Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
guarantor
U
کفیل متعهد
guarantors
U
کفیل متعهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
surety
U
کفیل
sureties
U
کفیل
acting manager
U
کفیل
procurators
U
کفیل
procurator
U
کفیل
bondsman
U
کفیل
personal surety
U
کفیل
sponsors
U
کفیل
sponsoring
U
کفیل
sponsor
U
کفیل
warrantor
U
کفیل
bailsman
U
کفیل
bond
U
قرارداد کفیل
acting minister
U
کفیل وزارتخانه
breadwinner
U
کفیل خرج
breadwinners
U
کفیل خرج
on bail
U
به قید کفیل
give bail
U
کفیل کردن
stand bail
U
کفیل شدن
acting
U
کفیل متصدی
procurator general
U
کفیل خزانه داری
go bail for someone
U
کفیل کسی شدن
locumtenens
U
کفیل جانشین موقت
internuncio
U
کفیل سفارت پاپ
acting minister of war
U
کفیل وزیر جنگ
bail
U
کفیل گرفتن تسمه
bail out
U
به قید کفیل ازاد کردن
bail
U
بقید کفیل ازاد کردن
release on bail
U
به قید کفیل ازاد کردن
sponsor
U
سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
sponsoring
U
سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
sponsors
U
سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
bail out
U
به قید کفیل ازاد کردن و شدن با پاراشوت از هواپیما پریدن
guaranty
U
متعهد له
guarantors
U
متعهد
warrantee
U
متعهد له
committed
[to]
<adj.>
U
متعهد
[به]
warranter
U
متعهد
warrantor
U
متعهد
guarantor
U
متعهد
obligator
U
متعهد
subscriber
U
متعهد
promiser
U
متعهد
subscribers
U
متعهد
underwriter
U
متعهد
obligee
U
متعهد له
promisee
U
متعهد له
warranty
U
متعهد
warranties
U
متعهد
surety
U
متعهد
sureties
U
متعهد
promisor
U
متعهد
obligor
U
متعهد
underwriters
U
متعهد
bailee
U
ضامن و متعهد
nonaligned
U
غیر متعهد
stalwart
<adj.>
U
با وفا
[متعهد]
non-aligned
U
غیر متعهد
to bind
U
متعهد ساختن
plight
U
متعهد شدن
engage
U
متعهد شدن
federates
U
متعهد کرد
federated
U
متعهد کرد
engages
U
متعهد کردن
federate
U
متعهد کرد
pledge
U
متعهد کردن
pledges
U
متعهد کردن
pledging
U
متعهد کردن
pledged
U
متعهد کردن
plight
U
متعهد کردن
engage
U
متعهد کردن
professed
U
متعهد مدعی
guarantees
U
ضامن متعهد
guaranteed
U
ضامن متعهد
federating
U
متعهد کرد
guarantee
U
ضامن متعهد
engages
U
متعهد شدن
guarantees
U
تکفل کردن متعهد له
nonalignment
U
کشور غیر متعهد
engage
U
نامزدکردن متعهد کردن
bind
U
متعهد وملزم ساختن
guarantee
U
تکفل کردن متعهد له
engages
U
نامزدکردن متعهد کردن
release from the obligation
U
ابراء ذمه متعهد
guaranteed
U
تکفل کردن متعهد له
binds
U
متعهد وملزم ساختن
obliges
U
متعهد شدن لطف کردن
gage
U
شرط بستن متعهد شدن
pledge
U
متعهد شدن التزام دادن
pledged
U
متعهد شدن التزام دادن
obliged
U
متعهد شدن لطف کردن
pledges
U
متعهد شدن التزام دادن
pledging
U
متعهد شدن التزام دادن
i undertake to pay that sum
U
متعهد میشوم که ان مبلغ رابپردازم
Can I pin you down to that?
U
شما را به این متعهد بکنم؟
oblige
U
متعهد شدن لطف کردن
to pin somebody down on something
U
کسی را به چیزی متعهد و ملتزم کردن
to engage yourself to do something
U
خود را به انجام امری متعهد نمودن
to commit yourself to do something
U
خود را به انجام امری متعهد نمودن
to undertake to do something
U
رسما متعهد به انجام کاری شدن
nonalignment
U
روش سیاسی غیر متعهد بودن
implied assumpist
U
تعهد غیر رسمی که از نحوه عمل متعهد ناشی و استنباط میشود
minuteman
U
داوطلبانی که متعهد بودند بمحض احضار حاضر بخدمت نظام شوند
bailer
U
امانت دهنده کفیل دهنده
bailor
U
امانت دهنده کفیل دهنده
bond
U
سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
undertaking
U
کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertakers
U
کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertaker
U
کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
association for system management
U
یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
asm
U
Yystems for Associationیک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کندanagement
gurantee
U
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
undertakes
U
متعهد شدن عهده دار شدن
undertaken
U
متعهد شدن عهده دار شدن
undertake
U
متعهد شدن عهده دار شدن
uncommitted
U
غیر متعهد نشده تعهد نشده
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
subscribe
U
ابونه شدن متعهد شدن
subscribes
U
ابونه شدن متعهد شدن
subscribed
U
ابونه شدن متعهد شدن
subscribing
U
ابونه شدن متعهد شدن
del credere agent
U
نمایندهای که متعهد به وصول طلبها میباشد نمایندهای که وصول مطالبات راتقبل مینماید
nonaligned
U
کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
undertaken
U
عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
undertakes
U
عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
undertake
U
عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
trust
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusts
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com