Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ornis
U
کلیه مرغان یک سرزمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
avifauna
U
کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
Other Matches
flora
U
کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
fauna
U
کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
nephrogenic
U
ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hotter
U
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hot
U
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hottest
U
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
birds
U
مرغان
bird
U
مرغان
ratitoe
U
شتر مرغان
ornithic
U
وابسته به مرغان
swine pox
U
یکجورابله مرغان
stormy petrel
U
مرغان توفان
stormpetrel
U
مرغان توفان
chicken pox
U
ابله مرغان
the f. of birds
U
پروازیاپرش مرغان
trogon
U
مرغان رنگارنگ
birds of prey
U
مرغان شکاری
birds are singing
U
مرغان میخوانند
aves
U
طبقه مرغان
hen roost
U
قرارگاه مرغان
birder
U
شکارچی مرغان
natatores
U
مرغان شناور
chickenpox
U
آبله مرغان
varicella
U
ابله مرغان
avian
U
وابسته به مرغان
limicoline
U
وابسته به مرغان کرانه زی
birds of passage
U
مرغان مهاجریا مسافر
king of birds
U
پادشاه مرغان :دال
birds are singing
U
مرغان چهچه میزنند
sicklebill
U
مرغان منقار خمیده
waterfowler
U
شکارچی مرغان شناگر
raptorail
U
وابسته به تیره ربایندگان یا مرغان
chicken-pox
{sg}
U
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
varicella
U
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
loggerhead
U
انواع مرغان مگس خوار
decoy duck
U
مرغابی ای که مرغان دیگررابدام میاندازد
chicken pox
{sg}
U
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
accipitrine
U
متعلق به مرغان شکاری بازمانند
birder
U
نگاهدارنده وتربیت کننده مرغان وپرندگان
gallinaceous
U
وابسته به مرغان و پروندگان دانه خوار
puffins
U
مرغان دریایی ازخانواده بطریق یا پنگوئن
puffin
U
مرغان دریایی ازخانواده بطریق یا پنگوئن
aviarist
U
کسی که مرغداری میکند متصدی مرغان
terrain
U
سرزمین
climes
U
سرزمین
clime
U
سرزمین
territory
U
سرزمین
eldorado
U
سرزمین زر
land
U
سرزمین
land n
U
سرزمین
regions
U
سرزمین
region
U
سرزمین
mainland
U
سرزمین
territories
U
سرزمین
terren
U
سرزمین
Wales
U
سرزمین ویلز
terrene
U
زمین سرزمین
cloud-cuckoo-land
U
سرزمین اوهام
land mass
U
سرزمین بزرگ
land masses
U
سرزمین بزرگ
spatial planning
U
امایش سرزمین
cloudworld
U
سرزمین پریان
southland
U
سرزمین جنوب
ice field
U
سرزمین یخی
immeasureable land
U
سرزمین بیکران
land
U
سرزمین دیار
fertile land
U
سرزمین حاصلخیز
fertile land
U
سرزمین بارور
el dorado
U
سرزمین زر کشورزرخیز
mother land
U
سرزمین مادری
no man's land
U
سرزمین بی صاحب
rough country
U
سرزمین ناهموار
canaan
U
سرزمین موعوداسرائیل
wonderland
U
سرزمین عجایب
wonderland
U
سرزمین پرنعمت
wonderlands
U
سرزمین پرنعمت
wildernesses
U
سرزمین نارام
wilderness
U
سرزمین نارام
annexation of territory
U
الحاق سرزمین
land
U
سرزمین عرصه
wonderlands
U
سرزمین عجایب
wing shooting
U
شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
homeland
U
سرزمین پدر و مادر
dreamland
U
سرزمین خواب وخیال
home
U
سرزمین پدر و مادر
homelands
U
سرزمین ابا و اجدادی
homeland
U
سرزمین ابا و اجدادی
cloud-cuckoo-land
U
سرزمین خواب و خیال
mandated territory
U
سرزمین تحت قیمومت
occupied territory
U
سرزمین اشغال شده
in iranian territory
U
در خاک
[سرزمین]
ایران
decoy
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoys
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoyed
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
shangri
U
شهر زیبا سرزمین دلخواه
soil
U
سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
soiling
U
سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
A part of Iranian territory.
U
بخشی از خاک ( سرزمین) ایران
light latitudes
U
نواحی یا سرزمین دور از خط استوا
soils
U
سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
swale
U
سرزمین گود و مرطوب تلوتلو خوردن
wilderness
U
صحرا سرزمین نامسکون و رام نشده
wildernesses
U
صحرا سرزمین نامسکون و رام نشده
all-
U
کلیه
all
U
کلیه
kidneys
U
کلیه
kidney
U
کلیه
reins
U
کلیه ها
mocking bird
U
یکجور پرنده درامریکای شمالی که صدای مرغان دیگر رابخوبی تقلید میکند
no man's land
U
سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
renal gravel
U
ریک کلیه
nephralgia
U
قولنج کلیه
renal calculus
U
ریگ کلیه
paranephric
U
مجاور کلیه
renal gravel
U
حصات کلیه
nephroptosis
U
کلیه متحرک
reniform
U
شبیه کلیه
floating kidney
U
کلیه متحرک
entireforce
U
کلیه قوا
all arms
U
کلیه نیروها
reniform
U
کلیه مانند
all hands
U
کلیه پرسنل
renal
U
وابسته به کلیه ها
all men
U
کلیه مردم
entireforce
U
کلیه نیرو
A prophet is not without honour, save in his own c.
<proverb>
U
یک پیامبر را همه جا ارج مى نهند جز در سرزمین و خانه خودش.
reins
U
محل کلیه در بدن
tenantary
U
کلیه مستاجرین یک ملک
azoth
U
علاج کلیه دردها
against all risks
U
در براب کلیه خطرات
paranephros
U
غده روی کلیه
mandatory power
U
دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
nephrolith
U
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
The ship and all its crew were lost .
U
کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
the total population
U
تمامی نفوس کلیه جمعیت
syngraph
U
سندی که به مهر و امضا کلیه
chronic renal disease
[CRD]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
the t. population
U
کلیه جمعیت همه مردم
chronic renal failure
[CRF]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
chronic kidney failure
[CKF]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
kidney stone
[Calculus renalis]
U
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
renal calculus
[Calculus renalis]
U
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
Chronic kidney disease
[CKD]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
disclaim all liability
U
کلیه بدهیها را انکار کردن
demesne
U
کلیه زمین مایملک یک شخص
all available
U
کلیه توپخانه حاضر به تیر
nephrosis
U
بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
adrenal
U
مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
tenantry
U
اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
adrenocortical
U
وابسته به قشر غدهء فوق کلیه
To sweep the board .
U
کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
condominium
U
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
condominiums
U
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
All thing considered.
U
باتوجه به کلیه مسایل (تمام جوانب امر )
suet
U
چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
showdown
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
All wages were scaled up to 15 per cent .
U
کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
To pool resources to gether .
U
کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
showdowns
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
Cicim
U
جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
troop test
U
ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
cortin
U
ماده فعاله قشر غده فوق کلیه
corporative state
U
حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
banc
U
جلسهای که با حضور کلیه قضات یک دادگاه تشکیل شود
We ought to (should)examineit in all itsaspects.
U
باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
comprehensive job
U
کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
formalism
U
اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
gentelmen's agreement
U
کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
identity matrix
U
ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
This is contray to all moral principles ( codes ) .
U
این کار مخالف کلیه اصول وضوابط اخلاقی است
garrison forces
U
قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
farraginous
U
تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
watershed management
U
کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
grand slam
U
علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
pure interest
U
سود ویژه منافعی که پس از کسر کلیه استهلاکات به سرمایه گذارپرداخت میشود
rio treaty
U
پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
we underwrite the company
U
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
grand slams
U
علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
executed contract
U
قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
legalism
U
اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
ideology
U
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideologies
U
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ejectment
U
باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
adrenaline
هورمون قسمت مرکز غده فوق کلیه که بالا برندهء خون و فشارخون است
historcicism
U
فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
member banks
U
در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
wild fowl
U
مرغان وحشی پرندگان وحشی
cosmopolitanism
U
سیستم " جهان وطنی " اعتقاد به لزوم حسن تفاهم واحترام متقابل بین کلیه ملل واقوام عالم
encroachments
U
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachment
U
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
codress procedure
U
روش ذکر گیرندگان به صورت رمزی روش رمز کردن کلیه پیام
brooded
U
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
brood
U
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
broods
U
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
delivered duty paid
U
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
reported
U
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report
U
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reports
U
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
Middle East
U
سرزمین های میان خاور نزدیک East Near و خاور دور East Far
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com