Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hard
U
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
harder
U
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hardest
U
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flashes
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
autoexec bat
U
در DOS یک فایل دستهای است که هنگام روشن شدن کامپیوتر یا شروع مجدد کاردستگاه فعال میشود
coldest
U
روشن کردن یک کامپیوتر
colder
U
روشن کردن یک کامپیوتر
cold
U
روشن کردن یک کامپیوتر
colds
U
روشن کردن یک کامپیوتر
power
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power down
U
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
colds
U
روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
cold
U
روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
colder
U
خطای کامپیوتری که در لحظه روشن کردن کامپیوتر رخ میدهد
colder
U
روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
coldest
U
خطای کامپیوتری که در لحظه روشن کردن کامپیوتر رخ میدهد
coldest
U
روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
colds
U
خطای کامپیوتری که در لحظه روشن کردن کامپیوتر رخ میدهد
shadow RAM
U
ROM به یک قطعه RAMسریع تر در هنگام روشن کردن کامپیوتر
cold fault
U
نقص کامپیوتر که به محض روشن کردن اشکار میشود
cold
U
خطای کامپیوتری که در لحظه روشن کردن کامپیوتر رخ میدهد
cold boot
U
روشن کردن کامپیوتر و بارکردن سیستم عامل به درون ان
autos
U
امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
senses
U
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
sense
U
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
sensed
U
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
auto
U
امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
autos
U
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
auto
U
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
touch
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
shutdown
U
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdowns
U
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
zeros
U
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
zero
U
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
zeroes
U
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
illuminate
U
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminates
U
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminating
U
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
blinks
U
روشن خاموش شدن چراغها
blinked
U
روشن خاموش شدن چراغها
blink
U
روشن خاموش شدن چراغها
flashes
U
شدت حرف که روشن و خاموش شود
bistable
U
که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
flash
U
شدت حرف که روشن و خاموش شود
flashed
U
شدت حرف که روشن و خاموش شود
illumination by diffusion
U
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
The lights of the aircraft were blinking.
U
چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
shut down
U
خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
blinking
U
روشن و خاموش شدن در نتیجه تغییر شدت حرف نمایش داده شده
explained
U
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explaining
U
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explains
U
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explain
U
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
daylit
U
روز روشن روشن کردن
daylight
U
روز روشن روشن کردن
relayed
U
عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relay
U
عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relays
U
عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
clears
U
روشن کردن صاف کردن شفاف کردن
clearest
U
روشن کردن صاف کردن شفاف کردن
clearer
U
روشن کردن صاف کردن شفاف کردن
clear
U
روشن کردن صاف کردن شفاف کردن
bootstrap
U
مجموعه دستوراتی که پیش از بار شدن برنامه توسط کامپیوتر اجرا میشود که معمولاگ سیستم عامل را بار میکند وقتی که کامپیوتر روشن میشود
to throw light upon
U
روشن کردن کمک بتوضیح چیزی کردن
muffle
U
خاموش کردن ساکت کردن
dumbest
U
لال کردن خاموش کردن
muffles
U
خاموش کردن ساکت کردن
dumber
U
لال کردن خاموش کردن
dumb
U
لال کردن خاموش کردن
muffling
U
خاموش کردن ساکت کردن
quenches
U
دفع کردن خاموش کردن
still brith
U
خاموش کردن ساکت کردن
quenched
U
دفع کردن خاموش کردن
quench
U
دفع کردن خاموش کردن
equalised
U
معادل کردن .
equalized
U
معادل کردن .
equalize
U
معادل کردن .
equalising
U
معادل کردن .
equalizes
U
معادل کردن .
equalises
U
معادل کردن .
equalizing
U
معادل کردن .
out-
U
خاموش کردن
to put out
U
خاموش کردن
suffocates
U
خاموش کردن
extinguish
U
خاموش کردن
smothers
U
خاموش کردن
turn out
<idiom>
U
خاموش کردن
smothering
U
خاموش کردن
smothered
U
خاموش کردن
suffocated
U
خاموش کردن
suffocating
U
خاموش کردن
suffocate
U
خاموش کردن
quenching
U
خاموش کردن
to snuff out
U
خاموش کردن
to switch off
U
خاموش کردن
smother
U
خاموش کردن
put out
U
خاموش کردن
hush
U
خاموش کردن
extinguishing
U
خاموش کردن
outed
U
خاموش کردن
extinguishes
U
خاموش کردن
out
U
خاموش کردن
turn-off
U
خاموش کردن
turn off
U
خاموش کردن
dout
U
خاموش کردن
turn-offs
U
خاموش کردن
turn on
<idiom>
U
روشن کردن،بازکردن،شروع کردن
snow
U
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snowed
U
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snows
U
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snowing
U
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
to talk down
U
خاموش یاساکت کردن
snub
U
سربالا خاموش کردن
to smother a flame
U
شعله ای را خاموش کردن
turn-offs
U
خاموش کردن یاشدن
snubbed
U
سربالا خاموش کردن
turn off
U
خاموش کردن یاشدن
snubbing
U
سربالا خاموش کردن
snubs
U
سربالا خاموش کردن
quenched
U
خاموش کردن ترساندن
turn-off
U
خاموش کردن یاشدن
to blow out alamp
U
خاموش کردن چراغ
fight the fire
U
اتش خاموش کردن
turn out
U
باکلید خاموش کردن
snuff
U
بافوت خاموش کردن
To dye ones hair.
U
موها را خاموش کردن
to laugh down
U
با خنده خاموش کردن
powered
U
خاموش کردن یک وسیله
powering
U
خاموش کردن یک وسیله
powers
U
خاموش کردن یک وسیله
stifles
U
خاموش کردن فرونشاندن
to shut down a reactor
U
راکتوری را خاموش کردن
quenches
U
خاموش کردن ترساندن
power
U
خاموش کردن یک وسیله
stifled
U
خاموش کردن فرونشاندن
stifle
U
خاموش کردن فرونشاندن
To extinguish a fire.
U
آتش را خاموش کردن
turn off
<idiom>
U
بستن ،خاموش کردن
quench
U
خاموش کردن ترساندن
resets
U
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
reset
U
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
ctrl
U
انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
CTR
U
انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
infra red link
U
سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
smolder
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
stills
U
ساکت کردن خاموش شدن
to snuff out
U
در نتیجه گل گیری خاموش کردن
radar silence
U
خاموش کردن موقتی رادارها
power down
U
قطع برق خاموش کردن
stillest
U
ساکت کردن خاموش شدن
smouldering
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
stiller
U
ساکت کردن خاموش شدن
smoulder
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
light line
U
خط خاموش کردن چراغ خودروها
smoulders
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldered
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smolders
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
still
U
ساکت کردن خاموش شدن
stanch
U
خاموش کردن ساکت شدن
smoldering
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldered
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
static
U
MAR که تا وقتی داده می پذیرد که منبع تغذیه روشن است و داده نیازی به تنظیم مجدد ندارد
reloaded
U
پر کردن مجدد
reloading
U
پر کردن مجدد
reload
U
پر کردن مجدد
reloads
U
پر کردن مجدد
power
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
shut off
<idiom>
U
بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
powering
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
to turn off
U
خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن
banding
U
روش مشخص کردن حدود یک تصویر روی صفحه نمایش کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن
warm boot
U
فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
powering
U
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
powers
U
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
powered
U
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power
U
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
remelt
U
ذوب کردن مجدد
reproductions
U
تولید کردن مجدد
subdevice
U
قسمت کردن مجدد
reprecipitation
U
رسوب کردن مجدد
reproduction
U
تولید کردن مجدد
reconditioning
U
شرطی کردن مجدد
redesign
U
طراحی مجدد کردن
subdevice
U
بخش کردن مجدد
To squash someone .
U
تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن )
bit map
U
ارایهای از بیت ها که وضعیت خاموش یا روشن بودن انها در ارتباط با ارایهای از چیزهای دیگر است نقشه بیت
reflow
U
فروکش کردن جریان مجدد
refers
U
مراجعه کردن بازدید مجدد
refer
U
مراجعه کردن بازدید مجدد
referred
U
مراجعه کردن بازدید مجدد
recapitalize
U
سرمایه گذاری مجدد کردن
wet blankets
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
wet blanket
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
lumine
U
روشن کردن
illumining
U
روشن کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com