English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
accept as true U گاهی پس از accept بمعنی پذیرفتن لفظ of می اورند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in and out U گاهی تو و گاهی بیرون
they serve it with butter U با کره انرامی اورند
gum senegal U یکجورصمغ عربی که ازسنگال می اورند
solids press down U دج ها سوی پایین فشار می اورند
oyster bar U میخانهای که صدف برای مردم می اورند
flesh brush U لیف یادستکشی که بتن مالیده خون رابگردش درمی اورند
rain box U صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
gargoyles U ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
gargoyle U ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
now ....now U گاهی ....گاهی
whilom U گاهی
occasionally <adv.> U گاهی
once in a way U گاهی
once in a while <adv.> U گاهی
somewhen U گاهی
frequently [quite often] <adv.> U گاهی
sometimes U گاهی
now and a U گاه گاهی
from time to time U گاه گاهی
infrequently U گاه گاهی
at times U گاه گاهی
once in a blue moon U گاه گاهی
every now and then U گاه گاهی
bearing stress U تنش تکیه گاهی
anchoring effect U اثر تکیه گاهی
support conditions U شرایط تکیه گاهی
bearing pressure U فشار تکیه گاهی
anchorage distance U فاصله تکیه گاهی
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
precious metals U سیم وزرو گاهی پلاطین
hit and miss U گاهی موفق وگاهی مغلوب
he makes occasional mistakes U گاه گاهی اشتباه میکند
bearing pressure on foundation U فشار تکیه گاهی شالوده
off and on U گاهی هرچند وقت یکبار
now and then a guest w come U گاه گاهی میهمانی می رسید
gapped scale U گاهی که چند نت ان حذف شده باشد
lutine bell U زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
casual poor U کسیکه گاه گاهی نیازمند اعانه میشود
It is one of those things. U گاهی پیش می آید ،دیگر چه می شود کرد
huck aback U حولهای پارچه نخ وکتان که گاهی گلداردرست می کنند
chugs U صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chug U صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chugged U صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chugging U صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
brochure U کتاب کوچک صحافی نشده که گاهی جلدکاغذی دارد
brochures U کتاب کوچک صحافی نشده که گاهی جلدکاغذی دارد
mastigophoran U اغازیان تک سلولی تاژکدار که گاهی جزء جلبک محسوبند
expansion bearing U تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
fox fire U نور وتشعشعی که گاهی ازچوبهای پوسیده ساطع میگردد
echolalia U تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
corposant U گلولههای روشنایی که گاهی درهوای طوفانی بردکلهای کشتی دیده م
epicanthus U لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
cantilever U تیرکی که تنها در یک انتهابصورت صلب به تکیه گاهی متصل شده است
natural erosion U فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
all- U : بمعنی
allo U بمعنی
all U : بمعنی
karakul U کاراکول [نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
actino U پیشوندی بمعنی
agro U : پیشوند بمعنی
micro U پیشوندی بمعنی
amphi U پیشوندیست بمعنی
micros U پیشوندی بمعنی
amph U پیشوندیست بمعنی
bad break U مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود
admixtures U موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
phage U پسوندی بمعنی خورنده
mal U پیشوندی بمعنی بد و مضر
acephalo U پیشوندیست یونانی بمعنی
hepta U پیشوندی بمعنی هفت
hept U پیشوندی بمعنی هفت
neo U پیشوند بمعنی جدید
ads U مانندad-hoc که بمعنی
Mon U پیشوند بمعنی " یک "و " تک " و " واحد"
neo- U پیشوند بمعنی جدید
semis U پیشوندی بمعنی : نیم
ad U مانندad-hoc که بمعنی
macs U پیشوندی بمعنی " فرزند"
mac U پیشوندی بمعنی " فرزند"
uni U پیشوندیست بمعنی "یک " و"واحد" و "تک "
co- U پیشوندیست بمعنی با و باهم
Co U پیشوندیست بمعنی با و باهم
in the p sense of the word U بمعنی واقعی کلمه
mono U پیشوند بمعنی " یک "و " تک " و " واحد"
semi U پیشوندی بمعنی : نیم
drawing U روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawings U روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
allow U پذیرفتن
hears U پذیرفتن
allows U پذیرفتن
hear U پذیرفتن
take by storm <idiom> U پذیرفتن
admits U پذیرفتن
admitting U پذیرفتن
admit U پذیرفتن
take in U پذیرفتن
allowing U پذیرفتن
accept U پذیرفتن
accepting U پذیرفتن
accepts U پذیرفتن
to take in U پذیرفتن
embrace U پذیرفتن
embraced U پذیرفتن
embracing U پذیرفتن
vouchsafed U پذیرفتن
vouchsafing U پذیرفتن
vouchsafes U پذیرفتن
vouchsafe U پذیرفتن
embraces U پذیرفتن
sophy U پسوندی بمعنی " دانش "و " شناسی "
picto U پیشوندی بمعنی عکس وتصویر
acousis U پسوندیست در زبان لاتین بمعنی
genesis U پسوند بمعنی ایجاد کننده
UN U پیشوند بمعنی "لا" و " نه " وغیر و "عدم " و "نا"
acousia U پسوندیست در زبان لاتین بمعنی
aces U پیشوندی ازکلمه acetic بمعنی
ace U پیشوندی ازکلمه acetic بمعنی
ad U حرف اضافه لاتینی بمعنی
ads U حرف اضافه لاتینی بمعنی
hydro U پیشوندهایی بمعنی ابدار و ابزی
helmintho U کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
hydr U پیشوندهایی بمعنی ابدار و ابزی
igni U پیشوندی است بمعنی اتش
un- U پیشوند بمعنی "لا" و " نه " وغیر و "عدم " و "نا"
greco U پیشوند بمعنی یونان و یونانی
helminth U کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
cardia U کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
infra U پیشوندی بمعنی زیر و پایین وپست
polys U پیشوندی بمعنی چند و بسیار وبس
poly U پیشوندی بمعنی چند و بسیار وبس
cardio U کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
cardi U کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
demi U پیشوندی است بمعنی " نیم " و"نصف "
diabol U کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
pseudo U پیشوند بمعنی " کاذب " و "ساختگی " و " دروغ "
diabolo U کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
icosi U پیشوندی بمعنی بیست وبیست تایی
supra U پیشوندی بمعنی بالا و روی ومافوق
pans U قاب پیشوندی بمعنی همه وسرتاسر
pan- U قاب پیشوندی بمعنی همه وسرتاسر
pan U قاب پیشوندی بمعنی همه وسرتاسر
over- U پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
turbo U پیشوندی بمعنی توربینی ووابسته به توربین
arch U : پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
arch- U : پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
over U پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
pseuds U پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
ado U مصدرحال فعل do toمثل ado have to بمعنی
arches U : پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
zoos U :پیشوند بمعنی حیوان- جانورو متحرک
zoo U :پیشوند بمعنی حیوان- جانورو متحرک
pseud U پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
turbos U پیشوندی بمعنی توربینی ووابسته به توربین
to snatch at U باشتیاق پذیرفتن
adopting U به فرزندی پذیرفتن
to run away with U باشتاب پذیرفتن
co-opt U بهمکاری پذیرفتن
deigning U لطفا پذیرفتن
co opt U بهمکاری پذیرفتن
adopts U به فرزندی پذیرفتن
deign U لطفا پذیرفتن
deigned U لطفا پذیرفتن
receive U رسیدن پذیرفتن
acceptance of goods U پذیرفتن کالا
adopt U به فرزندی پذیرفتن
stretch a point <idiom> U اتفاقی پذیرفتن
snap up U بیدرنگ پذیرفتن
hearken U بگوش دل پذیرفتن
co-opts U بهمکاری پذیرفتن
deigns U لطفا پذیرفتن
risks U پذیرفتن خطر
risking U پذیرفتن خطر
acculturate U فرهنگ پذیرفتن
risked U پذیرفتن خطر
filiate U بفرزندی پذیرفتن
adoption U به فرزندی پذیرفتن
risk U پذیرفتن خطر
co-opting U بهمکاری پذیرفتن
honor U پذیرفتن برات
co-opted U بهمکاری پذیرفتن
receives U رسیدن پذیرفتن
grapho U پیشوند بمعنی نوشته و ثبت شده و نوشتن
non U پیشوندی است بمعنی >منفی <یا >خیر< و غیر
ants U : پیشوندیست بمعنی >ضد< و >مخالف < و>درعوض < و >بجای < وغیره
acro U پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
ant U : پیشوندیست بمعنی >ضد< و >مخالف < و>درعوض < و >بجای < وغیره
abs U پیشوندیست لاتینی که همان پیشوند ab میباشد و بمعنی
acr U پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
acantho U کلمهء پیشوندی بمعنی خار وخادار میباشد
ante U : پیشوندی است بمعنی- پیش- و- قبل از- و-درجلو-
autos U پیوندیست بمعنی " خود" و " وابسته بخود" و " خودکار".
intra U پیشوند بمعنی در داخل ودرتوی و در درون و درمیان
aut U پیوندیست بمعنی " خود" و " وابسته بخود" و" خودکار"
auto U پیوندیست بمعنی " خود" و " وابسته بخود" و " خودکار".
listen U پذیرفتن استماع کردن
co-opting U بعنوان همقطار پذیرفتن
to take a bet U پذیرفتن گرویا شرط
co-opts U بعنوان همقطار پذیرفتن
listened U پذیرفتن استماع کردن
pig in a poke <idiom> U چشم بسته پذیرفتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com