English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
element U که ازقسمتهای مشابه بسیار تشکیل شده است
elements U که ازقسمتهای مشابه بسیار تشکیل شده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
emulation U رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
directory U روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directories U روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
vlsi U مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity U حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super- U کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
radar netting U تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
ultra high frequency U بسامد بسیار بسیار زیاد
u.h.f. U بسامد بسیار بسیار زیاد
demilitarization U تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
state-of-the-art U بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
similar <adj.> U مشابه
similar U مشابه
quasi U مشابه
like <adj.> U مشابه
lossy compression U مشابه 6-23
allo U مشابه
akin <adj.> U مشابه
related <adj.> U مشابه
analogous U مشابه
homogeneous U مشابه
corresponding U مشابه
elementary U مشابه
resembling <adj.> U مشابه
semblable U مشابه
alike <adj.> U مشابه
encryption U مشابه 3631
Arabic U شکل مشابه ...
interchanging U مشابه 5359
multifunctional U مشابه 6716
multi scan monitor U مشابه 6632
carriers U مشابه 1595
EMI U مشابه 3541
users U مشابه 10322
pim U مشابه 7515
user U مشابه 10322
carrier U مشابه 1595
interchange U مشابه 5359
interchanged U مشابه 5359
interchanges U مشابه 5359
identical U دقیقا مشابه
epileptiform U مشابه صرع
equalling U مشابه بودن
uncommitted logic array U مشابه 10328
GUI U مشابه 4601
equivalents U برابر مشابه
equal U مشابه بودن
equaled U مشابه بودن
equaling U مشابه بودن
peripheral U مشابه 7489
IBM U مشابه 4963
electronic U مشابه 3510
recovery U مشابه 8398
recoveries U مشابه 8398
equalled U مشابه بودن
HMA U مشابه 4812
IRTF U مشابه 55423
equivalent U برابر مشابه
least significant digit U مشابه 5781
epileptoid U مشابه صرع
window U مشابه 10682
IBM U مشابه 4962
kips U مشابه 5677
MHS U مشابه 6444
directly U مشابه 3162
MByte U مشابه 6304
EXNOR U مشابه 3826
induction U مشابه 5128
inductions U مشابه 5128
rounding U مشابه 8762
register U مشابه 8481
registering U مشابه 8481
registers U مشابه 8481
equals U مشابه بودن
status U مشابه 9596
field U مشابه 4036
synthesizing U مشابه 9821
similarly U بطور مشابه
look alike U برنامه مشابه
incorrectly U مشابه 5078
slew U مشابه 9308
reconfigure U مشابه 8375
look-alike U برنامه مشابه
scale U مشابه 8865
bracket U مشابه 1329
quantize U مشابه 8181
look-alikes U برنامه مشابه
syntax U مشابه 9817
assonant U مشابه یا متجانس
prints U مشابه 7861
gap U مشابه 4490
organizes U مشابه 7186
fielded U مشابه 4036
printed U مشابه 7861
fields U مشابه 4036
print U مشابه 7861
manipulation U مشابه 6208
organizing U مشابه 7186
organize U مشابه 7186
organising U مشابه 7186
round U مشابه 8759
roundest U مشابه 8759
domain U مشابه 3286
domains U مشابه 3286
gaps U مشابه 4490
organises U مشابه 7186
product group U کالاهی مشابه
decryption U مشابه 2871
exclusive U مشابه 3824
correspound U مشابه بودن
SVGA U مشابه 9737
synthesises U مشابه 9821
synthesising U مشابه 9821
launch U مشابه 5747
launched U مشابه 5747
launches U مشابه 5747
launching U مشابه 5747
parity price U قیمت مشابه
bridging U مشابه 1361
synthesizes U مشابه 9821
synthesized U مشابه 9821
congener U مشابه متجانس
synthesised U مشابه 9821
breakdowns U مشابه 1352
breakdown U مشابه 1352
design U مشابه 2979
in kind <idiom> U به طریقی مشابه
cal U مشابه 1502
in the same boat <idiom> U درشراطی مشابه
word U مشابه 10721
designs U مشابه 2979
worded U مشابه 10721
ultra- U مشابه 10327
storage U مشابه 9641
decoding U مشابه 2860
synthesize U مشابه 9821
Join the club! U من هم درشرایطی مشابه هستم !
dissimilarly U بطور غیر مشابه
etx U توجه مشابه EOT
larks U چکاوک وگونههای مشابه ان
quasi- U مشابه یا تقریباگ همان
hand out <idiom> U از چیزهایی مشابه به هم دادن
lark U چکاوک وگونههای مشابه ان
in keeping with <idiom> U مشابه ،موافقت کردن
to correspond to U مانند [مشابه] بودن
homochromatic U دارای رنگهای مشابه
banks U مجموعهای از وسایل مشابه
tonemic U دارای تلفظ مشابه
bank U مجموعهای از وسایل مشابه
pulse U مجموعه متمادی پالسهای مشابه
cartel U اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
cartels U اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
equate U مشابه بودن یامشابه ساختن
equated U مشابه بودن یامشابه ساختن
equates U مشابه بودن یامشابه ساختن
pulsed U مجموعه متمادی پالسهای مشابه
rookeries U زادگاه زاغ ها و پرندگان مشابه
rookery U زادگاه زاغ ها و پرندگان مشابه
acceptable alter nate product U فراورده مشابه قابل قبول
We're all in the same boat. U ما همه در یک موقعیت مشابه هستیم.
block storing U کنار هم چیدن کانتینرهای مشابه
relationship U نحوه اتصال دو چیز مشابه
storage pool U گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
relationships U نحوه اتصال دو چیز مشابه
tweedledum and tweedledee U دو فرد یا دو گروه خیلی مشابه
heterologous U غیر مشابه بدون نسبت
isotropic U دارای خواص فیزیکی مشابه
endomorphy U تشکیل
endomorphism U تشکیل
incorporation U تشکیل
entelechy U تشکیل
establishment U تشکیل
establishments U تشکیل
to be in the same boat <idiom> U درشرایطی مشابه بودن [اصطلاح مجازی]
in a rut <idiom> U همیشه کار مشابه انجام دادن
homogamy U وجود گلبرگهای مشابه ومتجانس در گیاه
contour template U مشابه سازی یک شکل دو یاسه بعدی
basic type double tier formwork U قالب بندی بالارونده با تختههای مشابه
Birds of a feather flock together . <proverb> U پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
equivalents U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
equivalent U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
former U تشکیل دهنده
hematopoiesis U تشکیل خون
capital formation U تشکیل سرمایه
vacuolation U تشکیل حفره
placentation U تشکیل جفت
organizers U تشکیل دهنده
osteogenesis U تشکیل استخوان
orogenesis U تشکیل کوه
strobilation U تشکیل رشته
stratification U تشکیل طبقات
spermatogenesis U تشکیل نطفه
organize U تشکیل دادن
sporogenesis U تشکیل هاگ
organizes U تشکیل دادن
sporogeny U تشکیل هاگ
organizing U تشکیل دادن
organising U تشکیل دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com