Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
parlour maid
U
کلفت سرمیز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Lift up the table.
U
سرمیز رابلند کن
toastmistress
U
بانوی معرفی کننده ناطق سرمیز غذا
cable weft
U
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
labrose
U
لب کلفت
burly
U
کلفت
ladys maid
U
کلفت
handmaidens
U
کلفت
stocky
U
کلفت
handmaiden
U
کلفت
chambermaids
U
کلفت
chambermaid
U
کلفت
maidservant
U
کلفت
charwomen
U
کلفت
housemaids
U
کلفت
handmaid
U
کلفت
femme de chambre
U
کلفت
stockiest
U
کلفت
stockier
U
کلفت
molls
U
کلفت
moll
U
کلفت
hand maid
U
کلفت
woman
U
کلفت
biddy
U
کلفت
blobber
U
کلفت
bonne
U
کلفت
chamber maid
U
کلفت
chamberer
U
کلفت
charwoman
U
کلفت
heavy-set
U
کت و کلفت
trull
U
کلفت
swabber
U
کلفت
servant maid
U
کلفت
squatty
U
کلفت
thicker
U
کلفت
housemaid
U
کلفت
thickest
U
کلفت
tirewoman
U
کلفت
thick
U
کلفت
ancilla
U
پیشخدمت زن کلفت
baryphonia
U
کلفت صدایی
thick warp
U
نخ تار کلفت
doubling
U
کلفت ریسی
heavyset
U
کلفت زمخت
hawsers
U
طناب کلفت
ruffian
U
گردن کلفت
thick weft
U
نخ پود کلفت
ruffians
U
گردن کلفت
hawser
U
طناب کلفت
girls
U
دوشیزه کلفت
bondwoman
U
کلفت زرخرید
box coat
U
پالتوی کلفت
moppy
U
کلفت بلند
pachydermatous
U
پوست کلفت
pachydrmatous
U
پوست کلفت
poutingly
U
لب کلفت کنان
roughneck
U
گردن کلفت
stiff necked
U
گردن کلفت
junk board
U
مقوای کلفت
inspissate
U
کلفت کردن
incrassate
U
کلفت شدن
incrassate
U
کلفت کردن
hoodman blind
U
گردن کلفت
stodgy
U
گردن کلفت
gold foil
U
زرورق کلفت
thick skinned
U
پوست کلفت
odalisque
U
کلفت یا صیغه
muslinet
U
مشمش کلفت
girl
U
دوشیزه کلفت
thicken
U
کلفت ترشدن
thicken
U
کلفت کردن
blunts
U
کلفت کردن
thick-skinned
U
پوست کلفت
dumpy
U
گردن کلفت
blunting
U
کلفت کردن
bluntest
U
کلفت کردن
blunter
U
کلفت کردن
blunted
U
کلفت کردن
blunt
U
کلفت کردن
plank
U
تخته کلفت
impassive
U
پوست کلفت
thickset
U
تنگ کلفت
thickened
U
کلفت کردن
thickened
U
کلفت ترشدن
thickens
U
کلفت کردن
yak
U
گاومیش دم کلفت
thickens
U
کلفت ترشدن
yaks
U
گاومیش دم کلفت
waitresses
U
ندیمه کلفت
waitress
U
ندیمه کلفت
thickening
U
کلفت سازی
snub
U
کلفت وکوتاه سرزنش
marchionesses
U
نوعی گلابی کلفت
snubbed
U
کلفت وکوتاه سرزنش
thug
U
قاتل گردن کلفت
ruffianly
U
گردن کلفت وحشی
bully
U
گردن کلفت گوشت
bullies
U
گردن کلفت گوشت
bullied
U
گردن کلفت گوشت
pachyder mata
U
جانوران پوست کلفت
snubs
U
کلفت وکوتاه سرزنش
snubbing
U
کلفت وکوتاه سرزنش
moreen
U
پارچه کلفت پردهای
indurate
U
پوست کلفت کردن
marchioness
U
نوعی گلابی کلفت
lumpy
U
کلفت ناهنجار تودهای
bullying
U
گردن کلفت گوشت
lumpier
U
کلفت ناهنجار تودهای
pachyderms
U
جانور پوست کلفت
pachyderm
U
جانور پوست کلفت
fly line
U
ریسمان کلفت ماهیگیری
lumpiest
U
کلفت ناهنجار تودهای
thugs
U
قاتل گردن کلفت
hyperostosis
U
کلفت شدگی استخوان
heavyset
U
چهارشانه کلفت وکوتاه
pachydrmatous
U
ادم پوست کلفت و بیرگ
ancillary
U
مستخدم بومی مربوط به کلفت
butch
U
مرد یا پسر گردن کلفت
stick glove
U
دستکش کلفت دروازه بان
chunks
U
تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
deep mouthed
U
دارای صدای درشت و کلفت
parlormaid
U
کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
boat rod
U
چوب کلفت ماهیگیری با قایق
nappies
U
کلفت و پرزدار خواب دار
nappy
U
کلفت و پرزدار خواب دار
chunk
U
تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
beefcake
U
آدم گردن کلفت
[اصطلاح روزمره]
muscleman
U
آدم گردن کلفت
[اصطلاح روزمره]
meathead
U
آدم گردن کلفت
[اصطلاح روزمره]
grego
U
جامه کوتاه باشلق دارازپارچههای کلفت
bellies
U
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
belly
U
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
senile keratosis
U
کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
pea jacket or coat
U
جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
gross
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossed
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barreled shaft
U
میله تیر که وسط ان کلفت تراز انتهایش باشد
barong
U
یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
grosser
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosses
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barrel
U
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
grossest
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossing
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barrels
U
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
fearnought
U
یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
chest protector
U
لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
cabled
U
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable
U
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
petersham
U
یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
club propeller
U
ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
millboard
U
مقوای جلد کتاب وامثال ان مقوای کلفت
hyprostosis
U
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com