوری
connects
U
اتصال دو نقط ه مدار یا شبکه ارتباطی
answering
U
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
channels
U
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
answer
U
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
answers
U
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
crosstalk
U
واسط بین دو کابل ارتباطی یا کانال
telematics
U
واسط پردازش داده و وسایل ارتباطی
narrow band ISDN
U
نام دیگر سیستم ارتباطی ISDN
link
U
مسیر ارتباطی یا کانال بین دو قطعه یا وسیله
holdup
U
بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه
channeled
U
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
analog
U
خط ارتباطی که خط وط آنالوگ مانند صوت را منتقل میکند
readying
U
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
ready
U
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
channeling
U
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
outputs
U
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
output
U
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
channel
U
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
readied
U
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
channels
U
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
readies
U
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
channelled
U
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
positive
U
سیگنال ارتباطی که صحت یک پیام را بیان میکند
bridges
U
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
analogue
U
خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند صوت را منتقل می کنند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com