Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
formative
U
کلمه مشتق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
chain
U
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chains
U
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
acr
U
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
acro
U
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
tetr
U
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
Other Matches
hyphens
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphen
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph
U
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace
U
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
word
U
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded
U
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
least significant bit
U
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
prefixes
U
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
statute at large
U
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
prefix
U
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
augments
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmented
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augment
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
worded
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
word
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
marker
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
markers
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmenting
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
Persian rug
U
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another
U
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift
U
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
hypertext
U
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
processor
U
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
syllable
U
جزء کلمه مقطع کلمه
synonym
U
کلمه مترادف کلمه هم معنی
synonyms
U
کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllables
U
جزء کلمه مقطع کلمه
lsb
U
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
soft
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softest
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softer
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
enclitic
U
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
keyword
U
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
shift
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
soft
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softest
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
derivatives
U
مشتق
paronymous
U
مشتق
paronym
U
مشتق
derivative
U
مشتق
anti derivative
U
ضد مشتق
offshoots
U
مشتق
parasyntetic
U
مشتق
formant
U
مشتق
offshoot
U
مشتق
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
differentiating
U
مشتق گرفتن
denominators
U
مشتق کننده
differentiate
U
مشتق گرفتن
denominator
U
مشتق کننده
differentiates
U
مشتق گرفتن
derive
U
مشتق کردن
diphyletic
U
مشتق از دو نیا
spiritous
U
مشتق ازالکل
autologous
U
مشتق از خود
derived field
U
فیلد مشتق
silicic
U
مشتق از سیلیس
branch
U
مشتق شدن
calcic
U
مشتق ازاهک
to d. itself
U
مشتق شدن
branches
U
مشتق شدن
derive
U
مشتق شده از
deriving
U
مشتق کردن
parial derivative
U
مشتق جزئی
differential equations
U
معادلات مشتق
parasyntetic
U
مشتق و مرکب
derivation
U
مشتق گیری
differentiator
U
مشتق گیر
deriving
U
مشتق شده از
derives
U
مشتق شده از
derives
U
مشتق کردن
differentiation
U
مشتق گیری
derivations
U
مشتق گیری
second derivative
U
مشتق دوم
partial derivative
U
مشتق جزیی
[ریاضی]
adscititious
U
مشتق از عامل خارجی
patronymic
U
مشتق از نام پدر
romanesque
U
مشتق از زبان لاتین
analysis
U
مشتق وتابع اولیه
second derivative
U
مشتق مرتبه دوم
derived demand
U
تقاضای مشتق شده
deverbative
U
مشتق شده از فعل
partial derivative
U
مشتق پاره ای
[ریاضی]
Y'
U
مشتق ایگرگ
[ریاضی]
Y prime
U
مشتق ایگرگ
[ریاضی]
deverbative
U
بصورت مشتق استعمال شده
derive
U
نتیجه گرفتن مشتق شدن
deriving
U
نتیجه گرفتن مشتق شدن
derives
U
نتیجه گرفتن مشتق شدن
differential equation
U
معادله متغیر مشتق چیزی
matronymic
U
اسم مشتق ازطرف مادر
differentiable function
U
تابع مشتق پذیر
[ریاضی]
potash
U
کربنات دو سود مشتق ازخاکستر چوب
embryonic membrane
U
ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
adrenal
U
مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
phonrtic drill
U
مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
denominative
U
مشتق ازاسم یاصفت موجب تسمیه
thallium
U
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
kiosk
U
مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
kiosks
U
مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
tartarous
U
دردی شکل مشتق از درده شراب
acaro
U
کلمهء پیشوندی است مشتق ازacarus به معنی
epithelioma
U
غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی
aceto
U
پیشوندی است مشتق ازکلمهء لاتین acetum که به معنی
tetra
U
پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
achromato
U
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
achromat
U
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
checked
U
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checks
U
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
check
U
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
rhythm-and-blues
U
نام نوعی موسیقی مردمی امریکایی که ریتم تند دارد و از آن مشتق شده
pl/m
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از pl/1 برای استفاده در ریزپردازنده ها
differentiator
U
وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است
hash
U
تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
accumulation
U
[مجموعه ای از ویژگی های معماری مشتق شده از دوره های مختلف تاریخی با ترتیب زمانی مشخص]
hash
U
سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
modula
U
زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
verbatim
<adv.>
U
کلمه به کلمه
to the letter
<adv.>
U
کلمه به کلمه
letter for letter
<adv.>
U
کلمه به کلمه
word for word
U
کلمه به کلمه
MOT
U
کلمه
MOTs
U
کلمه
word for word
<adv.>
U
کلمه به کلمه
word
U
کلمه
worded
U
کلمه
road sense
U
کلمه
parol
U
کلمه
verbs
U
کلمه
verb
U
کلمه
exactly
<adv.>
U
کلمه به کلمه
faithfully
<adv.>
U
کلمه به کلمه
full word
U
تمام کلمه
passes
U
کلمه عبور
half word
U
نیم کلمه
falderol
U
کلمه بی معنی
ghost word
U
کلمه غیرمصطلح
etymon
U
ریشه کلمه
doubleword
U
کلمه مضاعف
code words
U
کلمه رمز
function word
U
کلمه دستوری
numeric word
U
کلمه عددی
fullword
U
تمام کلمه
watchword
U
کلمه رمزی
full word
U
کلمه کامل
catchword
U
کلمه راهنما
fallal
U
کلمه بی معنی
double word
U
کلمه مضاعف
watchwords
U
کلمه رمزی
control word
U
کلمه کنترل
fixes
U
که اندازه کلمه
ablaut
U
تصریف کلمه
adverbum
U
کلمه بکلمه
alphabetic word
U
کلمه الفبایی
chain
U
از کلمه قبلی
cliche
U
کلمه مبتذل
computer word
U
کلمه کامپیوتری
data word
U
کلمه داده
fix
U
که اندازه کلمه
code word
U
کلمه رمز
word processing
U
پردازش کلمه
oaths
U
کلمه قسم
oath
U
کلمه قسم
parts of speech
U
اقسام کلمه
graph
U
هجای کلمه
graphs
U
هجای کلمه
verbatim
U
کلمه بکلمه
synonym
U
کلمه مترادف
synonyms
U
کلمه مترادف
chains
U
از کلمه قبلی
passed
U
کلمه عبور
word length
U
طول کلمه
prickleback
U
کلمه ماهی
choice of words
U
کلمه بندی
word choice
U
کلمه بندی
wording
U
کلمه بندی
diction
U
کلمه بندی
word processor
U
کلمه پرداز
word processors
U
کلمه پرداز
verbiage
[American English]
U
کلمه بندی
mosul
U
نکته کلمه
memory word
U
کلمه حافظه
qualifiers
U
کلمه توصیفی
qualifier
U
کلمه توصیفی
word mark
U
علامت کلمه
word mark
U
نشان کلمه
vocable
U
کلمه صوتی
trisyllable
U
کلمه سه هجائی
triliteral
U
کلمه سه حرفی
toneme
U
کلمه متشابه
the root of a word
U
اصل کلمه
tessera
U
کلمه عبور
word length
U
درازای کلمه
reserved word
U
کلمه محفوظ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com