Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electroluminescing
U
که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electroluminescent
U
قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
answering
U
tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answered
U
tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answer
U
tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answers
U
tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
gate
U
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gates
U
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate
U
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gates
U
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
amplifier
U
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
NOR function =
U
مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
calculators
U
ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
calculator
U
ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
amplifiers
U
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
NOT function
U
مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
MAPI
U
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را نشان میدهد
communication
U
مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد
bayonetting
U
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
multiplan
U
یک صفحه گسترده الکترونیکی که شبکه بزرگی برای ورودی ها میدهد
bayonetted
U
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
bayonets
U
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
analyzer
U
وسیله آزمایش الکترونیکی که الگوهای مختلف سیگنال را نمایش میدهد
bayonet
U
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
and
U
دروازه الکترونیکی که تابع "و" منط قی را روی سیگنالهای الکتریکی انجام میدهد
filter
U
مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
captions
U
کامپیوتر یا وسیله الکترونیکی که به کاربر امکان میدهد به یک ترتیب ویدیویی نام یا عنوان بدهد
caption
U
کامپیوتر یا وسیله الکترونیکی که به کاربر امکان میدهد به یک ترتیب ویدیویی نام یا عنوان بدهد
bandpass filter
U
فیلتر الکترونیکی که به فرکانسهای خالص اجازه عبور میدهد و سایر فرکانسها را ترد میکند
filters
U
مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
band project filter
U
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
modulator
U
مدار الکترونیکی که سیگنال را طبق سیگنال اعمال شده تغییر میدهد
diode
U
قطعه الکترونیکی که به جریان الکتریک اجازه عبور از یک جهت ونه جهت دیگر میدهد
rubber banding
U
قابلیتی از CAD که به یک مولفه اجازه میدهد تا درطول صفحه نمایش بوسیله قلم الکترونیکی یا دستگاه ماوس به مکان مورد نظرکشیده شود
quoting
U
خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
it is insensitive to light
U
روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
iceblink
U
روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
dissemination
U
انتشار اخبار انتشار اطلاعات
solid-state
U
وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
midi
U
واسط سری که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند. واسط MIDI سیگنالهای را از کنترولر یا کامپیوتر که دستورات مختلفی برای قط عات می نویسد انتقال میدهد
flash
U
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashes
U
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashed
U
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
electronic office
U
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
ebam
U
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
electronic element
U
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
white
U
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter
U
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whitest
U
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
e mail
U
علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
electrosensitive printer
U
چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
logical
U
حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
dma
U
UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
coordinated illumination
U
روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
electro optics
U
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
graphics
U
پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
ToolTips
U
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
report
U
انتشار
issues
U
انتشار
currency
U
انتشار
progation
U
انتشار
reported
U
انتشار
currencies
U
انتشار
pervasion
U
انتشار
publishment
U
انتشار
omission
U
انتشار
diffusion
U
انتشار
issue
U
انتشار
dissemination
U
انتشار
issued
U
انتشار
dispersion
U
انتشار
omissions
U
انتشار
propagation
U
انتشار
publication
U
انتشار
newsreader
U
انتشار
issuance
U
انتشار
effluxion
U
انتشار
promulgation
U
انتشار
effluence
U
انتشار
publicity
U
انتشار
spreading
U
انتشار
irradiation
U
انتشار
incidence
U
انتشار
reports
U
انتشار
publications
U
انتشار
proclamation
U
انتشار
proclamations
U
انتشار
broadcasts
U
انتشار
broadcast
U
انتشار
emission
U
انتشار
emissions
U
انتشار
electron emmission
U
انتشار الکترون
circulations
U
انتشار جریان
load spread
U
انتشار نیرو
money creation
U
انتشار پول
antenna pattern
U
انتشار انتن
light emission
U
انتشار نور
immission
U
انتشار خارجی
newsworthy
U
قابل انتشار
image speard
U
انتشار تصویر
emissivity
U
قابلیت انتشار
diffusible
U
قابل انتشار
diffusion coefficient
U
ضریب انتشار
electronic emission
U
انتشار الکترونها
publish
U
انتشار دادن
to bruit abroad
انتشار دادن
thought broadcasting
U
انتشار فکر
emissions
U
انتشار امواج
emission
U
انتشار امواج
sound propagation
U
انتشار صوت
issue
U
انتشار دادن
republication
U
انتشار مجدد
velocity of propagation
U
سرعت انتشار
wave motion
U
انتشار موج
wave propagation
U
انتشار موج
advertise
U
انتشار دادن
circulation
U
انتشار جریان
noise
U
انتشار دادن
noises
U
انتشار دادن
propagation sequence
U
مرحله انتشار
propagation delay
U
تاخیر انتشار
diffusion
U
انتشار نور
propagandize
U
انتشار دادن
promulgation of the laws
U
انتشار قوانین
diffusion
U
انتشار پخش
propagation sequence
U
تسلسل انتشار
issues
U
انتشار دادن
published
U
انتشار دادن
publishes
U
انتشار دادن
issued
U
انتشار دادن
propagation constant
U
ثابت انتشار
conductivity
U
ضریب هدایت یا انتشار
issue
U
انتشار دادن صدور
soundboard
U
عامل انتشار عقاید
spread
U
منتشر شدن انتشار
circulative
U
انتشار دهنده یا یابنده
issues
U
انتشار دادن صدور
issued
U
انتشار دادن صدور
conical scanning
U
انتشار مخروطی امواج
rate of flame propagation
U
سرعت انتشار شعله
spreads
U
منتشر شدن انتشار
efflux
U
انتشار بخارج جریان
error propagation
U
انتشار خطا
[ریاضی]
sounding board
U
عامل انتشار عقاید
sounding boards
U
عامل انتشار عقاید
diasy chain
U
انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
promulgating
U
انتشار دادن ترویج کردن
promulgates
U
انتشار دادن ترویج کردن
promulgated
U
انتشار دادن ترویج کردن
propagated
U
انتشار دادن پخش کردن
issuable
U
قابل صدور انتشار دادنی
propagate
U
انتشار دادن پخش کردن
propagates
U
انتشار دادن پخش کردن
advertises
U
اعلان کردن انتشار دادن
advertised
U
اعلان کردن انتشار دادن
issue
[of something]
[ID card or check]
U
انتشار
[اسکناس]
[اوراق بهادار]
propagating
U
انتشار دادن پخش کردن
promulgate
U
انتشار دادن ترویج کردن
lighting
U
روشنایی
clearness
U
روشنایی
night light
U
روشنایی شب
rushlight
U
روشنایی کم
peeping
U
روشنایی کم
peeped
U
روشنایی کم
peep
U
روشنایی کم
luminosity
U
روشنایی
illuminations
U
روشنایی
luminance
U
روشنایی
electric lighting
U
روشنایی
peeps
U
روشنایی کم
luminouity
U
روشنایی
light
U
روشنایی
lighted
U
روشنایی
lightness
U
روشنایی
lightest
U
روشنایی
illumination
U
روشنایی
supervisory
U
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
capital stock
U
سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
earth shine
U
روشنایی خاکستری
emergency lighting
U
روشنایی اضطراری
optics
U
علم روشنایی
ray
U
روشنایی تشعشع
decorative ligthing
U
روشنایی تزیینی
phosphorescence
U
روشنایی شب تابی
continuous illumination
U
روشنایی مداوم
flash
U
روشنایی مختصر
electric light
U
روشنایی برقی
earth light
U
روشنایی خاکستری
direct lighting
U
روشنایی مستقیم
country life
U
زندگی روشنایی
illuminations
U
شدت روشنایی
illumination
U
شدت روشنایی
glare
U
روشنایی زننده
looms
U
هاله روشنایی
looming
U
هاله روشنایی
loomed
U
هاله روشنایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com