English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reserved words U کلمههای محافظت شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reserved words U کلمههای رزرو
protection U محافظت
cares U محافظت
cared U محافظت
care U محافظت
conservation U محافظت
preservation U محافظت
protecting U محافظت کردن
protect U محافظت کردن
guards U محافظت کردن
protects U محافظت کردن
normal maintenance U محافظت عادی
preserve wood U محافظت چوب
shelters U محافظت حمایت
sheltering U محافظت کردن
sheltering U محافظت حمایت
shelters U محافظت کردن
sheltered U محافظت کردن
sheltered U محافظت حمایت
shelter U محافظت کردن
shelter U محافظت حمایت
stickability U قابلیت محافظت
copy protection U محافظت از کپی
guarding U محافظت کردن
shield U محافظت کردن
preservation U محافظت جلوگیری
thermal protection U محافظت حرارتی
shields U محافظت کردن
guard U محافظت کردن
protected storage U انباره محافظت شده
cares U محافظت کردن مراقبت
cared U محافظت کردن مراقبت
care U محافظت کردن مراقبت
to screen [from] U [با پرده] محافظت کردن [از]
protected storage U حافظه محافظت شده
The Physics of Radiation Protection U فیزیک محافظت از پرتو
Health physics U فیزیک محافظت از پرتو
security U محافظت شده یا رمزدار
right of self preservation U حق محافظت از سرحدات خود
protected passed pawn U پیاده رونده محافظت شده
protective U زره حفافتی محافظت کننده
preserving U حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
parkas U نوعی کت برای محافظت از باد و باران
preserves U حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
preserve U حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
unprotected U که قابل تغییرات و محافظت شده نیست
to screen one's eyes from the sun U از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
breakers U وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
breaker U وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
cladding U ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
cassettes U پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
variable U داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variables U داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
cassette U پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
automatic reset circuit breaker U محافظت کننده مدر که باافزایش بیش از حد مجازمدار را قطع میکند
encipher U تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
blockhouse U ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
coverings U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
covers U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
goggles U عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
write protect U شیوهای برای محافظت ازنوشته شدن اطلاعات روی دیسک یا نوار
cassettes U چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
circuit U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
cassette U چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
circuits U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
fuse U وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
fused U وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
optical U شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
dou U [در معماری چین و ژاپن بلوک چوبی شکاف دار که از طاقچه دیوارکوب محافظت می کند.]
fibre optics U لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
privilege U ساخت پردازنده Intel که در حالت محافظت شده است و به برنامه امکان افزودن بخشهای حیاتی محیط عملیات را میدهد
counter fert U دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
fettling U شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
screens U محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screen U محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screened U محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screening, screenings U محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
guard bit U یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
guarding U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guards U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
enhances U عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhancing U عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhance U عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhanced U عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
safety net U وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety nets U وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
formats U استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
format U استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
guard U محافظت کردن نگهبانی کردن
keep U اداره کردن محافظت کردن
keeps U اداره کردن محافظت کردن
guards U محافظت کردن نگهبانی کردن
guarding U محافظت کردن نگهبانی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com