Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
jive
U
کلمات بیهوده واحمقانه
jived
U
کلمات بیهوده واحمقانه
jives
U
کلمات بیهوده واحمقانه
jiving
U
کلمات بیهوده واحمقانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blather
U
صحبت بی معنی واحمقانه
semantics
U
1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
speeches
U
بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
speech
U
بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
slice
U
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices
U
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
spellchecker
U
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spelling checker
U
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
dictionary
U
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries
U
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
bootless
U
بیهوده
futility
U
بیهوده گی
vain
U
بیهوده
driftless
U
بیهوده
dulled
U
بیهوده
in vain
U
بیهوده
wastes
U
بیهوده
ineffectively
U
بیهوده
waste
U
بیهوده
jejune
U
بیهوده
futile
U
بیهوده
ineffective
U
بیهوده
ineffectual
U
بیهوده
idles
U
بیهوده
idlest
U
بیهوده
purposeless
U
بیهوده
thankless
U
بیهوده
pointless
U
بیهوده
unavailing
U
بیهوده
kibosh
U
بیهوده
idle
U
بیهوده
unfruitful
U
بیهوده
trashy
U
بیهوده
trashiest
U
بیهوده
trashier
U
بیهوده
dulls
U
بیهوده
dulling
U
بیهوده
duller
U
بیهوده
dull
U
بیهوده
idled
U
بیهوده
rodomontade
U
بیهوده
non-starter
U
بیهوده
dullest
U
بیهوده
purposelessly
U
بیهوده
of no issue
U
بیهوده
to no purpose
U
بیهوده
non-starters
U
بیهوده
uselessly
U
بیهوده
farces
U
کار بیهوده
dead lift
U
کوشش بیهوده
babbles
U
سخن بیهوده
babbled
U
سخن بیهوده
babble
U
سخن بیهوده
farce
U
کار بیهوده
without result
U
بی نتیجه بیهوده
wasteful expenditures
U
مخارج بیهوده
hooey
U
بیهوده مزخرف
blethering
U
بیهوده گفتن
unproductive consumption
U
مصرف بیهوده
frustrated
U
باطل بیهوده
idle talk
U
سخن بیهوده
ineffectually
U
بطور بیهوده
wild-goose chase
U
تلاش بیهوده
wild goose chase
U
تلاش بیهوده
fillips
U
چیز بیهوده
fillip
U
چیز بیهوده
blethers
U
بیهوده گفتن
blethered
U
بیهوده گفتن
blether
U
بیهوده گفتن
an absurd notion
U
خیال بیهوده
rant
U
بیهوده گویی
ranted
U
بیهوده گویی
ranting
U
بیهوده گویی
rants
U
بیهوده گویی
mockery
U
زحمت بیهوده
wild-goose chases
U
تلاش بیهوده
an abortive attempt
U
کوشش بیهوده
havers
U
بیهوده چرند
to go on
U
بیهوده مگو
to dally
U
بیهوده گذرانیدن
ineffectual struggle
U
کوشش بیهوده
ranten
U
بیهوده گویی
he speaks to the purpose
U
بیهوده نمیگوید
futilely
U
بطور بیهوده
tautologic
U
بیهوده تکرار کن
claver
U
گفتار بیهوده
fribble
U
کار بیهوده
flash in the pan
U
کوشش بیهوده
false pride
U
غرور بیهوده
inert society
U
جامعه بیهوده
dead pull
U
کوشش بیهوده
vaporing
U
سخن بیهوده
inutile
U
بیهوده نامناسب
lostlabour
U
کوشش بیهوده
infructuous
U
بیحاصل بیهوده
piddles
U
کار بیهوده کردن
piddle
U
کار بیهوده کردن
fiddles
U
کار بیهوده کردن
fiddled
U
کار بیهوده کردن
frivol
U
کار بیهوده کردن
fiddle
U
کار بیهوده کردن
loaf
U
وقت را بیهوده گذراندن
piddled
U
کار بیهوده کردن
jauk
U
بیهوده وقت گذراندن
to loaf a way one's time
U
بیهوده وقت گذراندن
frivolous
U
پوچ بیهوده وبیمعنی
inanity
U
بیهودگی کار بیهوده
quiddle
U
بیهوده وقت گذرانیدن
small talk
U
حرف بیهوده زدن
dillydally
U
بیهوده وقت گذراندن
to break butterfly on wheel
U
بیهوده صرف نیروکردن
impracticable
U
غیر عملی بیهوده
dawdle
U
بیهوده وقت گذراندن
dawdled
U
بیهوده وقت گذراندن
dawdles
U
بیهوده وقت گذراندن
dawdling
U
بیهوده وقت گذراندن
vain
U
مغرورانه بطور بیهوده
to lop a bout
U
بیهوده وقت گذراندن
to milk the ram
U
کوشش بیهوده کردن
moon
U
بیهوده وقت گذراندن
to muck a bout
U
بیهوده وقت گذراندن
absurdly
U
بطور بیهوده و مزخرف
moons
U
بیهوده وقت گذراندن
to beat the air
U
کوشش بیهوده کردن
to break butterfly on wheel
U
کوشش بیهوده کردن
dawdler
U
بیهوده وقت گذران
delusions
U
پندار بیهوده وهم
delusion
U
پندار بیهوده وهم
boondoggle
[American English]
U
وقت بیهوده گذرانی
to plough sands
U
کوشش بیهوده یا بی فایده کردن
to p at or in an occpation
U
بیهوده بر سر کاری وقت گذراندن
to loiter a way one's time
U
وقت خود را بیهوده گذرانیدن
piffle
U
من من کردن حرف بیهوده زدن
to plough the sand
U
کوشش بیهوده یا بی فایده کردن
to be a dead duck
U
بیهوده بودن
[چیزی یا کسی]
inanely
U
بطور پوچ یا بی معنی بیهوده
snoozes
U
خواب کوتاه بیهوده وقت گذراندن
snooze
U
خواب کوتاه بیهوده وقت گذراندن
snoozed
U
خواب کوتاه بیهوده وقت گذراندن
to saunter through life
U
عمر را بیهوده وبا ولگردی گذرانیدن
nugacity
U
چیز جزئی یغا بیهوده بیهودگی
snoozing
U
خواب کوتاه بیهوده وقت گذراندن
verbalist
U
منقد کلمات
spate
U
سیل کلمات
contents
U
کلمات یک نامه
word salad
U
سالاد کلمات
the f. words
U
کلمات زیرین
VIPs
U
مخفف کلمات
terminology
U
کلمات فنی
terminologies
U
کلمات فنی
addressing
U
و کلمات افست
apothegm
U
کلمات قصار
control words
U
کلمات کنترلی
i ran the words through
U
ان کلمات را خط زدم
declension
U
صرف کلمات
logion
U
کلمات قصار
VIP
U
مخفف کلمات
word of mouth
U
کلمات مصطلح
play on words
<idiom>
U
بازی با کلمات
code word
U
کلمات رمزی
shan't
U
مخفف کلمات not shall
code words
U
کلمات رمزی
hypochondria
U
اضطراب واندیشه بیهوده راجع بسلامتی خود
crossword puzzle
U
جدول کلمات متقاطع
permutation table
U
جدول کلمات رمز
anastrophe
U
تعویض کلمات یک عبارت
end spell
U
خاتمه کلمات رمز
aphorism
U
پند کلمات قصار
phonics
U
تلفظ وهجاهای کلمات
padding
U
کلمات یارکوردهای ساختگی
charade
U
جدول کلمات متقاطع
phonetic alphabet
U
کلمات قراردادی مخابراتی
delete
U
بریدن کلمات یک متن
deletes
U
بریدن کلمات یک متن
euphony
U
خوش اهنگی کلمات
opposites test
U
ازمون کلمات متضاد
aphorisms
U
پند کلمات قصار
in so many words
U
با عین این کلمات
prowords
U
کلمات جلوی جملات
Acrimonious words
کلمات تلخ و نیشدار
malapropism
U
سوء استعمال کلمات
wordage
U
کلمات واژه بندی
word square
U
جدول کلمات متقاطع
aphorize
U
کلمات قصار گفتن
deleting
U
بریدن کلمات یک متن
deleted
U
بریدن کلمات یک متن
voder
U
یک ترکیب کننده کلمات
reserved words
U
کلمات ذخیره شده
she'd
U
مخفف کلمات had sheوwould she
cannon fodder
[soldiers pointlessly and unscrupulously sacrificed]
U
خوراک توپ
[سربازان بیهوده و بی وجدانه قربانی شده]
awol
U
مخفف کلمات leave absentwithout
anastrophe
U
قلب عبارت کلمات مقلوب
epigrammatic
U
وابسته به لطیفه و کلمات قصار
helminth
U
کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
gulps
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
oxymoron
U
استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
gulping
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulped
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulp
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
lip-read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com