Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dazzle
U
کوری موقت
dazzled
U
کوری موقت
dazzles
U
کوری موقت
dazzling
U
کوری موقت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
suspension of arms
U
اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
protempore
U
موقت شاغل مقامی بطور موقت
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
nyctalopia
U
شب کوری
cecity
U
کوری
night blindness
U
شب کوری
curie
U
کوری
blindness
U
کوری
snowblindness
U
برف کوری
amaurosis scacchistica
U
کوری شطرنجی
chess blindness
U
کوری شطرنجی
glaucoma
U
کوری تدریجی
purblindness
U
نیم کوری
day blindness
U
روز کوری
color blindness
U
رنگ کوری
curie's law
U
قانون کوری
curie constant
U
ثابت کوری
snow blindness
U
برف کوری
curie point
U
نقطه کوری
daltonism
U
رنگ کوری
curie temperature
U
دمای کوری
protanopia
U
سرخ کوری
mind blindness
U
کوری ادراکی
achropsia
U
کوری رنگ
achromatopsy
U
رنگ کوری
snow blind
U
برف کوری
violet blindness
U
بنفش کوری
achropsia
U
رنگ کوری
hemi anopia
U
نیم کوری
magnetic transition temperature
U
نقطه کوری
magnetic transition point
U
نقطه کوری
word-blindness
U
واژه کوری
word blindness
U
واژه کوری
hemi anopsia
U
نیم کوری
achromatopsia
U
رنگ کوری کامل
parachromatopsia
U
رنگ کوری ناقص
parachromopsia
U
رنگ کوری ناقص
partial color blindness
U
رنگ کوری ناقص
dichromatopsia
U
رنگ کوری دوفامی
hemeralopia
U
مرض روز کوری
curie weiss law
U
قانون کوری- وایس
glimmer
U
کور کوری کردن
glimmers
U
کور کوری کردن
To the envy of our enemies .
U
به کوری چشم دشمن
glimmered
U
کور کوری کردن
total color blindness
U
رنگ کوری کامل
achromatism
U
رنگ کوری کامل
holding anchorage
U
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
tetartanopia
U
رنگ کوری ابی- زرد
blue yellow blindness
U
رنگ کوری ابی- زرد
red green blindness
U
رنگ کوری سبز- قرمز
blow it (something)
<idiom>
U
کوری عصا کش کور دگرشود
flash blindness
U
کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
eyestrings
U
ضمائم چشمی که سابقا معتقد بودند هنگام کوری ومرگ از هم گسیخته می گردد
adhoc
U
موقت
pro tempore
U
موقت
interim
U
موقت
intrim
U
موقت
makeshift
U
موقت
pontoon bridge
U
پل موقت
temporary
U
موقت
provisional
U
موقت
pontoon
U
پل موقت
pontoons
U
پل موقت
stopgap
U
چاره موقت
buffer
U
حافظه موقت
suspension
U
اخراج موقت
drop tank
U
تانک موقت
interim certificates
U
گواهی موقت
interim financing
U
پرداخت موقت
modus vivendi
U
توافق موقت
interim plan
U
برنامههای موقت
coffer dam
U
سد انحرافی موقت
charge d'affaires of the embassy
U
کاردار موقت
blackouts
U
بیهوشی موقت
false work
U
حائل موقت
debarkation hospital
U
بیمارستان موقت
suspensions
U
اخراج موقت
cofferdam
U
بند موقت
detention pending trial
U
حبس موقت
stopgaps
U
چاره موقت
bridging leon
U
اعتبار موقت
bridging leon
U
وام موقت
blackout
U
بیهوشی موقت
temporary structures
U
ساختمانهای موقت
short time duty
U
کار موقت
temporary works
U
کارهای موقت
temporary duty
U
شغل موقت
term insurance
U
بیمه موقت
armistice
U
صلح موقت
the pro tem chief
U
رئیس موقت
armistices
U
صلح موقت
tentative
U
ازمایشی موقت
lean-to
U
پناهگاه موقت
lean-tos
U
پناهگاه موقت
temporary duty
U
ماموریت موقت
suspension of arms
U
اتش بس موقت
temporary wife
U
زوجه موقت
temporary storage
U
حافظه موقت
temporary storage
U
انباره موقت
temporary road
U
راه موقت
temporary marriage
U
ازدواج موقت
temporary hardness
U
سختی موقت
temporary gauge
U
اشل موقت
temporalty
U
بطور موقت
temporal life
U
زندگی موقت
tabernacle
U
پرستشگاه موقت
provisional
U
به طور موقت
timbering
U
چوبست موقت
bretise
U
سنگر موقت
kluged
U
ترسیم موقت
modulus vivendi
U
قار موقت
protem
U
موقتا موقت
brettys
U
سنگر موقت
bretisee
U
سنگر موقت
x site
U
انبار موقت
bretess
U
سنگر موقت
provisional scrip
U
تصدیق موقت
bretex
U
سنگر موقت
bretesse
U
سنگر موقت
ischemia
U
کم خونی موقت
temporarily
U
بطور موقت
alternate water terminal
U
بارانداز ابی موقت
air commodore
U
سرتیپ موقت هوایی
hard
U
خطای موقت در سیستم
shell
U
برنامه خروج موقت
harder
U
خطای موقت در سیستم
hardest
U
خطای موقت در سیستم
acting sublieutenant
U
ناوبان دوم موقت
shelling
U
برنامه خروج موقت
shells
U
برنامه خروج موقت
provisional scrip
U
تصدیق موقت سهام
pontonier
U
مامور پل موقت سازی
lapsing
U
برگشت انحراف موقت
lapses
U
برگشت انحراف موقت
provisionally
U
بطور موقت عجالتا"
provisional statement
U
صورت وضعیت موقت
drug holiday
U
ترک موقت دارو
provisional order
U
دستور موقت اداری
provisional assignee
U
مدیر تصفیه موقت
pontoneer
U
مامور پل موقت سازی
locumtenens
U
کفیل جانشین موقت
kludge
U
سخت افزار موقت
interim injunction
U
حکم توقیف موقت
juryrig
U
برپا کردن موقت
provisorily
U
بطور شرطی یا موقت
rendezvous area
U
منطقه تجمع موقت
transient ischemia
U
کم خونی موضعی موقت
convening authority
U
مقام صلاحیتدار موقت
pontoons
U
پل موقت نظامی زدن
shadow memory
U
حافظه ثانوی موقت
beach dump
U
انبار موقت ساحلی
scrip
U
گواهی نامه موقت
convening authority
U
فرماندار موقت نظامی
cover note
U
بیمه نامه موقت
covering note
U
بیمه نامه موقت
lapse
U
برگشت انحراف موقت
pontoon
U
پل موقت نظامی زدن
juryrig
U
سوار کردن موقت وسایل
keyboard buffer
U
حافظه موقت صفحه کلید
progress payments
U
پرداختهای موقت یا علی الحساب
time charter
U
کرایه کردن موقت کشتی
fifo
U
فضای ذخیره سازی موقت
kludge
U
سیستم نرم افزار موقت
quia timet
U
قرار تامین دستور موقت
parleys
U
مذاکره درباره صلح موقت
tenancies
U
مدت اجاره مالکیت موقت
truces
U
قرارداد متارکه موقت جنگ
truces
U
متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
register
U
ذخیره موقت دستورات اجرایی
parley
U
مذاکره درباره صلح موقت
parleyed
U
مذاکره درباره صلح موقت
truce
U
قرارداد متارکه موقت جنگ
stopgap
U
وسیله موقت دریچه انسداد
stopgaps
U
وسیله موقت دریچه انسداد
parleying
U
مذاکره درباره صلح موقت
truce
U
متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
registering
U
ذخیره موقت دستورات اجرایی
tenancy
U
مدت اجاره مالکیت موقت
registers
U
ذخیره موقت دستورات اجرایی
transients
U
خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
clipboards
U
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
prints
U
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
secondary
U
وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
printed
U
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
transient
U
خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
jumpers
U
اتصال موقت روی تخته مدار
blips
U
عقب زدن اتومبیل بطور موقت
blip
U
عقب زدن اتومبیل بطور موقت
transients
U
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
print
U
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
clipboard
U
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
dazzles
U
سوسو زدن کور کردن موقت
dazzled
U
سوسو زدن کور کردن موقت
dazzling
U
سوسو زدن کور کردن موقت
coffer-dam
U
[مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها]
jumper
U
اتصال موقت روی تخته مدار
outputs
U
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
output
U
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
transient
U
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com