English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
disclaim all liability U کلیه بدهیها را انکار کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
liability reserve U ذخیره بدهیها
assets and liabilities U دارائیها و بدهیها
nephrogenic U ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hottest U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hot U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hotter U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
abnegate U انکار کردن
recant U انکار کردن
back-pedalled U انکار کردن
recanted U انکار کردن
gainsaying U انکار کردن
recanting U انکار کردن
back-pedals U انکار کردن
back-pedalling U انکار کردن
gainsaid U انکار کردن
forswear U انکار کردن
forswearing U انکار کردن
forswears U انکار کردن
disaffirm U انکار کردن
repudiating U انکار کردن
deny U انکار کردن
denying U انکار کردن
denies U انکار کردن
repudiates U انکار کردن
repudiate U انکار کردن
denied U انکار کردن
gainsays U انکار کردن
renege U انکار کردن
reneged U انکار کردن
reneges U انکار کردن
reneging U انکار کردن
renouncing U انکار کردن
renounces U انکار کردن
renounced U انکار کردن
renounce انکار کردن
gainsay U انکار کردن
disclaim U انکار کردن
disclaimed U انکار کردن
back-pedal U انکار کردن
recants U انکار کردن
disclaiming U انکار کردن
disclaims U انکار کردن
forswears U باسوگند انکار کردن
denying U انکار یا حاشا کردن
deny U انکار یا حاشا کردن
denies U انکار یا حاشا کردن
negative U رد یا تکذیب یا انکار کردن
denied U انکار یا حاشا کردن
negatives U رد یا تکذیب یا انکار کردن
forswearing U باسوگند انکار کردن
forswear U باسوگند انکار کردن
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
to make [deny] an allegation U تهمتی زدن [ را انکار کردن]
owning to his i. to do that U نظر به عجزاواز کردن انکار
there is no p of doing it U کردن انکارهیچ امکان ندارد هیچ نمیتوان انکار راکرد
forsake U رها کردن انکار کردن
forsakes U رها کردن انکار کردن
forsaking U رها کردن انکار کردن
codress procedure U روش ذکر گیرندگان به صورت رمزی روش رمز کردن کلیه پیام
kidneys U کلیه
all- U کلیه
all U کلیه
reins U کلیه ها
kidney U کلیه
cross examination U به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
reniform U شبیه کلیه
all arms U کلیه نیروها
all hands U کلیه پرسنل
all men U کلیه مردم
renal U وابسته به کلیه ها
entireforce U کلیه قوا
entireforce U کلیه نیرو
paranephric U مجاور کلیه
renal calculus U ریگ کلیه
renal gravel U ریک کلیه
nephroptosis U کلیه متحرک
reniform U کلیه مانند
floating kidney U کلیه متحرک
renal gravel U حصات کلیه
nephralgia U قولنج کلیه
ornis U کلیه مرغان یک سرزمین
reins U محل کلیه در بدن
against all risks U در براب کلیه خطرات
azoth U علاج کلیه دردها
tenantary U کلیه مستاجرین یک ملک
paranephros U غده روی کلیه
nephrolith U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
kidney stone [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
The ship and all its crew were lost . U کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
renal calculus [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
all available U کلیه توپخانه حاضر به تیر
chronic kidney failure [CKF] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
the total population U تمامی نفوس کلیه جمعیت
the t. population U کلیه جمعیت همه مردم
syngraph U سندی که به مهر و امضا کلیه
chronic renal failure [CRF] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
Chronic kidney disease [CKD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
demesne U کلیه زمین مایملک یک شخص
chronic renal disease [CRD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
repudiation U انکار
retractaion U انکار
denegation U انکار
disaffirmation U انکار
recantation U انکار
abjuration U انکار
disproval U انکار
disavowal U انکار
denial U انکار
contradictions U انکار
disclamation U انکار
denials U انکار
contradiction U انکار
gainsaying U انکار
negation U انکار
gainsaid U انکار
gainsay U انکار
disavows U انکار
disavowing U انکار
abnegation U انکار رد
gainsays U انکار
disavow U انکار
disavowed U انکار
nephrosis U بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
flora U کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
To sweep the board . U کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
fauna U کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
adrenal U مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
adrenocortical U وابسته به قشر غدهء فوق کلیه
tenantry U اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
avifauna U کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
deniable U قابل انکار
forswore U انکار کرد
palinode U صنعت انکار
gainsayer U انکار کننده
denier U انکار کننده
self abnegation U انکار نفس
self-denial U انکار نفس
self denial U انکار نفس
irrefutability U انکار ناپذیری
unchallenged U انکار ناپذیر
self-denial U انکار خویشتن
undeniable U انکار ناپذیر
irrefutable U انکار ناپذیر
self renunciation U انکار نفس
undeniably U انکار ناپذیر
retractable U انکار پذیر
All wages were scaled up to 15 per cent . U کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
showdowns U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
All thing considered. U باتوجه به کلیه مسایل (تمام جوانب امر )
showdown U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
Cicim U جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
troop test U ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
corporative state U حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
cortin U ماده فعاله قشر غده فوق کلیه
suet U چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
atheism U انکار وجود خدا
atheistic U وابسته به انکار خدا
renunciative U ناشی از انکار نفس
renunciatory U ناشی از انکار نفس
negatory U مبنی بر نفی یا انکار
negation of statement U انکار یا تکذیب گفتهای
he has a good mind U که انکار را انجام دهد
peremptory U غیر قابل انکار
comprehensive job U کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
gentelmen's agreement U کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
banc U جلسهای که با حضور کلیه قضات یک دادگاه تشکیل شود
formalism U اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
irrefragable U غیر قابل انکار و تکذیب
self abnegating U انکار کننده نفس خود
the odds are that he will doit U احتمال دارد که انکار را بکند
rebuttable presumption U فرض قانونی قابل انکار
disparage U انکار فضیلت چیزی راکردن
disparages U انکار فضیلت چیزی راکردن
how nicely he did it U چقدرخوب انکار را انجام داد
estoppel U عدم امکان انکار پس از اقرار
disparaged U انکار فضیلت چیزی راکردن
identity matrix U ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
garrison forces U قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
farraginous U تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
watershed management U کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
This is contray to all moral principles ( codes ) . U این کار مخالف کلیه اصول وضوابط اخلاقی است
conclusive or irrebuttable presumption U فرض قانونی غیر قابل انکار
rio treaty U پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
grand slam U علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
grand slams U علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
we underwrite the company U ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
pure interest U سود ویژه منافعی که پس از کسر کلیه استهلاکات به سرمایه گذارپرداخت میشود
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
legalism U اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
issue of fact U نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
ideologies U روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideology U روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
historcicism U فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
ejectment U باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
adrenaline هورمون قسمت مرکز غده فوق کلیه که بالا برندهء خون و فشارخون است
member banks U در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
estopel U عملی که باعث میشود عامل از طرح دعوی یاادعا یا تکذیب و انکار
cosmopolitanism U سیستم " جهان وطنی " اعتقاد به لزوم حسن تفاهم واحترام متقابل بین کلیه ملل واقوام عالم
estoppel U اقراریاعملی که انکاریانقص ان قانوناممنوع باشد مانع قانونی برای انکارپس ازاقرارعدم امکان انکار پس از اقرار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com