Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
disciplinary control board
U
کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
internationals
U
ElectrotechnicalCommission ...کمیسیون الکتریکی جهانی کمیسیون بین المللی مهندسی برق
international
U
ElectrotechnicalCommission ...کمیسیون الکتریکی جهانی کمیسیون بین المللی مهندسی برق
commission of conciliation
U
کمیسیون حل اختلاف کمیسیون توافق
centuries
U
عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
century
U
عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
e c e
U
کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
commitee
U
کمیسیون
commissioning
U
کمیسیون
commission
U
کمیسیون
commissions
U
کمیسیون
subcommittee
U
کمیسیون فرعی
military comission
U
کمیسیون نظامی
committe of foreign exchange
U
کمیسیون ارز
committee of ways and means
U
کمیسیون مالی
commission
U
کمیسیون و کمیته
commissions
U
کمیسیون و کمیته
commissioning
U
کمیسیون و کمیته
fact finding body
U
کمیسیون تحقیق
subcommittees
U
کمیسیون فرعی
committee of inquiry
U
کمیسیون بازجویی
joint committee
U
کمیسیون مشترک
courts of inquiry
U
کمیسیون تحقیق
commission of enquiry
U
کمیسیون تحقیق
court of inquiry
U
کمیسیون تحقیق
board
U
هیئت کمیسیون
boarded
U
هیئت کمیسیون
investigating committee
U
کمیسیون بازجویی
select committe
U
کمیسیون پارلمانی
human rights commission
U
کمیسیون حقوق بشر
healt and safety commision
U
کمیسیون سلامت و امنیت
committee
U
کمیسیون مجلس مشاوره
committees
U
کمیسیون مجلس مشاوره
prevention of discrimination sub commiss
U
کمیسیون فرعی جلوگیری ازتبعیض
iec
U
کمیسیون بین المللی الکترونیک
interstate commerce commission
U
کمیسیون تجارت بین ایالات
threesomes
U
سه نفری
triumvier
U
سه نفری
triumvirates
U
سه نفری
percapita
U
نفری
triumvirate
U
سه نفری
threesome
U
سه نفری
threesomes
U
بازی سه نفری
duumvirate
U
حکومت دو نفری
single
U
تنها یک نفری
trio
U
سه نفری سه تایی
duopoly
U
انحصار دو نفری
threesome
U
بازی سه نفری
folie a deux
U
جنون دو نفری
tandem
U
درشکه دو نفری
tandems
U
درشکه دو نفری
parleys
U
گفتگوی دو نفری
parley
U
گفتگوی دو نفری
parleying
U
گفتگوی دو نفری
parleyed
U
گفتگوی دو نفری
dialogues
U
مکالمهء دو نفری
dialogue
U
مکالمهء دو نفری
quintette
U
پنج نفری
trios
U
سه نفری سه تایی
quintets
U
پنج نفری
quintet
U
پنج نفری
morris
U
نوعی رقص شش نفری
monologue
U
تک سخنگویی صحبت یک نفری
monologues
U
تک سخنگویی صحبت یک نفری
counsels
U
مشاوره دو نفری مشورت
counselling
U
مشاوره دو نفری مشورت
counselled
U
مشاوره دو نفری مشورت
counseled
U
مشاوره دو نفری مشورت
monolog
U
تک سخنگویی صحبت یک نفری
percapita
U
بقرار هر نفری هر راس
morrice
U
نوعی رقص شش نفری
counsel
U
مشاوره دو نفری مشورت
pleiad
U
دسته هفت نفری
stichomythia
U
سوال وجواب در نفری
septet
U
دسته هفت نفری
delire a quatre
U
هذیان چهار نفری
decurion
U
رئیس دسته ده نفری
heptarchy
U
حکومت هفت نفری
madrigal
U
سرود عاشقانه چند نفری
strength
U
قدرت رزمی استعداد نفری
madrigals
U
سرود عاشقانه چند نفری
foursome
U
بازی گلف چهار نفری
petit jury
U
هیئت منصفه دوازده نفری
roomette
U
اتاقک یا کوپه یک نفری ترن
septette
U
دسته هفت نفری هفتگانه
strengths
U
قدرت رزمی استعداد نفری
tarantella
U
رقص تند دو نفری ایتالیایی
foursomes
U
بازی گلف چهار نفری
duumvir
U
شریک رتبه حکومت دو نفری
quadrille
U
نوعی بازی ورق چهار نفری
rigadoon
U
رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
rigaudon
U
رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
quadrilles
U
نوعی بازی ورق چهار نفری
ombre
U
نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
omber
U
نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
octet
U
دسته خوانندگان یانوازندگان هشت نفری
squad
U
گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
squads
U
گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
string quartet
U
ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
tetrarchy
U
یکی از استانهای چهارگانه حکومت چهار نفری
string quartets
U
ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
ecafe
U
کمیسیون اقتصادی اسیا و خاور دور که در سال 7491 در سازمان ملل تشکیل شده است
quintette
U
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintet
U
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintets
U
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
security council
U
شورای حفافتی یکان
adagio
رقص دو نفری که زن روی پنجهء پا میرقصد و بکمک مرد آهسته بهوا میپرد
gap filler
U
یکان پوشاننده شکافها یارخنههای بین یکانها
all but a few
U
همه به غیر از چند تایی
[چند نفری]
quadrumvir
U
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
They were walking three abreast.
سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
democratic comiteism
U
سیستم کمیتهای دمکراتیک اصطلاحی است که لنین وتروتسکی و سایر نویسندگان کمونیست برای کمیسیون بازیهای سیستم دممراتیک وضع کرده اند و این نحوه عمل را از نقاط ضعف و عیوب دمکراسی می دانند
unit loading
U
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
manspace
U
جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
planning comission
U
هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
fixed pivot
U
محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
redesignate
U
اسم گذاری مجدد یکانها یاتغییر دادن شماره یکانها
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
unit categories
U
انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
separation zone
U
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
zeroed out
U
ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
force augmentation
U
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
visit of courtesy
U
بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
tenants
U
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenant
U
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
combat arms
U
یکان رزمی یکان درگیر در رزم
designations
U
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
designation
U
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
parent
U
یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
line replacement
U
یکان تعویض کننده یکان جبهه
detail
U
شرح مفصل یکان بقیه یکان
subactivity
U
یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
detailing
U
شرح مفصل یکان بقیه یکان
martinet
U
انضباطی
martinets
U
انضباطی
indicipline
U
بی انضباطی
misbehavior
U
بی انضباطی
indiscipline
U
بی انضباطی
disciplinary
U
انضباطی
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
disciplinary
U
تنبیه انضباطی
disciplinary barracks
U
زندان انضباطی
disciplinary segregation
U
زندان انضباطی
disciplinary regulation
U
مقررات انضباطی
disciplinary punishment
U
مجازات انضباطی
nunjudicial punishment
U
تنبیه انضباطی
disciplinary punishment
U
کیفر انضباطی
disciplinary action
U
تنبیه انضباطی
tactical element
U
یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill
U
سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
disciplinary
U
نظم دهنده انضباطی
disciplinarians
U
نظم دهنده انضباطی
punishment book
U
ایین نامه انضباطی
disciplinarian
U
نظم دهنده انضباطی
disciplinal
U
نظم دهنده انضباطی
discipline and adjustment board
U
هیئت تدوین مقررات انضباطی
shadower
U
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
command information program
U
برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
teachers' institute
U
شورای اموزگاران
guardian council
U
شورای نگهبان
synods
U
شورای کلیسایی
council of ministers
U
شورای وزیران
councils of war
U
شورای نظامی
court martiall
U
شورای نظامی
council ofwar
U
شورای نظامی
council ofwar
U
شورای جنگ
council of physicians
U
شورای پزشکان
synod
U
شورای کلیسایی
council of war
U
شورای نظامی
security council
U
شورای امنیت
council of war
U
شورای جنگ
economic council
U
شورای اقتصادی
pontifex
U
شورای مذهبی
board of governors
U
شورای مدیران
parish council
U
شورای محلی
councils of war
U
شورای جنگ
nordic council
U
شورای شمالی
council of physicians
U
شورای پزشکی
column research council
U
شورای تحقیق بر ستونها
college entrance examinations board
U
شورای امتحانات ورودی
ceeb (college entrance examination board
U
شورای امتحانات ورودی
executive council
[of a political party]
U
شورای مجریه
[سیاست]
legislative assembly
U
مجلس شورای ملی
synodical
U
مربوط به شورای کلیسایی
national consulative assembly
U
مجلس شورای ملی
the national consultative assembly
U
مجلس شورای ملی
the king in council
U
شورای دولتی باحضوراعلیحضرت
synodic
U
مربوط به شورای کلیسایی
council of entent
U
شورای حسن تفاهم
council of economic advisers
U
شورای مشاوران اقتصادی
executive
[of a political party]
U
شورای مجریه
[سیاست]
town meeting
U
انجمن بلدی شورای شهری
duma
U
مجلس شورای منتخب شهر
pontifex
U
عضو شورای کشیشان کاتولیک
deputy of the parliament
U
وکیل مجلس شورای ملی
troops
U
یکانها
international council
U
شورای بین المللی کامپیوتر در اموزش
security council
U
شورای امنیت سازمان ملل متحد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com