English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
loggats U کنده کوچک دیرک
loggets U کنده کوچک دیرک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blockette U کنده کوچک
lugs U دیرک
lugging U دیرک
lugged U دیرک
lug U دیرک
masts U دیرک
mast U دیرک
rachis U دیرک مشترک
anchor pole U دیرک مهار
ratling U پله دیرک
prop U پایه دیرک
post U دیرک ستون
post- U دیرک ستون
posted U دیرک ستون
tent pole U دیرک چادر
propping U پایه دیرک
pole mast U دیرک یک پارچه
propped U پایه دیرک
posts U دیرک ستون
ridge pole U کش دیرک افقی چادر
roof tree U کش دیرک افقی چادر
poles U با تیر یا دیرک محکم کردن
pole U با تیر یا دیرک محکم کردن
masts U دیرک بادکل مجهز کردن
mast U دیرک بادکل مجهز کردن
stay sail U بادبان نصب شده برروی دیرک
poler U کسیکه باچوب یا دیرک کار یاحرکت کند
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
increments U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
jigger U بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
stubbed U کنده
stubbing U کنده
stub U کنده
chunks U کنده
anvil stock U کنده
logs U کنده
knockstone U کنده
blocs U کنده
bloc U کنده
chump U کنده
timber U کنده
chunk U کنده
block aead U سر کنده
bilboes U کنده
chumps U کنده
stubs U کنده
log U کنده
stocked U کنده
blocked U کنده
block U کنده
clogs U : کنده
clogged U : کنده
blocks U کنده
dugout dewelling U کنده
pulled U کنده
clog U : کنده
stock U کنده
graven U کنده
husked U پوست کنده
building blocks U بنا کنده
carver U کنده کار
deblock U شکستن کنده
hulled U پوست کنده
building block U بنا کنده
logrolling U کنده غلتانی
glyptics U کنده کاری
ingraving U کنده کاری
inside sarma U انواع کنده رو
in plain english U پوست کنده
wooden anvil stock U کنده چوب
log U کنده چوب
in intaglio U بشکل کنده
logs U کنده چوب
graving U کنده کاری
deblocking U کنده شکنی
entry block U کنده مدخل
leg lift and side roll U کنده سرانبون
control block U کنده کنترل
building blocks U کنده ساخت
unstuck U کنده شده
leg pickup U کنده کشی
near leg pickup and turnover U نوعی کنده رو
plummer block U کنده محور
stumping U کنده درخت
trunks U کنده درخت
trunk U کنده درخت
engraver U کنده کار
block size U اندازه کنده
stump U کنده درخت
engravers U کنده کار
grits U جوپوست کنده
block mark U نشان کنده
stumpy U پر از کنده درخت
block length U درازای کنده
aboveboard U پوست کنده
rear crotch and near arm U نوعی کنده رو
stumps U کنده درخت
olympic lift U کنده یک چاک
dugouts U کنده شده
dugout U کنده شده
plummer block U کنده شفت
stumped U کنده درخت
near leg and craddle U کنده گوسفندانداز
building block U کنده ساخت
frankly U رک وپوست کنده
peeled U پوست کنده
picked U پوست کنده
quarried U ازکان کنده شده
rock hewn U از کوه کنده شده
stubby U پراز کنده درخت
dug in U سنگر کنده شده
logged U از کنده پاک شده
blocks U کنده مانع ورادع
groats U گندم یاجوپوست کنده
intagliated U کنده کاری شده
block U کنده مانع ورادع
trunks U الوار کنده چوب
trunk U الوار کنده چوب
blocked U کنده مانع ورادع
ptisan U گندم پوست کنده
flump U تلوتلوخوردن کنده زدن
record blocking U کنده یی کردن مدارک
carve U کنده کاری کردن
cutting chisel U اسکنه کنده کاری
olympic lift and cross face U کنده حصیر مال
shelled almond U بادام پوست کنده
Bluntly. Without mincing words. U صاف وپوست کنده
chalcographer U کنده کاری روی مس
I had a very hard time ot it. U دراینکار پوستم کنده شد
chalcogrophy U کنده کاری روی مس
talk turkey <idiom> U رک و پوست کنده گفتن
plains U ساده پوست کنده
plainest U ساده پوست کنده
make no bones about something <idiom> U رک و پوست کنده گفتن
carved U کنده کاری کردن
break ground U لنگر از زمین کنده شد
plainer U ساده پوست کنده
carves U کنده کاری کردن
carvings U کنده کاری کردن
plain U ساده پوست کنده
pannikin U لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble U برامدگی کوچک گره کوچک
to stub a piece U از کنده یاریشه پاک کردن
man-to-man <idiom> U مستقیم یارک وپوست کنده
ditched U ابرو کنار راه کنده
ditch U ابرو کنار راه کنده
sidero graphy U کنده کاری روی پولاد
point takedown with inside standing leg U زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
stew in one's own juice <idiom> U افتادن درچاهی که خود کنده
it peels better U بهتر پوست ان کنده میشود
ivory carving U کنده کاری روی عاج
zincograph U روی کنده کاری شده
ivory carving U کنده کاری روی عاج
aweigh U لنگر اززمین کنده شده
anchor's aweight U لنگر از زمین کنده شده
as fresh as a rose <idiom> U مثل هلوی پوست کنده
The handle of the bucket has come off. U دسته سطل کنده شده
she is a peach U هلوی پوست کنده است
ditches U ابرو کنار راه کنده
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
near leg pickup and leg block U زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
router U ابزار کنده کاری لیسه نجاری
My buttons mave come off. U تکمه های لباسم کنده شده
plainspoken U صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
sawlog U کنده درخت مناسب اره کردن
To give it straight from the shoulder. U مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
groat U بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
departure end U نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
saw yer U درخت از ریشه کنده که روی اب شناور باشد
divot U چمن گلف کنده شده با ضربه چوب
hominy grits U ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight U صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
These oranges peel easily. U این پرتقالها پوستشان زود کنده می شود
glyptics U کنده کاری در روی سنگهای گران بها
straight from the shoulder <idiom> U راست وپوست کنده گفتن ،بیغل غش صحبت کردن
olympic lift U بدل کنده یک چاک با کشیدن پای حریف از داخل
a corduroy road U جاده باتلاقی [که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
log U :کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
driven well U چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
hominy U ذرت پوست کنده که با اب جوش یا شیر پخته شده باشد
dumb well U چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
logs U :کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
frumenty U گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
yule log U کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
log U گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
ablate U کنده شدن و از بین رفتن موادسطحی یک جسم در اثر تبخیرو گداز و غیره
fishbone mine U سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
If you try to cheat the bank, you wil be digging your own grave. U اگر سعی کنی بانک را گول بزنی، با دست خودت گورت را کنده ای.
logs U گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
small scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
backlogs U کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlog U کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
tringle U چوب پرده میل پرده چوب دیرک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com