Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
All wages were scaled up to 15 per cent .
U
کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accretion
U
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
subsistence theory of wages
U
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
nephrogenic
U
ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hot
U
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hotter
U
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hottest
U
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
margin propensity to consume
U
تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
increase
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
bulking
U
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
natural rate hypothesis
U
فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
bond albedo
U
نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
availability
U
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
tune
U
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes
U
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
iron law of wage
U
قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
self adjusting
U
بخودی خود میزان شونده خود میزان
all
U
کلیه
kidneys
U
کلیه
reins
U
کلیه ها
kidney
U
کلیه
all-
U
کلیه
all men
U
کلیه مردم
reniform
U
شبیه کلیه
entireforce
U
کلیه قوا
renal gravel
U
حصات کلیه
nephralgia
U
قولنج کلیه
renal calculus
U
ریگ کلیه
renal gravel
U
ریک کلیه
all arms
U
کلیه نیروها
renal
U
وابسته به کلیه ها
entireforce
U
کلیه نیرو
paranephric
U
مجاور کلیه
all hands
U
کلیه پرسنل
reniform
U
کلیه مانند
floating kidney
U
کلیه متحرک
nephroptosis
U
کلیه متحرک
isobath
U
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
ornis
U
کلیه مرغان یک سرزمین
paranephros
U
غده روی کلیه
tenantary
U
کلیه مستاجرین یک ملک
reins
U
محل کلیه در بدن
azoth
U
علاج کلیه دردها
against all risks
U
در براب کلیه خطرات
demesne
U
کلیه زمین مایملک یک شخص
the total population
U
تمامی نفوس کلیه جمعیت
the t. population
U
کلیه جمعیت همه مردم
The ship and all its crew were lost .
U
کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
chronic kidney failure
[CKF]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
chronic renal failure
[CRF]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
Chronic kidney disease
[CKD]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
chronic renal disease
[CRD]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
kidney stone
[Calculus renalis]
U
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
disclaim all liability
U
کلیه بدهیها را انکار کردن
all available
U
کلیه توپخانه حاضر به تیر
syngraph
U
سندی که به مهر و امضا کلیه
renal calculus
[Calculus renalis]
U
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
nephrolith
U
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
nephrosis
U
بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
tenantry
U
اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
To sweep the board .
U
کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
flora
U
کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
fauna
U
کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
avifauna
U
کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
adrenocortical
U
وابسته به قشر غدهء فوق کلیه
adrenal
U
مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
suet
U
چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
showdowns
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
To pool resources to gether .
U
کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
showdown
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
troop test
U
ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
corporative state
U
حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
Cicim
U
جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
All thing considered.
U
باتوجه به کلیه مسایل (تمام جوانب امر )
cortin
U
ماده فعاله قشر غده فوق کلیه
auxiliary contours
U
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
banc
U
جلسهای که با حضور کلیه قضات یک دادگاه تشکیل شود
We ought to (should)examineit in all itsaspects.
U
باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
gentelmen's agreement
U
کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
comprehensive job
U
کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
formalism
U
اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
farraginous
U
تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
This is contray to all moral principles ( codes ) .
U
این کار مخالف کلیه اصول وضوابط اخلاقی است
watershed management
U
کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
identity matrix
U
ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
garrison forces
U
قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
grand slam
U
علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
grand slams
U
علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
rio treaty
U
پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
pure interest
U
سود ویژه منافعی که پس از کسر کلیه استهلاکات به سرمایه گذارپرداخت میشود
we underwrite the company
U
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
legalism
U
اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
executed contract
U
قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
ejectment
U
باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
ideology
U
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
adrenaline
هورمون قسمت مرکز غده فوق کلیه که بالا برندهء خون و فشارخون است
ideologies
U
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
historcicism
U
فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
member banks
U
در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
depth contour
U
خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
cosmopolitanism
U
سیستم " جهان وطنی " اعتقاد به لزوم حسن تفاهم واحترام متقابل بین کلیه ملل واقوام عالم
codress procedure
U
روش ذکر گیرندگان به صورت رمزی روش رمز کردن کلیه پیام
gain
U
افزایش
summation
U
افزایش
raises
U
افزایش
gains
U
افزایش
gained
U
افزایش
expansion
U
افزایش
raise
U
افزایش
enhancement
U
افزایش
accretion
U
افزایش
intensification
U
افزایش
affixture
U
افزایش
additions
U
افزایش
aggrantizement
U
افزایش
addition
U
افزایش
multiplication
U
افزایش
increscent
U
افزایش
increased
U
افزایش
increase
U
افزایش
reduce/enlarge
U
افزایش
augmentation
U
افزایش
accessing
U
افزایش
increases
U
افزایش
accru
U
افزایش
increment
U
افزایش
increments
U
افزایش
access
U
افزایش
accessed
U
افزایش
accesses
U
افزایش
auxesis
U
افزایش
rises
U
افزایش
scale up
U
افزایش
addenda
U
افزایش
adjunction
U
افزایش
rise
U
افزایش
addendum
U
افزایش
amplification
U
افزایش
additament
U
افزایش
accession
U
افزایش
brood
U
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
broods
U
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
brooded
U
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
augments
U
افزایش دادن
ascend
U
افزایش دادن
superaddition
U
باز افزایش
camber
U
افزایش زیاد
aggrandizement
U
افزایش بزرگی
tax increase
U
افزایش مالیات
fire raising
U
افزایش اتش
fire-raising
U
افزایش اتش
ascended
U
افزایش دادن
ascends
U
افزایش دادن
cambers
U
افزایش زیاد
augment
U
افزایش دادن
subjunction
U
افزایش در پایان
accrue
U
افزایش یافتن
superadd
U
باز افزایش
export promotion
U
افزایش صادرات
augmented
U
افزایش دادن
augmenting
U
افزایش دادن
free radical addition
U
افزایش رادیکالی
frequency multiplication
U
افزایش فرکانس
accrues
U
افزایش یافتن
accruing
U
افزایش یافتن
put on weight
<idiom>
U
افزایش وزن
progation
U
افزایش انتقال
spurt
U
افزایش ناگهانی
rise in temperature
U
افزایش دما
temperature rise
U
افزایش دما
thickening
U
افزایش ضخامت
salary increase
U
افزایش حقوق
hypertension
U
افزایش فشارخون
voltage rise
U
افزایش ولتاژ
voltage increase
U
افزایش ولتاژ
elongation
U
افزایش طول
spurted
U
افزایش ناگهانی
spurting
U
افزایش ناگهانی
spurts
U
افزایش ناگهانی
overcompound
U
افزایش ترکیب
addibility
U
قابلیت افزایش
add time
U
زمان افزایش
monetary expansion
U
افزایش پول
accelerative
U
مایه افزایش
annual increase
U
افزایش سالانه
acceleration
تعجیل افزایش
mark up
U
افزایش قیمت
augmentable
U
قابل افزایش
scale up
U
افزایش مقیاس
thusŠ+=
U
نشان افزایش
growths
U
افزایش ترقی
increase of output
U
افزایش توان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com